نوشته شده توسط شیرین کریمی

ارزش حقیقی ما به خود بودن است

روانشناسی,زندگی بهتر

هیچ چیز به اندازه همرنگ شدن با جماعت ما را مضجکه نمی‌کند لازم نیست کورکورانه دنبال دیگران راه بیفتیم متظاهر باشیم کارهایی را انجام دهیم که دیگران انجام می‌دهند. یا وانمود کنیم انسان موفق و خوشبختی هستیم تا دیگران ما را دوست داشته باشند.

ارزش حقیقی ما به خود بودن است اگر دیگران مارا به خاطر خودمان و آن‌چه که واقعا هستیم دوست ندارند به احتمال زیاد انسان خوشبخت و عاقلی هستیم چرا که افراد متظاهر چاپلوس و ظاهربین را به دور خود جمع نمی‌کنیم خود بودن به این معنا نیست که هرطور دل‌مان خواست زندگی کنیم بلکه به معنای آن است که برده و اسیر محیط و دیگران نباشیم بسیاری از مردم به ظاهر شغل و امکانات ما احترام می‌گذارند نه خودمان با این حال اکثر ما خود را تافته جدا بافته میدانیم و با خودفریبی احساس بهتری پیدا می‌کنیم ما با ثروت زیبائی ظاهری امکانات مادی و چیزهای دیگر برای بالا بردن‌‌شان و مقام خود تلاش می‌کنیم در حالی‌ که نمی‌دانیم از احترام به نفس پائین رنج می‌بریم و سخت در اشتباهیم به زبان ساده ما مجبور نیستیم خود را به آب و آتش بزنیم تا دیگران ظاهرا به ما احترام بگذارند یا با نقاب‌های متفاوت تظاهر کنیم فردی موفق و محترم هستیم ما با این باور نادرست بزرگ شده‌ایم که ارزش واقعی‌ ما را دیگران تعیین می‌کنند و نه ارزش‌های اخلاقی‌ و انسانی از این‌رو بیشتر ما به بازیگری بزرگ تبدیل شده‌ایم وقتی‌ صادق و طبیعی باشیم برای رشد و کمال خود تلاش کنیم دیگران را آزار ندهیم و به بهترین خود تبدیل شویم به اندازه کافی‌ ارزشمند و دوست داشتنی هستیم و نیازی نداریم به انتظارات نامعقول دیگران بجای انتظارات خودمان پاسخ دهیم تا آن‌ها بگویند ما خوب هتسیم با کمی‌ خودشناسی متوجه می‌شویم احساس رضایت و شادی ما بیشتر از طریق خود بودن حاصل می‌شود نه از طریق تائید و توجه دیگران اگر خودمان باشیم و اجازه دهیم دیگران هم خودشان باشند زندگی را برای خود و آن‌ها ساده کرده‌ایم و می‌توانیم از روابط انسانی‌ لذت ببریم این بزرگ‌ترین آزادی است که وابسته به نظر و برداشت دیگران نباشیم و بر اساس وجدان و ارزش‌های خود عمل کنیم.

منبع: لایف کوچینگ

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

کارل یونگ: چرا شاد نیستیم

روانشناسی,زندگی بهتر

 

به گزارش سایت philosophical society

کارل یونگ، روانشناس معروف معتقد است بعد از طی دوران کودکی و نوجوانی، وقتی که به دنیای بزرگسالی قدم می‌نهیم دسترسی و استفاده از احساسات ناخودآگاه برای ما محدود می‌شود. به جای آن، حساب و کتاب‌های آگاهانه نقش اصلی را ایفا می‌کنند. انگار به بشر گفته می‌شود دنیا دیگر جای ابراز وجود احساساتی که از دل بر می‌خیزد نیست.

کارل یونگ با نظریه فروید درباره این‌که منشا بیماری‌های روحی بشر سرکوب امیال جنسی است موافق نبود. به نظر یونگ، ناخوداگاه ما انسان‌ها منبع خاطرات و ماجراهای سرکوب شده اجداد ما است.

بعضی نظرات کارل یونگ نظیر تقسیم‌بندی افراد به آدم‌های درون‌گرا و برون‌گرا، در روانشناسی معاصر مورد استفاده همگانی قرار می‌گیرد.

او معتقد است همه خاطرات و خطرها و خوشی‌ها و ناراحتی‌های بشر در طول تاریخ، در حافظه بشر جمع می‌شود و به نسل‌های آینده به صورت ارثی منتقل می‌شود. او این انتقال تجربه و ادراک گذشتگان به نسل جدید را« ناخودآگاه عمومی» می‌داند. به نظر او هیچکس آگاهانه به این منبع دسترسی ندارد.

در کنار آن، یونگ معتقد به یک آگاهی یا شعور هر دوره و زمانه است که وقتی هر انسان متولد می‌شود آن را از طریق خانواده و اجتماع و مذهب و قوانین، یاد می‌گیرد. وی این دانش و حس زمانه را « خودآگاه عمومی» می‌نامد.

یک « خود سالم» اجزای خودآگاه و ناخودآگاه را سازمان می‌کند و متعادل می‌سازد. یک خود ضعیف فرد را در تاریکی و در معرض خطر غرق‌شدن در باتلاق تصورات آشفته و ناخودآگاه قرار می‌دهد.

یونگ معتقد است کودکی ما شبیه زندگی آدم و حوا در بهشت اولیه است که رفتار و حرکاتی طبیعی و معصومانه داشتند. آرام و بی نیاز بودند و طبیعتا شاد هم بودند. اما گاز زدن میوه ممنوعهِ دانایی، باعث در هم شکستن معصومیت‌شان شد.

وقتی «ناخودآگاه» که منبع عظیمی از تجربیات و احساست مشترک بشری است از انسان‌ها دریغ شود. وقتی یادگیری، ریسک‌پذیری و میل به تغییر، کاهش یابد، رسیدن به آرامش و شادی هم کمتر نصیب افراد می‌شود.

جامعه به پول و شهرت و مقام، بهای بیشتری می‌دهد و همه ما در یک مسابقه خستگی‌ناپذیر، هر روز از معصومیت فردی و جمعی که ایجاد کننده تعادل و دانایی است دور می‌شویم. و به همان نسبت، دسترسی به شادی و آرامش، مدام سخت‌تر می‌شود.

 

منابع:

۱- marde-rooz.com

۲- philosophicalsociety.com

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

تعریف ازدواج سفید چیست؟

روانشناسی,زندگی بهتر

به گزارش سایت ویکی‌روان

ازدواج سفید چگونه و چرا شکل گرفت؟
دقیقا به چه رابطه‌ای ازدواج سفید می‌گویند؟
جایگاه این ازدواج در ایران چگونه است؟
و چه دلایلی بر تشکیل ازدواج سفید نقش دارند؟

همه چیز در مورد ازدواج سفید از دید روانشناسی

ازدواج یکی از مهم‌ترین مقولاتی است که اساسا وجود آن به ذات و نیازهای انسان در مسائل اجتماعی، جنسی و… باز می‌گردد.

ساختاری که در حال حاضر و در طی تمام دوران بشریت به صورت نسبتا ثابت و یکسان در نوع ازدواج و چهارچوب‌های آن دیده شده بیشتر از هر چیزی نشات گرفته از مسائل جنسی و تمایل انحصار گونه افراد به آن است.

هر چند ممکن است در انواع ازدواج مانند

ازدواج سفید
ازدواج موقت
ازدواج عرفی
و…

شرایط و قوانین اجتماعی، حقوقی و… تفاوت داشته باشد.

اما در همه آن‌ها مسئله رفع نیازهای جنسی و استفاده از آن‌ها پایدار و ثابت است.

_ تعریف ازدواج سفید چیست؟

در یک تعریف کوتاه و ساده می‌توانیم ازدواج سفید را نوعی از ازدواج با در نظر گرفتن وظایف و تعهدات رایج بین زن و مرد معرفی کنیم که در چهارچوب قانونی و شرعی صورت نمی‌گیرد.

به عبارتی این نوع ازدواج بدون در نظر گرفتن قوانین کشور، شرع و حتی در مواقعی عرف صورت می‌گیرد.

اما زن و مرد نسبت به یکدیگر متعهد خواهند بود و وظایف‌شان را در قبال یکدیگر انجام می‌دهند.

در ازدواج سفید مهم‌ترین مقوله‌ای که پیگیری می‌شود، بحث روابط جنسی است!

بد نیست بدانید از آن جایی که ازدواج سفید به هیچ وجه به صورت قانونی و شرعی ثبت نمی‌شود، زن و مرد نمی‌توانند نسبت به هم تعهد قانونی داشته باشند.

و نمیت‌وانند در نهایت ادعاهای قانونی رایج را مانند مهر، ارث و… نمایند.

به‌طور کلی این ازدواج که عموما بین زن و مرد و بدون اطلاع به دیگران صورت می‌گیرد، بر روی تعهدات خودمانی پایدار شده که هیچ مرجع قانونی و یا عرفی از آن‌ها حمایت نمی‌کند و حتی صلاحیت چنین تعهداتی را تایید هم نمی‌کند. در ایران چنین ازدواجی که بدون هیچ عقد دائم و یا موقتی صورت می‌گیرد را می توانیم کاملا متضاد با قوانین و عرف اجتماعی جامعه معرفی کنیم. چنین ازدواجی در ایران نهایتا منجر به بی‌قانونی و بر هم ریختن جامعه می‌شود!

این در صورتی است که چنین ازدواج سفید در بسیاری از جوامع به عنوان پیش زمینه‌ای برای ازدواج دائمی طلقی می‌کنند.
مهم‌ترین مسائلی که در ازدواج سفید پیگیری می‌شوند.
همان‌طور که گفتیم ازدواج بخش‌های مختلف و مهمی را مانند وجه‌های اجتماعی، جنسی و… پیگیری می‌کند. این قضیه در ازدواج سفید هم مطابق با شرایط جامعه و کشور تا حدودی ثابت است.
برای مثال در کشوری مانند ایران با قوانین و عرفی که در آن کاملا ازدواج سفید منع می‌شود، عموما در صورت شکل‌گیری چنین ازدواجی صرفا پیگیری مباحث جنسی در آن مداومت دارد و وجه برجسته است. اما در جوامعی که ازدواج سفید را مقدمه‌ای برای ازدواج دائمی می‌دانند علاوه بر پیگیری مسئله جنسی، مسائل اجتماعی و دیگر مسائل مربوط به ازدواج رایج هم پیگیری می‌شود.

_ چرا ازدواج سفید در جامعه ایرانی شکل می‌گیرد؟

ازدواج سفید را می‌توانیم به نوعی در ایران قانون‌گریزی طلقی کنیم. اساسا قانون‌گریزی زمانی صورت می‌گیرد که افراد جامعه توان پیروی از قوانین و همین‌طور عرف جامعه را نداشته باشند. این موضوع به خوبی در مسائل اقتصادی و اجتماعی حاکم در ایران درک می‌شود.

متاسفانه طبق بررسی‌ها و آمار‌های موجود در بسیاری از موارد حتی افراد ناخواسته به سمت چنین ازدواجی سوق پیدا می‌کنند. دلیل آن این است که تلاش‌های آن‌ها برای طی شدن فرایند رایج و طبیعی نا فرجام بوده است. گاهی مشکلات ازدواج سفید فراتر از مسائل اجتماعی و اقتصادی هستند و به عرف‌های غلط جا افتاده در جامعه باز می‌گردند. گاهی هم افراد با خواسته و میل خودشان سراغ ازدواج سفید می‌روند اما از تبعات و مشکلات پشت آن خبری ندارند. این مسئله هم بیشتر از هر چیزی به عدم فرهنگ‌سازی و آموزش صحیح باز می‌گردد.

_ مهم‌ترین مشکلات ازدواج سفید در ایران
در هر صورت در ادامه به معرفی معضلات برجسته‌ای که باعث تشکیل ازدواج سفید در جامعه ایرانی شده‌اند، گریزی خواهیم زد.

_ مشکلات اجتماعی

همان‌طور که گفتیم عدم فرهنگ‌سازی صحیح و آموزش مناسب باعث شده تا مشکلات اجتماعی متعددی در جامعه وجود داشته باشید.

این مشکلات نهایتا منجر به بالا رفتن آمار

طلاق
عدم تعهد جوانان
توانایی پایین در مدیریت زندگی واقعی
بالا رفتن سن ازدواج
عدم اهمیت دادن به غرایز ذاتی افراد توسط خانواده
افزایش بی‌بند و باری
از کنترل خارج شدن حس تنوع طلبی در افراد
و بسیاری دیگر از موارد شده‌اند.

مجموع این مشکلات باعث شده تا بسیاری از جوانان برای فرار از برخورد با چنین مشکلاتی و یا همراه شدن با کسی که به آن علاقه دارند. اما این دست از مشکلات اجازه ازدواج عرفی را نمی‌دهند به ازدواج سفید روی بیاورند. به هر حال بسیاری از این مشکلات مانند بالا رفتن سن ازدواج به خودی خود باعث می‌شوند تا راه‌های نامتعارف زیادی برای رفع نیازهای فردی به وجود بیاید. در نهایت مسئله ازدواج قانونی و عرفی اهمیت خودش را نزد جوانان از دست بدهد.

_ علاقه طرفین

گاهی علاقه دختر و پسر به یکدیگر و خواسته آن‌ها جهت ازدواج قانونی و عرفی توسط خانواده‌ها پذیرفته نمی‌شود. متاسفانه تعداد بروز این مشکلات بالا است!

در برخی موارد دختر و پسر پس از مخالفت خانواده سراغ ازدواج‌های مختلفی از جمله ازدواج سفید می‌روند تا از این طریق به خواسته‌های خودشان برسند. مشکلات اقتصادی از دلایل بروز ازدواج سفید است. مشکلات اقتصادی دیگر مشکلات برجسته و غیرقابل انکاری هستند که راه را برای ازدواج‌های اصولی سخت کرده‌اند. البته در کنار این مشکلات انتظارات خانواده‌ها در راستای عرف‌های غلطی مانند مهریه سنگین، جهیزیه گران قیمت، عروسی مجلل و… نیز وجود دارند که به نوعی نمک بر روی زخم جوانان می‌پاشند. این دسته از مشکلات جوانان را از ازدواج دائم و اصولی دور می‌کنند. دور شدن جوانان از راه‌های مناسب ازدواج نهایتا منجر به بروز راه حل‌های نامتعارف مانند ازدواج سفید می‌شود.

متاسفانه این مشکلات باعث می‌گردند که علاوه بر ایجاد ناهنجاری در جامعه، جوانان هم نسبت به ازدواج و مسئولیت‌پذیری بی‌تفاوت بشوند. در نهایت هم جامعه و هم جوانان با مشکلاتی بزرگ‌تر و سخت‌تر مواجه شوند.

_ اشتباه نکنید!

ازدواج سفید را با مقوله‌های مختلف و انواع دیگر ازدواج نباید اشتباه کنید.
برای مثال برخی فکر می‌کنند که ازدواج سفید به نوعی همان ازدواج صیغه‌ای است در حالی که این‌طور نیست!

برای ابهام‌زدایی بد نیست بدانید که ازدواج‌های مشابه و حداقل نزدیک به ازدواج سفید مختلف و متعدد هستند. برای مثال ازدواج موقت نیز مانند ازدواج سفید مسئله جنسی را پیگیری می‌کند اما شکل و شمایل قانونی و عرفی دارد. بد نیست بدانید که عموم جامعه به خاطر فرهنگ‌سازی اشتباه استقبال مناسبی از ازدواج صیغه‌ای ندارند. از طرفی ما مقوله “با هم باشی” را هم داریم که مانند ازدواج سفید هیچ پوشش قانونی و عرفی ندارند و در برخی جوامع پیگیری می‌شود.

این ازدواج به نوعی هم زیستی است و طرفین هیچ تعهدی در هیچ زمینه‌ای به هم ندارند!

همان‌طور که گفته شد شاید ازدواج سفید شباهت حداقلی به موارد نام برده داشته باشد اما دقیقا مشابه آن‌ها نیست. در ازدواج سفید زن و مرد بدون هیچ ثبت قانونی و یا عرفی اقدام به ازدواج و برقراری روابط زناشویی می‌کنند که دقیقا چنین مفهومی در موارد مشابه دیده نمی‌شود.

_ ازدواج سفید در یک نگاه

همان‌طور که متوجه شدید ازدواج سفید نوعی ازدواج است که به خاطر نواقص اجتماعی و یا مشکلات موجود شکل گرفته است. به همین دلایل هم افراد و به ویژه جوانان به آن سوق پیدا می‌کنند. در این ازدواج در جامعه ایرانی مسائل جنسی بیشترین اهمیت را دارند. عموما افراد از پیگیری مسائل اجتماعی در ازدواج سفید در جامعه‌ای مانند ایران ناتوان خواهند بود.

واقعیت این است که چنین ازدواجی در جوامع دیگری کاملا از طرف افراد قبول شده و به شکل گسترده هم پیگیری می‌شود

اما در جامعه‌ای که به هیچ وجه ازدواج سفید قابل قبول نیست، پیگیری چنین ازدواجی مشکلات زیادی را برای طرفین به وجود خواهد آورد. شاید این ازدواج ویژگی‌های مثبت و قابل تاملی را برای جوامعی که در آن پذیرفته شده است، داشته باشد. اما در جوامعی که آن را منع می‌کنند عموما غیرقابل هضم می‌باشد و مشکلات و معضلات متعددی را برای افرادی که چنین ازدواجی را صورت می‌دهند، خواهد داشت.

_ مشکلات و تهدیدهای ازدواج سفید
برای مثال از جمله مشکلات ازدواج سفید می‌توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:

کم رنگ شدن خانواده اصیل
از بین رفتن ساختار اجتماعی کنونی
توسعه فساد در جامعه به دلیل عدم فرهنگ‌سازی برای ازدواج سفید در جامعه ایرانی
عدم پذیرش از سوی خانواده‌ها
ایجاد مشکل در برقراری ارتباط با خانواده و حتی امکان قطع رابطه
عدم تعهد کامل به یکدیگر
سهولت در خیانت جنسی طرفین به یکدیگر
عدم آمادگی افراد برای پایبندی به اصول خلاقی
احتمال آسیب‌پذیری زیاد افراد
و…

ازدواج سفید و یا هر گونه ازدواجی با چنین ساختارهایی در جوامعی که فرهنگ و شرایط آن موجود نمی‌باشد. مانند جامعه ایرانی اسلامی نه تنها مناسب نیست بلکه سراسر مشکل و معضل خواهد بود. بهترین راه حل در چنین جوامعی پیگیری ازدواج قانونی و عرفی است که از هر نظر قابل قبول و حمایت می‌باشد. به یاد داشته باشید مواردی که در بالا ذکر شد نگاه کلی به وضعیت این سبک ازدواج برای عموم جامعه را به همراه داشت. در هر صورت این سبک از پیوند زناشویی توسط بسیاری از افراد استفاده می‌شود. حتی معایبی که برای این نوع از ازدواج ذکر کردیم می‌تواند برای عده‌ای به عنوان مزایا تلقی شود. در هر صورت مشاوره ازدواج می‌تواند راهی مفید برای آشنایی بیشتر شما با مقوله ازدواج و راه‌های رسیدن به ازدواج موفق باشد. یکی از دلایل گرایش مردم به سمت ازدواج سفید عدم آگاهی آن‌ها از مزایای ازدواج دائم و همچنین عدم شناخت خودشان می‌باشد.

منبع: wikiravan.com

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

چرا دیگران شما را جدی نمی‌گیرند؟

روانشناسی,زندگی بهتر

 

دیده‌اید بعضی از افراد انگار به محض ورود به جایی، همه چیز را تحت فرمان خود می‌گیرند؟ اما در مورد خودتان قضیه کاملا برعکس است؟ گاهی احساس می‌کنید الویت‌ها و طرزفکر دیگران و خواسته‌های‌شان وجود شما را درو می‌کند؟ حتما خیلی سخت هم می‌توانید دیگران را دعوت به همکاری و پیروی از خودتان بکنید!

به نظر می‌رسد بعضی از آدم‌ها از بدو تولد شخصیتی قوی دارند اما عده‌ای دیگر همیشه خمود و تابع و بی‌دست و پا هستند و گویی همیشه منتظرند یک بزرگ‌تر به آن‌ها دستور بدهد. این احساس برای‌تان آشناست؟ شاید علتش این است که دیگران شما را به اندازه‌ کافی جدی نمی‌گیرند، و به احتمال زیاد خود شما هم خودتان را جدی نمی‌گیرید.

جوری که دیگران ما را می‌بینند بستگی به این دارد که ما خودمان را چگونه می‌بینیم. ما دریافتی که از خود داریم را در هر رفتار و کلامی که به زبان می‌آوریم منعکس می‌کنیم. در ادامه برای‌تان می‌گوییم چرا اطرافیان شما شما را جدی نمی‌گیرند و چه باید بکنید.

_ به چیزی که می‌گویید پایبند نیستید

قول‌ها و وعده‌هایی می‌دهید که بعدا نمی‌توانید به آن‌ها عمل کنید؟ آیا با هیجان و اشتیاق برای خانواده و دوستان خود توضیح می‌دهید که برنامه‌تان برای کار و زندگی و … چیست اما هرگز این اتفاق‌ها نمی‌افتند؟

برای خودتان یک قانون جدید وضع کنید. به دیگران نگویید چه قرار است بکنید. در عوض کارهایی را که تاکنون انجام داده‌اید به آن‌ها بگویید. این کار شما نه تنها از شرمنده شدن‌تان در آینده جلوگیری می‌کند بلکه انگیزه‌تان را برای برنامه‌ای که در ذهن دارید حفظ می‌کند. آدم‌هایی که به آنچه می‌گویند عمل می‌کنند، مورد احترامند و جدی گرفته می‌شوند. ضمنا این افراد مسئولیت پذیرترند.

_ پیگیر برنامه‌های‌تان نیستید

با خودتان روراست باشید؛ آیا اغلب پروژه‌های جدیدی در کار یا زندگی‌تان شروع می‌کنید اما کمی بعد متوجه می‌شوید هرگز از مرحله‌ی اولیه نمی‌توانید جلوتر بروید؟ پس تعجبی ندارد که اطرافیان‌تان شما را جدی نمی‌گیرند. اتفاقی که اینجا می‌افتد این است که تابع هیچ سیستم هدف گذاری منطقی نیستید. شاید تصور کنید فقط افرادی که به دنبال دست آوردهای خیلی بزرگ هستند، هدف‌گذاری می‌کنند اما خوب است بدانید تنها راه انجام و تکمیل کارها، داشتن ِ برنامه‌ای گام به گام و سپس پیگیری و عمل دقیق به آن برنامه است.

_ بلد نیستید کار و تفریح را از هم جدا کنید

این خیلی خوب است که علاقه‌مندی‌ها فردی‌تان را با آن‌هایی که در حلقه‌ی حرفه‌ای‌تان هستند شریک شوید، اما به نظر می‌رسد امروزه حد و حدودها کمی بهم ریخته‌اند: کارمندان بیش از حد با رئیس خود صمیمی می‌شوند، و صاحبان کسب و کار با مشتریان خود دور میز بیلیارد جمع می‌شوند و همزمان با بازی از زندگی شخصی خود می‌‌گویند.

اما واقعیت این است که هر چه مردُم بیشتر در مورد شما بدانند کمتر می‌توانند شما را در لباس یک حرفه‌ای ببینند. بهتر است جزئیات زندگی شخصی‌تان را فقط برای دوستان مورد اعتمادتان نگه دارید، نه این‌که آن‌ها را با همکاران‌تان مطرح کنید، چون باعث می‌شود شما را دست کم بگیرند و فرصت‌های خوب حرفه‌ای را از دست بدهید.

_ به جای عمل کردن، بهانه می‌آورید

به تمام زمان‌هایی فکر کنید که وقت‌تان را صرف این کرده‌اید تا به دیگران توضیح بدهید چرا نتوانسته‌اید کاری را که گفته‌اید انجام دهید. حالا فکر کنید اگر به جای آنهمه آه و ناله کردن و بهانه تراشیدن، کارتان را می‌کردید و پشتکار داشتید چقدر بهتر و موفق‌تر می‌بودید. بهانه آوردن نوعی طفره رفتن و تعلل کردن است.

این بار که خواستید تنبلی‌تان را گردن یک نفر دیگر یا شرایطی خاص بیندازید، سوالهای زیر را از خود بپرسید:

چرا از واقعیت فرار می‌کنید؟

واقعا چه چیزی من را از دست به کار شدن باز می‌دارد؟

اگر موثرتر بودم دیگران چقدر مرا جدی می‌گرفتند؟

برای اینکه این تغییر را در خودم شروع کنم با چه کسی باید مشورت کنم؟

با آدم‌های اشتباهی می‌گردید

اگر دیگران ببینند بیشتر با آدم‌های سطحی و اهمال گر یا گستاخ و وراج ارتباط دارید، معمولا شما را جدی نمی‌گیرند. درست است که قرار نیست همه‌ی آدم‌ها سبک زندگی کاملا سالمی داشته باشند و تمام رفتارهای‌شان منطقی و بی‌عیب باشد اما تعداد افرادی که معمولا رفتارهای منطقی دارند و درست فکر می‌کنند کم هم نیست. به دنبال ارتباط با کسانی باشید که ارزش وقت صرف کردن را داشته باشند، آدمهایی بااخلاقی که شخصیت قوی و باثباتی دارند و نشست و برخاست با آن‌ها اعتماد بنفس‌تان را بالا می‌‌برد.

گاهی به سختی می‌توانیم آدم‌هایی را که تاثیر مثبتی در زندگی‌مان ندارند کنار بگذاریم اما یادتان باشد دنیا پُر از افراد جورواجور است. اگر واقعا تصمیم گرفته‌اید که دیگران شما را جدی بگیرند، یک دوست یا گروهی از دوستان جدید پیدا کنید که بتوانند کمک‌تان کنند به سمت هدف‌تان حرکت کنید.

منبع: bartarinha.ir

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

کاریزما چیست؟

روانشناسی,زندگی بهتر

کاریزما توانایی جذب، دلربایی و نفوذ افراد اطراف شما است. البته انواع مختلفی از افراد کارزماتیک وجود دارند، برخی موقر و زیبا هستند و دیگران با شور و شوق، سرزنده هستند. کاریزما غالبا یک کیفیت وصف‌ناپذیر عجیب و مرموز تلقی می‌شود که شما یا آن را دارید و یا ندارید اما در واقع شکستن بسیاری از عوامل کلیدی که یک فرد را کاریزماتیک می‌سازد، آسان است.

چنین عواملی عبارت از موارد زیر هستند اما به آن‌ها محدود نمی‌شوند: اعتمادبه‌نفس، سرزندگی، خوش‌بینی، لبخند همیشگی، زبان بدن پرمعنی، و یک صدای دوستانه و پرشور.

_ تعریف کاریزما چیست؟
کاریزما به حضور شما در ارتباط با دیگران هم کمک می‌کند. افرادی که شخصیت‌های مغناطیسی دارند، بر روی افکار دور و یا متون ورودی گوشی‌های هوشمند تمرکز نمی‌کنند، آن‌ها با افرادی که در محل حضور آن‌ها هستند، ارتباط برقرار می‌کنند.

آن‌ها سوالاتی را مطرح می‌کنند و کنجکاو هستند و به تعامل چهره به چهره اهمیت می‌دهند. این افراد فریبنده، همدل هستند، شنوندگان خوبی هستند، و ارتباط چشمی برقرار می‌کنند. آن‌ها همچنین رفتاری مشتاقانه دارند، و با قاطعیت و فصیح صحبت می‌کنند.

اگرچه افراد ممکن است درباره تعریف کاریزما توافق نداشته باشند، اما به‌طور کلی می‌توانند در مورد این که چه کسی آن را دارد و چه کسی ندارد نظر یکسانی داشته باشند.

_ اما کاریزما چیست؟

معتقدیم که درک خوبی از ویژگی‌های شخصی داریم که می‌تواند هر فرد را “کارازماتیک” کند. این “کاریزمای شخصی” همان رهبری کاریزماتیک نیست، اما رهبران کاریزماتیک، اگر نگوییم همه، از بلوک‌های سازنده اصلی شخصیت جذاب فردی برخوردار هستند.

کاریزمای شخصی یک صورت فلکی از مهارت‌های پیچیده اجتماعی و احساسی است. آن‌ها به افراد کارازماتیک اجازه می‌دهند تا دیگران را در سطح عاطفی عمیق تحت تاثیر قرار دهند و بر دیگران تاثیر بگذارند، تا به‌طور موثر با آن‌ها ارتباط برقرار کنند و ارتباطات بین فردی قوی ایجاد کنند.

_ عناصر کاریزمای شخصی

بیانگری احساسی افراد کارازماتیک احساسات خود را به طور خود به خود و صادقانه بیان می‌کنند. این به آن‌ها اجازه می‌دهد تا بر حالات و احساسات دیگران تاثیر بگذارند.
همه ما کسانی را می‌شناسیم که به نظر می‌رسد وقتی وارد اتاق می‌شوند، “اتاق را روشن می‌کنند”. آن‌ها معمولا عواطف مثبت خود را بیان می‌کنند، اما می‌توانند هنگامی که عصبانی یا تحریک می‌شوند، ما را هم تحریک کنند.

_ حساسیت عاطفی در تعریف کاریزما

این مورد، توانایی خواندن احساسات دیگران است و به فرد کاریزماتیک اجازه می‌دهد تا با واکنش به احساسات خود ارتباط عاطفی برقرار کند.

_ کنترل عاطفی

افراد کارازماتیک توانایی کنترل و تنظیم نمایش‌های عاطفی خود را دارند. آن‌ها “از کوره در نمی‌روند” (مگر آن که عمدا بخواهند برای موضوعی جو‌سازی کنند). آن‌ها بازیگران عاطفی خوبی هستند که می‌توانند وقتی نیاز دارند جذابیت خود را تغییر دهند.

 

 

_ بیانگری اجتماعی

این مورد در کاریزما مهارت ارتباط کلامی و توانایی درگیر کردن دیگران در تعامل اجتماعی است. افراد کارازماتیک ماهر هستند و در سرگرم کردن دیگران و خوش صحبت بودن مهارت دارند.

آن‌ها قطعا با بیانگری احساسی خود ما را تحت تاثیر قرار می‌دهند، اما قدرت در بیان آن‌ها هم وجود دارد. تقریبا تمام رهبران کارازماتیک، سخنگویان ماهری هستند.

_ حساسیت اجتماعی

این مورد، مهارت در خواندن و تفسیر شرایط اجتماعی است، توانایی گوش دادن به دیگران و “هماهنگ شدن” با آن‌ها. این به افراد کارازماتیک کمک می‌کند تا مردم‌دار و مودب و نسبت به محیط اطراف‌شان حساس باشند.

_ کنترل اجتماعی

این مورد یک مهارت اجتماعی پیچیده است که برای رهبران کارازماتیک اهمیت دارد. این را می‌توان به شیوه‌ای دید که رهبران کارازماتیک (“کارازماتیک‌های” روزانه) خود را با وقار و متانت نشان می‌دهند.

 

 

این به آن‌ها این امکان را می دهد تا با تمام انواع مردم تناسب و ارتباطات احساسی و اجتماعی داشته باشند و این خصوصیت افراد کارازماتیک را از ما که دارای جذابیت شخصی کم‌تری هستیم، متمایز می‌کند.

در حالی که این‌ها ۶ “بلوک سازنده” از کاریزمای شخصی هستند و داشتن هر یک از آن‌ها به‌طور کلی بهتر است، این مسئله هم بسیار حائز اهمیت است که افراد در میان مهارت‌های مختلف تعادل داشته باشند.

به‌عنوان مثال، بیان عاطفی بیش از حد، بدون توانایی کنترل و “غلبه بر آن” می‌تواند از کاریزما و جذبه شخصی بکاهد.

منبع: wikiravan.com

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

راه‌های کنترل ذهن

ذهن مانند کودکی بازیگوش است که هر لحظه در حال انجام کاری‌ست و به موضوعی می‌پردازد. این کودک بازیگوش به حرف کسی گوش نمی‌دهد و همین علت باعث بروز مشکلات زیادی می‌شود. راه‌های کنترل ذهن یکی از ترفندهای مفید برای مدیریت رسیدن به آرامش و تمرکز می‌باشد که باید در انجام آن به مهارت برسیم.

در ادامه بیشتر به بررسی انواع راه‌های کنترل ذهن می‌پردازیم.

_ آشنایی با انواع راه‌های کنترل ذهن
در جهان امروز افراد به سرعت در حال پیشرفت هستند این پیشرفت به واسطه رفتار جامعه‌شناسی و فناوری‌های علمی و … روز افزون است اما یک اثر ناخوشایند در بین همه انسان‌ها حاصل می‌شود و آن فشار درونی است و همه افراد را به خود درگیر کرده است.

ترس، تاسف، استرس، اضطراب و افسردگی ناشی از فشارهای ذهنی و روانی است که در آدم‌ها به وجود می‌آید.

اضطراب در هر دوره از زندگی وجود دارد و به دلیل وجود اضطراب دچار شک و تردید می‌شویم.

افراد به دلیل کمبود امنیت درونی خود را بیش از پیش مشغول می‌کنند تا به استرس‌های روزمره که باعث کاهش لذت بردن از زندگی و زمان حال می‌شود و قدرت تفکر و تسلط را از ما می‌گیرد غلبه کنند.

فرد زمانی می‌تواند روی افکارش تسلط یابد که می‌تواند با خودشناسی به انرژی‌های درونی خود راه یابد و آن‌ها را کشف کند عدم تسلط روی ذهن و فکر به اختلالات و کاهش توانایی‌های درونی منجر می‌شود.

روانشناسان بر این باورند فکر عامل پیشرفت آدم‌ها است.

_ انواع فکر کدامند؟

آشنایی با انواع فکر شناخت بهتری به شما می‌دهد.

_ افکار بد

این نوع فکر بیشتر به ذهن کودکان نزدیک است چون هنوز قابلیت تشخیص و قدرت درک ندارند مثال: تنها کار بدی که انجام می‌دهند: پرت کردن اشیا، داد و فریاد زدن، گریه کردن هنگام بی‌توجهی و ….

افکار بد به سراغ افراد خشمگین و افسرده می‌رود.

_ افکار غلط

مجموعه افکاری است که از نظر منطقی و استدلال و اصول علمی اشکال دارند و ما بر اثر فرآیندی در ذهن و اطلاعات دریافتی از خارج به آن نتایج غلط می‌رسیم.

هر معلولی دارای علت است

برای مثال: اگر فردی فکر کند هواپیمایی بدون علت سقوط کرده فکر او غلط است و باید این جمله را این‌گونه بیان کند هواپیمایی سقوط کرده اما علت آن معلوم نیست. این موارد از افکار غلط ما هستند. که نتیجه غلطی می‌دهد.

_ افکار منفی

بدترین حالتی از موضوعی که به ذهن ما می‌رسد فکر منفی است

مثال: فردی اتومبیل گران قیمتی خریده و افراد این‌گونه فکر می‌کنند اگر این اتومبیل دزدیده شود صاحب آن بیچاره می‌شود.

افرادی که ذهن و فکر منفی دارند زندگی را این‌گونه می‌بینند که هیچ هدفی ندارد.

افکار منفی هر چه بیشتر در ذهن باشند بیشتر دچار آشفتگی و استرس می‌شویم و همان فکر منفی ممکن است اتفاق بیفتد.

به هر آنچه فکر و تمرکز کنیم همان اتفاق می‌افتد پس ما می‌توانیم آنها را کنترل کنیم در ذهن همه چیز گنجانده می‌شود ولی بهتر است با افکار مثبت و خوب به نتایج بعضی امور بیندیشیم.

_ بهترین راه‌های کنترل ذهن کدامند؟

داشتن تمرکز به مهارت نیاز دارد برای یادگیری هر چیزی به تمرین و تکرار نیازمندیم. می‌توانیم در محیط تغییراتی ایجاد کنیم که مفید و موثر خواهد بود.

_ راه‌های از سامان دادن به ذهن آشفته

برای غلبه بر ذهنی آشفته باید چند قدم ساده بردارید.

۱- حواست را جمع کن

وقتی که کاری انجام می‌دهیم ممکن است ذهن به موارد دیگر فکر کند و تمرکز ما را از روی یک موردی از بین ببرد.

وقتی حواس‌مان پرت می‌شود از جمله حواست را جمع کن استفاده کنیم.

با تکرار این جمله ذهن کم کم متوجه موضوع اصلی می‌شود.

۲- روش عنکبوتی از راه‌های کنترل ذهن است

روشی است که به حواس پرتی کمک می‌کند تا بیشتر تمرکز داشته باشیم اگر تار عنکبوت تکان بخورد عنکبوت واکنش نشان می‌دهد و وقتی چند بار این کار را انجام دهید عنکبوت عکس‌العملی نشان نمی‌دهد و می‌فهمد که حشره‌ای در دام و تور آن نیست.

شما هم این روش را یاد گرفته و انجام دهید تا ذهن خود را پرورش دهید و در مقابل حواس پرتی تسلیم نشوید.

مثلا وقتی صدای بلندی می‌آید نباید حواس‌تان پرت شود و باید روی یک هدف تمرکز داشته باشید.

۳- فرصتی برای افکار مزاحم

در طول شبانه‌روز افکار غلط و مزاحم به ذهن‌مان خطور می‌کنند اجازه نمی‌دهند روی هدف‌مان دقت و تمرکز داشته باشیم و ذهن‌مان را آشفته می‌کنند.
بهتر است برای بهره‌وری بیشتر از راه‌های کنترل ذهن از روش‌های زیر استفاده کنیم.

زمانی را برای این افکار اختصاص می‌دهیم
وقتی افکار مزاحم وارد ذهن‌مان می‌شوند باید بدانیم زمانی را به آن‌ها اختصاص داده‌ایم.
از روش (حواست را جمع کن) هم می‌توانید استفاده کنید.
خاطر نشان کنید حتما در زمان خاص به این افکار می‌پردازید و فکر می‌کنید افرادی که کنترل ذهن ندارند و فکر آشفته‌ای دارند اغلب احساس خستگی می‌کنند و دارای احساس حقارت (خودکم بینی)، اضطراب و پریشان حالی‌اند افکار انسان به دو قطب مثبت و منفی تقسیم می‌شود.

_ ویژگی افکار مثبت

عزت نفس بالا، اعتمادبه‌نفس بالا، استقلال در انجام امور زندگی را خوشایند می‌بینند، کمتر دچار فشار روانی می‌شوند.

_ ویژگی افکار منفی

اعتمادبه‌نفس پایین، دچار شک و تردیداند، مشکلات روانی سراغ‌شون می‌آید در ارتباطات دچار اختلال می‌شوند و مشکلات زناشویی.

_ چگونه می‌توانم از راه‌های کنترل ذهن استفاده کنم؟

افکار باید هوشیارانه باشد. فرد باید آگاهی لازم را نسبت به افکارش داشته باشد.
بیمار باید قادر به تمرکز روی افکارش باشد افراد بیمار به راحتی نمی‌توانند روی افکارشون تمرکز کنند بنابراین ما باید به آن‌ها کمک کنیم تا کم کم آشفتگی‌ها را حل کنیم و به سمت ذهن خود‌آگاه بیاوریم.
موضوع افکار باید مطابق با خواسته بیمار باشد. فرد بیمار مدام در حال فکرکردن است و به مواردی می‌اندیشد که با خواسته‌هایش هماهنگی یا مطابقت داشته باشد.

_ بررسی راهکارهای تقویت فکر مثبت

افکار دارای قدرت بسیاری‌اند حتی می‌تواند ویرانگر هم باشد.

پس باید:

به خود و فرزندان‌مان یاد بدهیم که افکارمان را هوشمندانه کنترل کنیم.
نسبت به خود احساس خوبی داشته باشیم.
فهرستی از ویژگی‌های خوب و مثبت خود تهیه کنیم.
سعی کنیم در برخورد و ارتباط روزانه از کلمات و جملات مثبت استفاده کنیم.
در محیط‌هایی باشیم که بیشتر احساس خوشایندی کنیم چون محیط تاثیرگذار است.
هر صبح انگیزه و هدفی برای ادامه دادن به زندگی داشته باشیم.
خندیدن را فراموش نکنیم.

_ از دیگر راه‌های کنترل ذهن خود تمرکز کردن است

تمرکز نیروی ذهنی است و بروز هیچ‌گونه پریشانی ذهنی و سردرگمی شخصی است.

افکار نشان می‌دهند شما چه فردی هستید، در واقع افکار نماینده احساسات درونی شما هستند.
زاییده تخیلات ذهنی‌تان هستند. بازتاب‌دهنده ضمیرناخودآگاه‌تان‌اند. زبان گذشته شما هستند

یکی از مهم‌ترین گام‌هایی که هر فرد را می‌تواند در زندگی به سوی شادکامی و موقعیت برساند انعطاف‌پذیری ذهن اوست.

اصلا اجازه ندهید احساس گناه کنید. اگر این حس را داشته باشید هیچ وقت نمی‌توانید از افکار خود دست بردارید و به مثبت‌اندیشی برسید.

_ قدرت اراده یکی از راه‌های کنترل ذهن است.

در طی انجام تست‌های گوناگون محققان فهمیدند که قدرت اراده مثل یک عضله است که در اثر استفاده زیاد خسته می‌شود و نیاز به تجدید قوا و خوراک دارد.

محققان به این نتیجه رسیده‌اند که برای تقویت اراده تمریناتی وجود دارد انجام برخی از این تمرینات در ابتدا سخت است ولی تکرار آن آسان‌تر می‌شود.

یکی از این تمرینات مدیتیشن است.

مدیتیشن تمرین ذهنی است که سبب افزایش قدرت اراده می‌شود با این حرکت ذهن در حالت آرامش قرار می‌گیرد و متمرکز می شود تا در برابر عوامل حواس پرتی مقاومت کند.

با تکرار هر روز، مدیتیشن توانایی مغز برای تمرکز ۲۰ درصد افزایش می‌یابد و همچنین باعث کاهش استرس و انرژی بیشتری می‌شود.

_ تاثیر منفی افکار ناهنجار

در این افکار حالت منفعل و منحصر به فرد وجود ندارد چون افکار به علت ناهشیار بودن نمی‌توانند روی یک مورد خاص تمرکز داشته باشند و به صورت اشتباه واکنش نشان می‌دهند.

_ بررسی افکار ناهنجار (غیرمعمول)

چرا افکار ناهنجار به سراغ من میایند؟

۱- فقدان/ کمبود آگاهی

افکاری که تقریبا مبهم و غیرکاربردی باشند به راحتی طی بررسی‌های ذهنی با اشتباهات متوالی مواجه می‌شوند و تمام این اشتباهات به فقدان و یا کمبود آگاهی منجر می‌شود.

۲- کمبود تمرکز

افرادی که دچار افکار ناپایدار و اختلال ذهن شده‌اند تمرکز روی دیگر افکار حواس پرت خواهند شد و با نتایج نادرست روبرو می‌شوند.

۳- کمبود قدرت اراده

افکاری که تحت سلطه قدرت اراده نیستند طی گرایش‌های مختلف ذهنی فرد دچار وسواس می‌شود چون فرد قدرت اراده کافی و هوشیارانه ندارد.

ایجاد اراده قوی یکی از راه‌های کنترل ذهن است که باید یاد بگیرید.

۴- کمبود هم دردی و دلسوزی

در حالت‌های منفعل و ناهنجار بیماران با احساسات خودشان ذهن خود را مشغول می‌کنند و نسبت به دیگران حس همدردی ندارند.

بیمارانی که دچار این نوع کمبودها هستند رابطه خود را با دنیا، خانواده و جامعه جدا می‌کنند و عدم کنترل آن حس حقارت در آن‌ها به وجود می‌آید. از دید آنها هرچیزی غیرواقعی به نظر می‌رسد و قادر به برقراری رابطه با دیگران نیستند و رفتار معقولانه و هوشیارانه ندارند.

_ عملکرد ذهن چیست؟

مغز انسان دارای توانایی‌های بسیار است و ما فقط بخش کوچکی از آن‌را استفاده می‌کنیم مغز انسان دارای دو نیم کره راست و چپ تقسیم شده و هر نیم کره دارای کارایی‌های خاصی است

وظایف نیم کره راست = تصور و تجسم، شناخت رنگ و احساس و خیالات و فعالیت‌های مشابه آن

وظایف نیم کره چپ = ارتباط کلامی و زبان، منطق، تجزیه و تحلیل و بررسی و فعالیت‌های مشابه آن

_ یکی دیگر از راه‌های کنترل ذهن خواب کافی‌ست

بی‌خوابی سبب کاهش تمرکز و کنترل ذهن است و علائمی مثل خستگی، استرس، حال ناخوشایند و تغییر خلق‌و‌خو است.

_ راه‌های بهبود خواب

۱- به پزشک مراجعه کنید

۲- دوش آب گرم

۳- گوش دادن به موسیقی

۴- نوشیدن شیر گرم

۵- مصرف داروهای گیاهی

_ چندین روش مفید برای کنترل فشار و ذهن خود

خودتان سرنوشت خود را رقم می‌زنید: اگر این جمله را به خودتان یادآوری کنید به شما کمک می‌کند حتی در موقعیت‌های تنش‌زا خونسردی خود را حفظ کنید.
با دیگران به توافق برسید: بپذیرد که شاید به همه چیز نخواهید رسید این پذیرش فشار را کاهش می‌دهد.
برای خود ارزش قائل شوید: این نکته به کاهش فشار کمک می‌کند یعنی به دیگران اجازه ندهید به شما بی‌احترامی کنند و فریب‌تان دهند.
قدرت نه گفتن را داشته باشید: افرادی که قدرت نه گفتن را ندارند نمی‌توانند روی خود و ذهن خود تمرکز کنند چون ذهن دائما در حال فکر کردن به آن موضوع است و استرس را افزایش می‌دهد
تنفس صحیح را فراموش نکنید: در مواقع پر استرس و هیجان صحیح نفس کشیدن را فراموش می‌کنیم در چنین حالتی باید نفس عمیقی بکشیم تا ضربان قلب شک پیدا نکند و میزان اکسیژن خون کم نشود.
بیشتر ورزش کنید.
به حرف‌های دیگران گوش دهید: بسیاری از ما به دلیل خوب گوش ندادن دچار سوءتفاهم می‌شویم.
زمان نگرانی خود را کم کنید: تنها به مدت ۲۰ دقیقه فرصت دارید به نگرانی‌هایتان فکر کنید.
به اندازه کافی بخوابید: خواب کافی باعث نشاط و قدرت تمرکز می‌شود و کمتر دچار آشفتگی ذهنی و رفتاری می‌شوید.
تسلط کنترل و نفوذ احساسی – عاطفی خود را ارتقا دهید: با اعتبار دادن به میزان نفوذ احساسی و عاطفی خود می‌توانید در برابر مشکلات زندگی مقابله کنید.

_ نتیجه‌گیری

بعد از چند مرحله تمرین و تکرار این مراحل خواهید توانست سطح تسلط و کنترل ذهنی خود را در مقایسه با گذشته ارتقا دهید و مشکلات و فشارهای روانی – ذهنی کاهش می‌یابند.

منبع: wikiravan.com

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

چگونه به سلامت روان‌شناختی خود کمک کنیم؟

روانشناسی,زندگی بهتر,بیماری‌‌ها و راه درمان, پیشگیری بهتر از درمان

 

بجز درخواست کمک حرفه‌ای، با راه و روش‌های دیگری نیز می‌‌‌توان به سلامت روان‌شناختی خود کمک کرد. می‌‌‌توان از راه تنظیم هیجان‌ها و رفتار خویش، کارها و موقعیت‌هایی را شناسایی کرد که موجب رنج و گرفتاری و پریشانی هستند یا به عکس موجب آرامش و آسایشند. از راه تجزیه و تحلیل انگیزه‌ها و توانایی‌های خود می‌‌‌توان به جای پذیرفتن فعلی هرآنچه که پیش آید، دست به انتخابهای فعال زد. مشکلاتی که گریبانگیر آدمی می‌‌شود بسیار گوناگون است و هیچ رهنمود همگانی و فراگیری برای حفظ سلامت روان‌شناختی وجود ندارد. با این همه تجربه‌های روان‌شناسان چند توصیه همگانی برای حفظ سلامت روان‌شناختی ارائه می‌‌‌دهند:

_ احساسات خود را بپذیرید

خشم، اندوه، ترس و احساس دست نیافتن به آرمان‌ها یا هدف‌ها، همگی هیجان‌های ناخوشایندی است و انسان ممکن است بکوشد با انکار آنها، از اضطراب در امان بماند. ممکن است گاهی برای اجتناب از اضطراب سعی کنیم با موقعیت‌ها برخوردی عاری از هیجان داشته باشیم. چنین برخوردی به نوعی گسلش یا خونسردی تصنعی می‌‌‌انجامد که آسیب‌زاست. ممکن است بکوشیم همه هیجان‌ها و عواطف خویش را بازداری کنیم، این کار نیز سبب می‌‌‌شود دیگر نتوانیم شادی‌ها و غم‌هایی را که بخشی از ارتباط‌های ما با مردم است چیزهایی طبیعی و بهنجار بدانیم. در بسیاری از موقعیت‌ها، دست دادن هیجان‌های ناخوشایند در واقع واکنشی بهنجار است. هیچ علتی ندارد که از احساس غربت، احساس ترس در یادگیری ورزش اسکی یا احساس خشم نسبت به کسی که به عهد خود وفا نکرده شرمسار باشیم. این هیجان‌ها طبیعی است و اذعان به وجود آنها بهتر از انکار آنهاست. وقتی نتوان هیجانی را مستقیماً ابراز کرد (نمونه: شاید عاقلانه نباشد بر سر رئیس خود فریاد بزنیم)، برای رهایی از فشار روانی حاصل، بهتر است راهی برای برونریزی آن هیجان پیدا کرد. پیاده‌روی طولانی، کوبیدن بر توپ تنیس یا درمیان‌‌ گذاردن مسأله با دوست و رفیق همدل می‌‌‌تواند خشم را فرو بنشاند.

_ ببینید در چه زمینه‌هایی آسیب پذیرید

شناسایی موقعیت‌هایی که آدمی ‌‌‌را گرفتار خشم می‌‌سازند یا واکنش تندی در او برمی‌‌‌انگیزند، می‌‌تواند وی را در برابر فشار روانی محافظت کنند. اگر آدم‌های معینی در شخص خشم برمی‌‌‌انگیزند می‌‌‌تواند از آنان اجتناب کند. شاید این افراد بسیار متعادل به نظر می‌‌رسند و به خود اطمینان دارند و همین امر، در شخص ایجاد احساس ناامنی می‌‌‌کند. وقتی بکوشید علت ناراحتی خود را بشناسید ممکن است بتوانید موقعیت را با دید تازه‌ای ببینید؛ شاید وقتی مجبورید در برابر همدرسان خود سخن بگویید یا مقاله‌ای ارائه کنید به شدت مضطرب می‌‌‌شوید. در این حال نیز، یا می‌‌توانید از اینگونه موقعیت‌ها اجتناب کنید یا اینکه با شرکت در دوره سخنرانی، اعتماد به نفس خود را بیشتر سازید. به جز اینها، می‌‌‌توان با دید دیگری به موقعیت نگاه کرد؛ به جای این فکر که «همه منتظرند دهان باز کنم تا از من ایراد بگیرند» می‌‌توان به خود گفت «همدرسانم به موضوع صحبت من علاقه‌مندند و داشتن چند اشتباه جای نگرانی ندارد». بسیاری از مردم وقتی با فشار کار روبرو شوند احساس اضطراب شدیدی می‌‌‌کنند. با برنامه‌ریزی و فاصله‌گذاری دقیق بین کار و فعالیت می‌‌‌شود از احساس درماندگی در دقایق آخر کار جلوگیری کرد. با اختصاص وقت بیشتر از آنچه برای رسیدن به کلاس یا سر وعده‌ها لازم می‌‌دانید، یکی از علل فشار روانی را از بین می‌‌‌برید.

_ استعدادها و رغبت‌های خود را بپرورانید

آدم‌های بی‌حوصله و ناخشنود به ندرت رغبت‌های فراوان دارند. امروزه برنامه‌های دانشگاه‌ها و مؤسسات محلی برای مردمانی از هر سن و سال فرصت‌های تقریباً نامحدودی فراهم آورده تا استعدادهای خود را در بسیاری از زمینه‌ها از قبیل ورزش، علایق علمی‌‌، موسیقی، هنر، نمایش و پیشه‌های گوناگون بیازمایند. غالباً هرچه درباره موضوعی مطالب بیشتری بدانید، آن موضوع (و زندگی) گیرایی بیشتری پیدا می‌‌‌کند. علاوه بر این، احساسی شایستگی ناشی از دستیابی به مهارت‌ها نقشی فراوان در بیشتر کردن عزت نفس دارد.

_ با دیگران روابط صمیمانه برقرار کنید

هسته اصلی بیشتر اختلال‌های روانی – عصبی احساس انزوا و تنهایی است. آدمی ‌‌‌موجودی اجتماعی است و نیازمند پشتیبانی، آرامش و اطمینان‌خاطری که دیگران فراهم آورند. چنانچه همه توجه خود را به مشکلات خودتان معطوف کنید. ممکن است گرفتار دلمشغولی ناسالمی ‌‌‌درباره خود شوید. از راه در میان گذاشتن نگرانی‌های خود با دیگران غالباً چشم انداز روشن‌تری از مشکلات به دست می‌‌‌آید. توجه و علاقه به رفاه حالی دیگران بر احساس ارزشمندی آدمی ‌‌‌می‌‌‌افزاید.

_ بموقع کمک بخواهید

اگرچه عمل کردن به این توصیه‌ها می‌‌تواند سلامت روان‌شناختی را بیشتر کند اما خودشناسی و خودیاری هم محدودیت‌هایی دارد. برخی مشکلات را نمی‌‌توان به تنهایی حل کرد. به جز این، گرایش به خود فریبی سبب می‌‌شود نتوان مشکلات را به صورت عینی دید و علاوه بر این، ممکن نیست کسی همه راه حل‌های احتمالی هر مساله و مشکلی را بداند.

وقتی متوجه می‌‌‌شوید در حل و فصل مسأله‌ای توفیقی ندارید وقت درخواست کمک حرفه‌ای از روان‌شناس بالینی یا مشاوره با روان‌پزشک یا سایر درمانگران آموزش دیده است. آمادگی برای کمک‌خواهی از دیگران نمایانگر رشدیافتگی روانی است نه نشانه ضعف. نباید چندان دست نگه داشت تا احساس درماندگی پیش آید. درخواست کمک روان‌شناختی در موقع لازم را باید چیزی دانست نظیر مراجعه‌ای به موقع به پزشک در مواجهه با اختلال جسمانی.

 

منبع: wikiravan.com

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

اضطراب و استرس صبحگاهی

روانشناسی,زندگی بهتر,بیماری‌‌ها و راه درمان, پیشگیری بهتر از درمان

 

اگرچه استرس صبحگاهی یک اصطلاح پزشکی نیست، به بیدار شدن با احساس استرس و نگرانی اشاره دارد. اگر صبح ها با اضطراب بیش از حد، استرس، و اضطراب روبرو می‌شوید، احتمال زیادی وجود دارد که شما هم استرس فراگیر داشته باشید.

_ اضطراب و استرس صبحگاهی

استرس صبحگاهی صبحگاهی چیست؟

علائم اضطراب صبحگاهی غالبا از علائم استرس فراگیر تقلید می‌کنند. اگر هنگام بیدار شدن از خواب دچار استرس می‌شوید ممکن است علائم زیر را تجربه کنید:

احساس بی‌قراری
تندخویی
خستگی
نشانه‌هایی از حمله پانیک، مانند گرفتگی قفسه سینه، انقباض ماهیچه‌ها، ضربان قلب بالاتر از حالت نرمال، یا مشکل در تنفس
مشکل در تمرکز و احساس خالی بودن ذهن
مشکل در کنترل نگرانی و عصبانیت

_ چه چیزی باعث اضطراب صبحگاهی می‌شود؟

استرس صبحگاهی می‌تواند ناشی از عوامل زیادی باشد که ممکن است به اختلال اضطراب هم کمک کند. از آن جا که اضطراب صبحگاهی واکنشی به استرس و نگرانی بیش از حد است، عوامل بالقوه متعددی وجود دارد که ممکن است به علائم شما کمک کند.

کورتیزول،”هورمون استرس” در پاسخ به ترس یا استرس از غدد فوق کلیوی ترشح می‌شود.

محققان واکنش به بیداری کورتیزول (CAR) را مطالعه کرده‌اند و دریافتند که کورتیزول برای افرادی که در زندگی خود استرس بالایی دارند، در ساعت اول بیداری در بالاترین سطح خود قرار دارد.

این موضوع می‌تواند به توضیح این که چرا ممکن است افزایش اضطراب صبحگاهی را تجربه کنید، کمک کند.

اولین چیزی که صبح‌ها می‌خورید یا می‌نوشید هم می‌تواند باعث افزایش سطح اضطراب در ساعات اولیه روز شود. کافئین و قند می توانند علائم اضطراب را افزایش دهند. اما قندخون پایین ناشی از کمبود غذا می‌تواند باعث بدتر شدن علائم اضطراب شود.

اگر با نگرانی به رختخواب بروید یا در طول شب با افکار اضطراب گونه از خواب بیدار شوید، احتمالا در صبح درباره روز احساس مضطرب بودن و نگرانی داشته‌اید.

_ اضطراب صبحگاهی چگونه درمان می‌شود؟

زندگی با اختلال اضطراب می‌تواند احساسی همچون یک چرخه بی پایان نگرانی باشد. اما نباید زندگی شما را تسخیر کند.
با درمان درست، می‌توانید راه‌هایی را برای غلبه بر علائم خود بیاموزید.

برخی از معمول‌ترین روش‌ها برای درمان اضطراب صبحگاهی عبارتند از:

_ روان درمانی استرس صبحگاهی

روان درمانی که به عنوان “صحبت درمانی” هم شناخته می شود، می‌تواند در فهمیدن چگونگی تاثیر اضطراب بر زندگی شما کمک کند.

درمانگر شما هم برای توسعه استراتژی‌هایی که شدت علائم را کم می‌کنند با شما کار خواهد کرد.

درمان رفتاری شناختی (CBT) به نقش مهم تفکر در نحوه احساس و آن چه که ما انجام می‌دهیم، می پردازد. CBT به شما روش‌های جدیدی از تفکر، عمل، و واکنش به موقعیت‌هایی که موجب اضطرای می‌شوند را آموزش می‌دهد.

 

 

_ دارو برای درمان اضطراب صبحگاهی

داروهایی همچون داروهای ضدافسردگی و داروهای ضداضطراب می‌توانند به تسکین علائم مرتبط با اضطراب کمک کنند.

_ تغییر سبک زندگی

بسیاری از تغییرات شیوه زندگی می‌توانند در مدیریت استرس صبحگاهی به شما کمک کنند، از جمله:

_خواب کافی
محدود کردن مصرف الکل و کافئین (هردوی این‌ها می‌توانند باعث اضطراب و حملات پانیک شوند)
استفاده از یک رژیم غذایی سالم که غذاهای فرآوری شده و قند را محدود می‌کند.

 

 

_ کاهش استرس در محل کار و خانه

استراتژی‌های خود مراقبتی برای درمان اضطراب صبحگاهی چه هستند؟

استراتژی‌های خودمراقبتی هم وجود دارد که می‌توانید هنگامی که پس از بیدار شدن احساس اضطراب می‌کنید، از آن‌ها استفاده کنید. این استراتژی‌ها شامل موارد زیر هستند:

نقش فعالیت بدنی در غلبه بر استرس صبحگاهی

ورزش یکی از بهترین چیزهایی است که می‌توانید صبح‌ها برای خودتان انجام دهید، به ویژه اگر در هنگام بیدار شدن با نگرانی زیادی رو به رو هستید. هرگونه فعالیت بدنی، همچون پیاده روی می‌تواند:

روحیه شما را بالا ببرد
علائم اضطراب را کاهش دهد
توانایی بدنی شما را برای کنترل استرس بالا ببرد
به ایجاد احساس آرامش در شما کمک کند

هدف از ورزش کردن دست کم پنج روز در هفته به مدت ۳۰-۴۵ دقیقه در هر جلسه است.

منبع: wikiravan.com

 


مطالب مرتبط:

_ بدبینی یا پارانوئیا چیست؟
_ راه‌های کنترل ذهن
_ چگونه به سلامت روان‌شناختی خود کمک کنیم؟
_ رهایی از جراحات روحی
_ تفاوت فکر خود بودن با فکر کردن درباره خود
_ آشنایی با اختلال دوقطبی، علائم و درمان آن
_ مشکل من کمبود اعتمادبه‌نفس است

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

رهایی از جراحات روحی

روانشناسی,زندگی بهتر

تمایل به پذیرش و گردن نهادن به جراحات روحی، به جای پشت سر گذاشتن آن‌ها، ما را به دام وضعیت ثابت احساس عدم شایستگی می‌افکند. شخصی که حوادث دلخراشی نظیر خشونت‌های فیزیکی، مرگ معشوق و محبوب، بیماری‌های جان فرسا، اعتیاد، اختلافات خانوادگی، اعتیادات دارویی و نظایر آن را تجربه کرده است، ممکن است در بند حوادث رنج‌آور پیشین گرفتار آید و خواستار جلب توجه و دلسوزی دیگران شود.
تمایل به پیوند با جراحات روحی زندگی به یاد ما می‌آورد که چه قدر در جذب چیزی که واقعا دوستش داریم نالایق هستیم. و البته علتش این است که ما در حالت رنج بردن باقی می‌مانیم. انسان هرچه بیشتر به یاد آوری اتفاقات رنج آور خود بپردازد، بیشتر عدم توانایی‌اش را در جذب آرزوهای خود تثبیت می‌نماید.

شاید قوی‌ترین جمله‌ای که می‌توانید در این مورد به خاطر بسپارید این باشد که” شرح زندگی شما می‌شود علم زندگی شما” و من اضافه می‌کنم که” شرح زندگی شما میشود عدم کامیابی شما” نمی‌خواهیم بگوییم انسان نباید در فکر جراحات وارده‌ی قلبی و بهبود آن‌ها باشد، بلکه می‌گوییم آدم باید خیلی مواظب باشد و از تفسیر و تعبیر زندگی کنونی با دخالت دادن جراحات قلبی اجتناب کند. وقتی بدن شما جراحتی برمی‌دارد به آن توجه کنید. یک زخم باز به سرعت التیام میابد.
فقط در نظر مجسم سازید که اگر آن زخم باز برای مدتی طولانی همان‌طور باز بماند چه می‌شود.
زخم عفونی می‌گردد و دست آخر به مرگ موجود زنده می‌انجامد. بنابراین دنباله رو صدمات روحی خود نشوید. به تیمار آن‌ها بپردازید و از خانواده و دوستان بخواهید در طول مدتی که در اندوه به سر می‌برید یا در حال تجدید نیرو و بهبودی هستید، پر عطوفت و دلسوز باشند.
وقتی به عقب باز می‌گردید و با مرور مداوم درد و رنج‌های گذشته و شرح پر آب و تاب آن‌ها، از جمله برچسب زدن به خویش می‌پردازید، قدرتی از خود نشان نمی‌دهید. علت بروز این تظاهرات، تجربه‌های درونی تلخ‌تان است. این طرز رفتار به عفونی کردن جسم و جلوگیری از بهبود آن ادامه می‌دهد، و بنابراین روح را نیز آلوده می‌سازد.
این خرمن مرارت مانع احساس شایستگی و لیاقت است. به تدریج بذر احساس پستی، شوربختی، بی‌لیاقتی و خسران را در ضمیرتان می‌کارید.
راه گسستن از جراحات قلبی از میان بخشایش و گذشت می‌گذرد. گذشت قوی‌ترین کاری است که می‌توانید برای وجود فیزیکی و روحی خود انجام دهید.
احساس شایستگی برای کسب توانایی جذب آرزوهای‌تان ضرورت دارد. اگر در شما احساس شایستگی برای داشتن چیزی وجود نداشته باشد چرا باید نیروی الهی که در همه‌ی اشیاء موجود است آن چیز را برای شما بفرستد؟

منبع: حکمت تائو – خودشناسی

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

تفاوت فکر خود بودن با فکر کردن درباره خود

روانشناسی,زندگی بهتر

 

تقریبا اکثر مردم به خود فکر می‌کنند نه درباره خود یعنی‌ دائما به فکر منافع امیال آرزوها احتیاجات و ارضای نیازهای ذاتی و غریزی خود می‌باشند در حقیقت این شیوه تفکر نیاز چندانی به اندیشیدن و تعمق ندارد چرا که اصل تنازع بقا بخوبی این کار را برای‌مان انجام می‌دهد اما فکر کردن درباره خود فراسوی این امورات ظاهری و جسمانی است در واقع من کیستم هدف از زندگی چیست چه حقایقی در من وجود دارد رابطه‌ام با خود دنیا و دیگران چگونه است نقائص و معایب من چیست چه فضائل و کمالتی دارم آیا افکار اعمال و حرف‌هایم با همدیگر هماهنگ است یا هر کدام ساز خود را می‌زند چه احساسی‌ نسبت به خود دارم چطور می‌توانم به انسان بهتری تبدیل شوم و زندگی‌ دلخواه خودم را بسازم.
آیا روابط من با دیگران سالم و طبیعی است یا فردی منزوی سردرگم و تنها هستم دقیقا از چه چیزهایی می‌ترسم و چرا از قضاوت برداشت و حرف دیگران وحشت دارم چگونه می‌توانم از قوای عقلانی خود به بهترین شکل ممکن استفاده کنم آیا اعتقادات و باور‌های من در زندگی مخرب است و یا سازنده چگونه قادرم مستقل فکر کنم و از تقلید و پیروی کورکورانه دست بردارم علایق توانایی و استعداد‌های ذاتی من چیست و چطور می‌توانم آن‌ها را کشف و شکوفا کنم چرا در برابر تغییر و تحول از خود مقاومت نشان می‌دهم یا پذیرش ایده‌های نو و تازه را ندارم احساس رضایت شادی و آرامش دقیقا چگونه حاصل می‌شود آیا این احساسات وابسته به محیط و دیگران است یا از درون خود من سرچشمه می‌گیرد آیا فرد سودمند و مفیدی برای خودم دنیا و دیگران هستم یا فقط آنچه دیگران میکارند را برداشت و مصرف می‌کنم ما می‌توانیم هزاران پرسش دیگر به لیست بالا اضافه کرده و فکر کردن در باره خود را تمرین کنیم بزبان ساده پرسش‌گر بودن درباره خودمان و مفاهیم یا پدیده‌های زندگی نمایانگر آن است که انسانی‌ عاقل و باهوش هستیم و از سلامت شخصیت برخورداریم…

منبع: چرخه زندگی و لایف کوچینگ

0
1 2 3 4 5