نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

سوال و پاسخ ( درباره بیماری کولیت اولسروز )

بیماری‌‌ها و راه درمان, پیشگیری بهتر از درمان

 

کولیت زخمی یا کولیت اولسروز یا پس‌روده‌آماس زخمی (به انگلیسی: Ulcerative colitis) فرمی از بیماری التهابی روده است که روده‌ها به خصوص روده بزرگ شامل پس‌روده (کولون) و راست‌روده (رکتوم) را درگیر می‌کند و نوعی پس‌روده‌آماس (کولیت) است. علت اصلی و دقیق این بیماری مشخص نمی‌باشد اما به نظر می‌رسد مجموعه‌ای از عوامل میکروبی، ژنتیکی، ایمنی و عوامل مرتبط با سبک زندگی (نظیر رژیم غذایی) در بروز آن نقش داشته باشد. همچنین به نظر می‌رسد استرس و زندگی در محیط شهری باعث تشدید این بیماری گردد.

این بیماری با نام‌های رکتوکولیت هموراژیک یا التهاب زخمی‌شونده روده بزرگ و به اختصار UC نیز شناخته می‌شود. علامت ویژه بیماری اسهال خونی است که به‌طور تدریجی بیشتر می‌شود. گاه نام بیماری به‌خاطر نماد (IBD)، اغلب با نام (IBS) یا سندرم روده تحریک‌پذیر اشتباه می‌شود، که یک بیماری مشکل ساز ولی خفیف است. التهاب زخمی پس‌روده شباهت به بیماری کرون دارد که شکل دیگری از بیماری التهابی روده است.

کولیت زخمی یک بیماری متناوب است، با دوره‌های تشدید علائم و دوره‌های بهبودی که در آن‌ها تقریباً هیچ‌گونه علامتی دیده نمی‌شود. با وجودی که علائم التهاب زخمی پس‌روده گاهی می‌تواند خودبه‌خود بهبود یابد، ولی این بیماری در اغلب موارد نیازمند درمان است.

علایم و نشانه‌ها بیماری کولیت اولسروز

  • اجابت مزاج مکرر به صورت دفع مدفوع شل؛
  • دفع خون و چرک در مدفوع؛
  • خون‌ریزی از مقعد؛
  • احساس دفع ناقص و باقی ماندن مدفوع در شکم؛
  • احساس فوریت برای دفع؛
  • دردهای شدید شکمی هم‌زمان با حرکات روده؛
  • درد در مفصل‌ها چراکه کولیت زخمی گاه علاوه بر دستگاه گوارش بر سایر اعضای بدن نیز تأثیر می‌گذارد و منجر به التهاب مفاصل و مشکلات پوستی می‌شود.
  • درد مقعد به صورت منقطع.

نکته: طول ابتلا به بیماری به بیش از پنج سال می‌رسد. این بیماری درمان قطعی ندارد و تنها بوسیله داروها کنترل می‌شود. البته این امکان وجود دارد که فرد درمان پیدا کند.

علل
با وجود پژوهش‌های بسیاری که انجام شده، علت این بیماری هنوز به خوبی شناخته نشده است. به نظر می رسد دو عامل در ایجاد این بیماری مؤثر باشند:
* زمینه ژنتیک
* عوامل محیطی
این دو عامل در نهایت باعث می‌شوند که سیستم ایمنی بدن دچار اشتباه شده و دیواره روده بزرگ – کولون – را مورد حمله قرار دهد.
_ زمینه ژنتیک
کولیت ‌اولسروز ممکن است در اعضای خانواده مبتلایان تکرار ‌شود و این موضوع دلالت به دخالت عوامل ژنتیکی در بروز این بیماری دارد. در ۱۰ تا ۲۵ درصد بیماران دچار کولیت‌ اولسروز، یکی از بستگان درجه اول مثل والدین یا خواهر و برادر دچار بیماری التهابی روده می‌باشد
.

_ عوامل محیطی
در حال حاضر دانشمندان بر این باورند که عوامل محیطی زیادی از جمله عفونت‌ها می‌توانند باعث ایجاد بیماری در افراد دارای زمینه ژنتیکی شوند؛ ولی در حال حاضر هیچ علت مشخصی به عنوان عامل اصلی شناخته نشده است. از آن جا که حیوانات مستعد ابتلا به این بیماری در صورت پرورش در محیط‌های عاری از میکروب‌ به آن مبتلا نمی‌شوند، باکتری‌هایی که به صورت معمول در روده همه انسان‌ها زندگی می‌کنند، می‌توانند نقش مهمی در ایجاد کولیت ‌اولسروز داشته باشند.

_ تشخیص بیماری
معاینه و آزمایش‌هایی ممکن است انجام شود تا بیماری تشخیص داده شود:

معاینه مقعدی
معاینه کامل شکم
معاینه مفاصل
آزمایش خون
آزمایش مدفوع
تصویربرداری‌های پزشکی مانند رادیوگرافی با ماده حاجب. البته پیش از تصویربرداری لازم است بیمار، محلول حاجب اشعه‌ای را بنوشد یا از طریق لوله‌ای در مقعد وی تنقیه شود. سی‌تی اسکن می‌تواند به پزشک در کشف جزئیات بیماری کمک کنند.
درون‌بینی Endoscopy پس‌روده (به‌طور دقیقتر خم‌روده‌بینی sigmoidoscopy و پس‌روده‌بینی colonoscopy) به پزشک اجازه می‌دهد بررسی مستقیمی بر روی روده بزرگ یا راست روده انجام دهد. این کار از طریق لوله نازک و قابل انعطافی که از طریق مقعد وارد شده‌است، انجام می‌شود.

همچنین ممکن است مقدار کمی هوا به داخل روده از طریق مقعد پمپ شود. این کار به گشاد شدن راست روده یا روده به ارائه تصویر بهتر کمک می‌کند. در هنگام درون‌بینی، ممکن است پزشک یک تکه کوچک از جدار روده را برای بررسی بیشتر آزمایشگاهی بردارد که به آن بافت‌برداری biopsy می‌گویند. این کار به تشخیص دقیق تر بیماری کمک می‌کند. همچنین این نمونه‌ها در ارزیابی تغییرات دستگاه گوارش و سیر بیماری و غربالگری و تشخیص زودهنگام سرطان مورد استفاده قرار می‌گیرند. برخی از بیماران مبتلا در معرض خطر بالاتر ابتلا به سرطان روده بزرگ قرار دارند. غربالگری و نظارت بر بیمار، می‌تواند در اوایل بروز سرطان به تشخیص آن کمک کند و واضح است که زمان تشخیص سرطان تأثیر بسیار زیادی در پیش‌آگهی بیماری و علاج‌پذیری آن دارد.

_ درمان بیماری کولیت اولسروز

این بیماری مزمن بوده و علاج قطعی آن زمان بسیار طولانی را می‌طلبد؛ بنابراین آموزش نحوه زندگی با آن مهم است. بیمار باید تحت نظارت دائم قرار گیرد، تا در جهت جلوگیری از بدتر شدن شرایط به او کمک شود. داروهایی که برای کنترل علایم بیماری و بهبود کیفیت زندگی بیمار تجویز می‌شوند منجر به علاج این بیماری نمی‌شوند اما کمک می‌کنند که بیمار بتواند مانند افراد سالم زندگی کند. مقدار مصرف این داروها باید با مراجعه مکرر به پزشک تنظیم شود. در صورت بروز عوارض جانبی لازم است که داروها یا میزان مصرف آن‌ها تغییر کند. مصرف کامل و به موقع داروها منجر به بازیافت سلامتی شده و از عوارض بعدی جلوگیری می‌کند. درمان قطعی این بیماری خارج کردن روده بزرگ بوسیله جراحی می‌باشد که تنها در بیمارانی که علایم‌شان با استفاده از داروهای مختلف کنترل نمی‌شود، انجام می‌شود.

مهم‌ترین راهکار درمانی که تاکنون روی تعدادی از بیماران تأثیر مثبت داشته حذف غذاهای سرخ کردنی و در واقع حذف روغن سرخ کردنی از خوراکی‌هاست اما هنوز علت این موضوع مشخص نیست.

_ داروها
شایعترین داروهای ضدالتهابی برای درمان بیماری‌های التهابی روده، ترکیبات ۵ASA نامیده می‌شوند مانند سولفاسالازین و مسالازین. این ترکیبات به کنترل نشانه‌های این بیماری پس از مدتی مصرف، کمک می‌کنند. این داروها به صورت خوراکی یا تنقیه یا شیاف تجویز می‌شوند. عوارض جانبی داروها در کوتاه مدت شامل تغییرات خلق و خو، مشکلات خواب، افزایش یا کاهش وزن، تغییر شکل بدن (مانند بزرگ شدن شکم و ورم کردن صورت)، صورت باد کرده و بروز آکنه یا جوش صورت است، خشکی پوست بدن به ویژه کف دست و صورت، ریزش مو و حتی در بعضی موارد عقیم شدن موقتی و عوارض کمتر معمول اما شدیدتر، عبارتند از تب، مشکلات قلبی و کبدی. عوارض جانبی شدید می‌توانند نشانه حساسیت به ماده سولفا نیز باشد؛ که در این صورت باید داروی دیگری برای بیمار تجویز شود. در صورت بروز هر گونه عارضه جانبی بر اثر مصرف داروهای جدید، باید با پزشک معالج مجدداً مشورت کرد.

_ سایر داروها

ممکن است داروهای گروه کورتیکواستروئید نیز به صورت خوراکی یا وریدی برای برای کاهش التهاب تجویز شوند.

باید توجه داشت که: کورتیکواستروئیدها معمولاً فقط برای دوره‌های کوتاه مدت مصرف می‌شوند. آن‌ها نباید در دوره خاموشی یا بهبودی بیماری مصرف شوند.همچنین از آمپول آدالیمومب با نام‌های تجاری سینورا و همیرا نیز استفاده میشه که تأثیر خوبی دارد و با سرکوب سیستم ایمنی باعث کاهش علائم میگردد ولی قیمت بالا دارد که بیمه بیشتر هزینه را تقبل می‌کند.

سرکوب سیستم ایمنی بدن نیز روشی است که منجر به کاهش التهاب روده‌ها می‌شود. داروهای سرکوب‌کننده سیستم ایمنی بدن مانند آزاتیوپرین می‌توانند برای دوره‌های طولانی در نظر گرفته شوند اما لازم است که بیمار برای دیدن پزشک معالج تعداد دفعات معمول برای نظارت بر وضعیت سلامتی خود را افزایش دهد.

_ ویتامین‌ها

بهتر است بیماران مبتلا به کولیت ‌اولسروز به صورت روزانه مولتی‌ویتامین مصرف کنند.

بیمارانی که سولفاسالازین مصرف می‌کنند باید اسیدفولیک را به صورت مکمل دریافت کنند. از آن‌جا که اسیدفولیک از ایجاد بدخیمی‌های کولون جلوگیری می‌کند، در کسانی که مزالامین Mesalamine دریافت می‌کنند هم می‌تواند مفید باشد.

_ درمان گیاهی بیماری کولیت اولسروز

_ کندر: کندر یک گیاه طبیعی به دست آمده از بخش رزین پوست درخت است. کندر در مدیریت کولیت اولسراتیو مهار واکنش‌های شیمیایی خاصی که در تولید واسطه‌های التهابی نقش دارند، مؤثر است. ۵۵۰ میلی‌گرم کندر ۳ بار در روز تا ۳ هفته توصیه می‌شود. البته باید دقت نمود که مصرف آن در دوران بارداری به سبب احتمال القای سقط تأیید نشده است. مواد موجود در رزین کندر دارای خواص غیر استروئیدی و اثر ضد التهابی هستند.

_ زردچوبه: زردچوبه یکی از مؤثرترین ترکیبات ضدالتهابی غیردارویی در دسترس در جهان است. ½ تا ¾ ریشه زردچوبه را به یک فنجان آب اضافه نموده، سپس اجازه می‌دهید به مدت ده دقیقه بجوشد و دم بکشد. سپس دم‌نوش را همراه آب‌لیمو و عسل ۲ تا ۳ بار در روز مصرف می‌کنید. به نظر می‌رسد به طور خاص، کورکومین موجود در زردچوبه به بهبود کولیت اولسروز کمک می‌کند.

_ ریشه شیرین‌بیان: چینی‌ها هزاران سال است که از ریشه شیرین بیان برای مشکلات روده همچنین در کولیت اولسراتیو استفاده کرده‌اند. برای درمان می‌توان ۶ گرم عصاره ریشه شیرین بیان را روزانه برای طولانی‌تر از ۴ هفته استفاده نمود. بهتر است در سه وعده روزانه مصرف شود. فلاونوئیدها، coumarins، triterpenoids و stilbenoids چهار ترکیب فعال در ریشه شیرین بیان هستند که تسکین درد و التهاب کمک می‌کنند.

_ آلوئه‌ورا: اگرچه آلوئه ورا معمولا برای درمان نیش، گزش و سوختگی توصیه می‌شود، اما ژل گیاه آلوئه ورا همچنین می‌تواند در کنترل علایم کولیت اولسراتیو مؤثر باشد. مصرف ۲ اونس از این ژل ۲ تا ۸ مرتبه در روز می‌تواند از شعله‌ور شدن علایم جلوگیری کند. عادت به نوشیدن ۲ قاشق غذاخوری آب آلوئه ورا تازه همراه با یک لیوان آب ۲ یا سه بار در روز بسیار شفابخش است. خواص ضد التهابی تسکین دهنده آلوئه ورا می‌تواند آرامش فراوانی به ارمغان بیاورد.

_ روغن زیتون: روغن زیتون یک درمان خانگی در دسترس است که برای درمان خفیف تا متوسط ​​کولیت اولسراتیو توصیه می‌شود. مصرف ۲ تا ۳ قاشق غذاخوری به صورت روزانه به عنوان بخشی از رژیم غذایی در هفته به صورت سس سالاد یا همراه مواد غذایی می‌تواند به سبب چربی‌های اشباع نشده موجود در خود در تقویت ایمنی و خواص ضد التهابی نقش داشته باشد.

_ آب علف گندم: برای خلاص شدن از درد شکم، خونریزی از مقعد و اسهال و دیگر علایم کولیت اولسراتیو، آب علف گندم بسیار توصیه می‌شود. شروع مصرف آن با ۴ قاشق چایخوری از علف گندم روزانه و به تدریج افزایش مصرف تا ۳٫۵ اونس روزانه می‌تواند به سبب خواص آنتی اکسیدانی و ضد التهابی به کاهش علایم کولیت اولسراتیو کمک کند.
نارون لغزنده: نارون لغزنده نیز به صورت به دفع طبیعی مدفوع و از بین بردن اسهال کمک می‌کند. برای مصرف آن ۱ قاشق چای‌خوری پودر نارون پوست لغزنده را به یک فنجان آب گرم اضافه نموده و پس از چند دقیقه برای دو بار در روز می نوشید یا به صورت حریره‌ای از ۱ قاشق غذاخوری نارون لغزنده و ۱ قاشق چایخوری عسل در دو فنجان آب گرم به همان صورت ۲ بار در روز مصرف می‌کنید. نارون لغزنده به کاهش التهاب کمک می‌کند.

_ دانه اسفرزه: دانه اسفرزه درمان دیگری برای کمک به کاهش اسهال است که اغلب در کولیت اولسراتیو استفاده می‌شود. برای شروع مصرف دانه اسفرزه، مخلوط ½ قاشق چایخوری دانه را در یک فنجان آب ولرم مخلوط نموده و ۲ بار در روز استفاده می‌کنید. افزایش میزان بذر مصرفی باید تدریجی باشد. دانه اسفرزه به عنوان یک منبع غنی از فیبر به حجم‌دهی مدفوع و تسکین علایم اسهال کمک می‌کند.

_ گل همیشه بهار: گل همیشه بهار، یکی دیگر از درمان بسیار مورد توجه برای کولیت اولسراتیو است. این ماده منجر به تسهیل بهبود بافت کولون آسیب می‌شود. با اضافه نمودن ۲ قاشق چایخوری از گل بهار به آب جوش و سپس یک فرصت ۱۰ تا ۱۵ دقیقه برای دم شدن آن و عبور مایع از صافی و نوشیدن آن ۲ تا ۳ بار در روز بسیار کمک کننده است. علاوه بر خواص ضد التهابی این گل به هضم غذا و ترویج ترمیم بافت از طریق همان چهار ترکیب فعال موجود در ریشه شیرین بیان، اما بسیار ایمن‌تر از آن کمک می‌کند.

_ ریشه زنجبیل: مطالعات نشان داده که ریشه زنجبیل دارای اثرات عمیقی بر کاهش و مدیریت علایم کولیت زخمی است. رنده ۲ قاشق غذاخوری زنجبیل رنده شده به همراه ۱ فنجان آب را به مدت ده دقیقه جوشانده، سپس پس از اضافه نمودن آب‌لیمو و عسل و بهبود طعم ان چند بار در هفته مصرف می‌کنید. البته مکمل زنجبیل نیز در دسترس هست، اما همیشه باید مراقب دوز مصرفی آن بود. ریشه زنجبیل ضد اکسیدان است و خواص ضدالتهابی آن به بهبود روده بزرگ کمک می‌کند. زنجبیل همچنین در تسکین تهوع و در فرآیند هضم مؤثر است.

_ بابونه: بسیاری از افراد بابونه را به عنوان یک نوشیدنی آرامش‌بخش و خواب‌‌آور می شناسند. اما بابونه می‌تواند به تسکین اثرات کولیت اولسراتیو نیز کمک کند. سه قاشق غذاخوری گل بابونه را در یک فنجان آب نزدیک به جوش ریخته و اجازه می‌دهید ده دقیقه دم بکشد. سپس این دم‌نوش را ۲ تا ۳ بار در روز برای کاهش علایم مصرف ‌کنید. اثر تسکین‌دهنده بابونه به استراحت روده بزرگ و کاهش التهاب کمک می‌کند.

_ رژیم غذایی

در دوره خاموشی این بیماری قانون جامعی برای غذاهای مشکل‌ساز وجود ندارد. بیمار خود باید احساس کند که پس از خوردن هر غذا چه احساسی پیدا می‌کند. ثبت این احساس بهترین راهنما برای ریختن برنامه یک رژیم غذایی مناسب است. نوشتن آنچه بیمار پس از خوردن آن دچار مشکل می‌شود و عوارض پدیدار شده مربوطه در یک جدول، راهنمای بسیار مناسبی برای رسیدن به یک برنامه غذایی مناسب است.

در هنگام شعله‌ور شدن بیماری، باید از مصرف غذاهای سرخ شده با روغن، نوشیدنی‌های گازدار، غذاهای دارای فیبر زیاد و نفخ‌آور مانند کلم، لوبیا، نخود، غذاهای پر چرب که هضم آن‌ها دشوار است، گوشت قرمز و محصولات لبنی به خصوص شیر پرهیز کرد. نوشیدن یک تا یک و نیم لیتر نوشیدنی بدون گاز به خصوص آب یا دوغ قویاً توصیه می‌شود. همچنین هنگام شعله‌ور شدن بیماری می‌توان از برنج سفید، ماکارونی ساده، هلو یا گلابی پوست کنده شده، سیب زمینی پخته، پوره سیب‌زمینی، ماهی آب‌پز، گوشت مرغ بی پوست و نان جو استفاده کرد.

_ نقش استرس و فاکتورهای روانی در تشدید کولیت اولسروز

اگرچه عود بیماری پس از استرس‌های شدید روحی دیده شده است اما هنوز هیچ دلیل قاطعی دال بر این که استرس می‌تواند سبب این بیماری شود، وجود ندارد. روش‌های گوناگونی وجود دارد که زندگی با کولیت اولسروز را راحت‌تر می‌کند. برای مثال ترس از حمله اسهال یا درد شکمی ممکن است باعث شود، بسیاری از بیماران از حضور در محیط ‌های عمومی بهراسند اما این مشکل با پیش بینی دستشویی‌‌ها در رستوران یا تئاتر و فروشگاه‌ها قابل حل است. پوشیدن لباس زیر اضافی یا به همراه داشتن دستمال توالت راه حل دیگری است علاوه بر آن بیماران پیش از مسافرت‌های طولانی باید با پزشک خود مشورت کنند.

منابع:

۱- سایت دانشنامه‌آزاد

۲- سایت تبیان

۳- سایت iran-clinic.com


 

1
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

التهاب تیروئید

بیماری‌‌ها و راه درمان, پیشگیری بهتر از درمان,

 

التهاب غده تیروئید یا تیروئیدیت را می‌توان به سه گروه حاد، تحت حاد و مزمن تقسیم‌بندی کرد. هر چند التهاب تیروئید ممکن است نهایتا منجر به کم کاری بالینی تیروئید شود، تظاهرات اولیه بیماری اغلب ناشی از آزاد شدن حاد T4 , T3 (هورمون‌های تیروئید) و شبیه به پرکاری تیروئید است.

علایم‌ شایع‌

بزرگی‌تیروئید
درد و حساسیت‌ به‌ لمس‌ در غده‌ تیروئید
تب‌
درد فک‌ یا گوش‌ (گاهی‌ اوقات‌)
پرکاری‌ تیرویید (ضربان‌ قلب‌ سریع ‌، عصبی‌ شدن‌ ، لرزش‌ و کاهش‌ وزن‌ سریع‌)

علل‌

اختلال‌ دستگاه‌ ایمنی‌ (به‌ ویژه‌ تیروییدیت‌ هاشیموتو و پس‌ از زایمان‌)
ویروس‌های‌ مختلف‌ مثل‌ اوریون‌ و آنفلوانزا
عفونت‌ باکتریایی‌ غده‌ تیرویید (نادر)
بیماری‌ اخیر مثل‌ سل‌ یا هر عفونتی‌
بارداری‌
سابقه‌ خانوادگی‌ بیماری‌ تیرویید

 

تشخیص

آزمون‌های‌ تشخیصی‌ می‌توانند شامل‌ بررسی‌های‌ آزمایشگاهی‌ خون ‌، برداشت‌ و اسکن‌ رادیونوکلئید تیروئید و سونوگرافی‌ (بصورت نادر) باشند.

انواع التهاب تیروئید

التهاب حاد تیروئید
التهاب حاد چرکی یک عارضه نادر عفونت خون است و با تب بالا ، قرمزی پوست روی غده تیروئید و درد موقع لمس تیروئید بروز می‌کند. تشخیص آن با کشت خون می‌باشد ولی در صورتیکه کشت خون منفی باشد می‌توان با سوزن مقداری مایع از غده کشیده و آزمایش کرد. درمان این حالت دادن آنتی‌بیوتیک قوی و گاهی جراحی و برش غده (تیروئید) و تخلیه چرک است.
التهاب تحت حاد تیروئید
التهاب تیروئید به صورت تحت حاد که تیروئیدیت گرانولوماتو هم گفته می‌شود یک اختلال التهابی غده تیروئید است که معمولاً به‌ دنبال‌ عفونت ویروسی‌ رخ‌ می‌دهد و احتمالا ناشی از عفونت ویروسی است و در ۹۰% موارد ظرف مدت چند ماه بطورکامل برطرف می‌شود. علائم مشخص آن تب و درد گردن (قسمت جلوی) و درد در موقع لمس تیروئید است. ممکن است بیمار علایم پرکاری تیروئید را داشته باشد.
سپس وضعیت تیروئید بین حالات طبیعی و کم کاری تیروئید نوسان می‌کند و سرانجام طبیعی می‌شود. درمان معمولا داروهای ضد التهابی (NSAIDها) هستند. در صورت شدید بودن علایم دوره کوتاهی از پردنیزون (کورتون) داده می‌شود و در مرحله کم‌کاری تیروئید درمان جایگزینی با لووتیروکسین ضرورت دارد.
تیروئیدیت مزمن
تیروئیدیت مزمن التهاب تیروئیدی مزمن که شامل تیروئیدیت هاشیموتو و تیروئیدیت لنفوسیتی است، (تیروئیدیت‌ خودایمن‌ نیز خوانده‌ می‌شود) بر اثر تخریب ساختمان تیروئید توسط هجوم سلولهای لنفوسیت خون ایجاد می‌شود و موجب کم کاری تیروئید و گواتر می‌گردد. در اینجا علایم درد و حساسیت روی غده تیروئید وجود ندارد و بیشتر به صورت بزرگی غده تیروئید (گواتر) و علایم کم کاری تیروئید بروز می‌کند. درمان آن دادن لووتیروکسین است.
التهاب تیروئید متعاقب زایمان
التهاب تیروئید متعاقب زایمان از لحاظ علایم بالینی شبیه تیروئیدیت تحت حاد است. این بیماری ظرف ۶ ماه اول پس از زایمان بروزمی‌کند و به ترتیب دارای سه مرحله پرکاری تیروئید ، کم کاری تیروئید و حالت تیروئید نرمال است. در برخی از موارد ممکن است فقط با کم کاری تیروئید بروز کند و برخی بیماران نیز دچار تیروئیدیت مزمن زمینه‌ای هستند.
درمان‌

دارو درمانی‌ به‌ نوع‌ تیروییدیت‌ بستگی‌ داد.
داروهای‌ ضدتیروئید یا جایگزینی‌ هورمون‌ تیروئید بسته‌ به‌ نوع التهاب تیروئید
مسدود کننده‌های‌ بتا آدرنرژیک (بتا بلوکرها)‌ برای‌ سرکوب‌ علایم‌ تیروئید پرکار
آنتی‌بیوتیک‌ها برای‌ مقابله‌ با عفونت‌ در صورت‌ لزوم‌
داروهای‌ کورتیزونی‌ برای‌ کاهش‌ التهاب‌ (نادر)
آسپرین‌ بادوز بالا برای‌ کمک‌ به‌ کاهش‌ التهاب‌
مسکن‌ در صورت‌ نیاز
جراحی‌ برای‌ برداشتن‌ فشار وارد به‌ نواحی‌ مجاور گردن‌ یا تخلیه‌ آبسه‌ (نادر)

منبع: داشنامه رشد

 

1
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

دارونامه؛آشنایی با داروی وارفارین

بیماری‌‌ها و راه درمانپیشگیری بهتر از درمان , دارونامه

 

وارفارین (به انگلیسی: Warfarin) یا کمادین (به انگلیسی: Coumadin)

رده درمانی: عوامل ضدانعقاد خون و رده داروی قلبی و عروقی

اشکال دارویی: قرص

_ موارد مصرف
گاهی به داروهای ضدانعقاد نظیر وارفارین، رقیق‌کننده خون گفته می‌شود، در حالی که در واقع این داروها خون را رقیق نمی‌کنند. اگر لخته‌ای وجود داشته باشد، وارفارین آن را حل نمی‌کند، بلکه از بزرگ شدن آن و در نتیجه بروز مشکلات جدی‌تر جلوگیری می‌کند.
وارفارین جلوی لخته‌شدن خون را می‌گیرد، بنابراین از مشکلات ناشی از تشکیل لخته در رگ‌های خونی پیشگیری می‌کند و در مواردی که احتمال ترومبوز یا آمبولی عروقی بالا است مانند پس از جراحی قلب باز، سکته مغزی اخیر و … مصرف می‌شود.
وارفارین، یک داروی ضدانعقاد است که کار آن پیشگیری از لخته شدن خون است. گاهی به این دارو، (رقیق کننده خون) گفته می‌شود. البته این نام گمراه کننده است زیرا وارفارین خون را رقیق نمی‌کند، لخته‌هایی را که قبلاً تشکیل شده‌اند، را هم حل نمی‌کند. بلکه فرآیند لخته شدن خون را کند می‌کند؛ به عبارتی دیگر وارفارین کمک می‌کند که خون راحت‌تر در بدن گردش کند و لخته نشود. این دارو در موارد گوناگونی مانند مشکلات قلبی، ریوی و رگ‌های خونی مصرف می‌شود.

_ مکانیسم اثر
اختلال در متابولیسم ویتامین کا در کبد . وارفارین از طریق مهار فعالیت ویتامین k ، فاکتورهای انعقادی را که برای فعالیت خود نیاز به ویتامین K دارند مهار می‌کند به صورت غیرمستقیم. این اتفاق در فرآیندهای بعدی باعث کاهش سطح مواد لازم برای نگهداری رشته‌های فیبرین می‌گردد. این اتفاق‌ها باعث کاهش احتمال تشکیل لخته می‌شود.

_ دستورات مصرف وارفارین

– وارفارین معمولا روزی یک نوبت مصرف می‌شود. مهم است که هر روز در ساعت معینی خورده شود. هیچ‌گاه بیش از مقدار تجویز شده مصرف نکنید. از دستور پزشک‌تان به دقت پیروی کنید. اگر یک نوبت را فراموش کردید، به محض آن که به یاد آوردید مصرف‌ش کنید. اگر تا روز بعد متوجه آن نشدید، نوبت فراموش شده را رها کرده، به برنامه دارویی معمول‌تان بازگردید.

– مقدار دارو را دو برابر نکنید که ممکن است موجب خونریزی شود. هر نوبت که دارو را مصرف می‌کنید، روی یک برگه علامتی بگذارید تا دچار اشتباه نشوید. پیش از هماهنگی با پزشک‌تان، وارفارین را قطع نکنید. مهم است که به‌طور منظم به پزشک‌تان مراجعه کنید تا بهبودتان را زیر نظر داشته باشد.

_ وارفارین را در چه زمان مصرف کنم؟

مهم‌ترین نکته درباره مصرف قرص وارفارین، خوردن دارو در وقت معین است به طوری که فراموش نشود. زمان ایده‌ال مصرف دارو “عصر ” است.

_ وارفارین را با معده خالی مصرف کنم یا همراه با غذا؟

با توجه به این که غذا ممکن است بر جذب دارو تاثیر بگذارد، دارو نیم ساعت قبل یا یک ساعت بعد از غذا مصرف شود.

_ وارفارین را تا چه زمانی مصرف کنم؟

بسته به نظر پزشک معالج شما و بر اساس نوع بیماری شما، ممکن است درمان موقت، یا برای تمام عمر باشد.

_ دوز مصرفی وارفارین

دوز مصرفی وارفارین در هر بیمار با بیمار دیگر ممکن است تفاوت داشته باشد و به همین دلیل دوز مصرفی هر بیمار بصورت جداگانه تنظیم می‌شود. عوامل زیادی روی مصرف وارفارین تأثیر دارند که از مهم‌ترین آن‌ها غذا و تداخل آن با سایر داروهاست.

دوزوارفارین توسط آزمایشی به نام INR تنظیم می‌شود.مقدار عددی INR با توجه به نوع بیماری ممکن است تغییر کند ولی به طور کلی INR بین ۲ تا ۳ در اکثر بیماران توصیه می‌شود. INR افرادی که وارفارین مصرف نمی‌کنند حدود یک است.

زمان لازم برای رسیدن وارفارین به دوز درمانی بین ۲ تا ۷ روز است که در این مدت ممکن است بیمار در بیمارستان بستری شود و لخته شدن خون توسط داروهای تزریقی کنترل شود تا زمانی که دوز وارفارین به دوز درمانی برسد.

_ به هنگام مسافرت چه اقداماتی لازم است؟

پزشک شما میزان دارو را تنظیم می‌کند، ولی سعی کنید رژیم غذایی ثابت داشته باشید و از مصرف الکل خودداری کنید.

اگر جراحی، درمان دندانپزشکی یا سایر اقدامات تهاجمی مثل آنژیوگرافی داشته باشم چه اتفاقی می‌افتد؟

بر اساس نوع کار درمانی شما، وارفارین با نظر پزشک معالج شما موقتا قطع می‌شود و ممکن است درمان جایگزین با داروهای ضدانعقادی دیگر شروع شود. از این رو قبل از هر اقدامی، پزشک خود را مطلع کنید چرا که ممکن است در معرض خطر خونریزی قرار بگیرید.

_ آیا رژیم غذایی با مصرف وارفارین تداخل دارد؟

وارفارین با ویتامین K رژیم غذایی شما تداخل دارد.

یک برنامه غذایی متعادل داشته باشید. ویتامین K که در گوشت، لبنیات و سبزیجات سبز تیره چون بروکلی، اسفناج، کاهو و کلم سبز و گیاه جوز هندی وجود دارد، اثر وارفارین را در بدن کم می‌کند. اگر برنامه غذایی خود را تغییر دهید و به مقدار زیاد از این غذاها مصرف کنید، ممکن است اثر وارفارین در بدن‌تان کاهش یابد.
زنجفیل: زنجفیل یا زنجبیل از تشکیل لخته در خون جلوگیری می‌نماید، لذا باید از مصرف آن خودداری شود.

سیر: ثابت شده است که سیر از تشکیل لخته در خون جلوگیری می‌کند و باعث افزایش رقت خون می‌گردد.

بیمارانی که وارفارین مصرف می‌نمایند، نباید بیشتر از ۱ حبه سیر در روز مصرف کنند، زیرا ممکن است باعث رقیق شدن بیش از حد خون و احتمال خونریزی گردد.

چای سبز: چای سبز باعث خنثی شدن اثر وارفارین می‌گردد، بنابراین افرادی که چای سبز و وارفارین مصرف می‌نمایند باید خون خود را مرتبا چک کنند تا اثر دارو کم نشده باشد.

خیار: پوست خیار حاوی ویتامین K می‌باشد. تا حد امکان خیار را بدون پوست مصرف نمایید.

گزنه: برگ‌های گیاه گزنه دارای ویتامین K می‌باشند و اثر وارفارین را کاهش می‌دهند، بنابراین از مصرف آن باید خودداری شود.

سویا: مصرف فرآورده‌های لوبیای سویا و شیر سویا باعث کاهش اثر ضدلخته‌ای وارفارین و افزایش احتمال بروز لخته می‌گردد. از مصرف فرآورده‌های حاوی سویا خودداری نمایید.

زردچوبه و پیاز: زردچوبه و پیاز هم دارای اثرات ضدلخته‌ای می‌باشند و مصرف زیاد آن‌ها باعث افزایش احتمال خونریزی می‌گردد. مصرف ۱ عدد پیاز کوچک در روز منعی ندارد.

در مورد میوه‌ها هم دو مورد استثناء وجود دارد:

انبه و گریپ فروت.

گریپ فروت: در صورت مصرف مداوم آب گریپ فروت، اثر وارفارین زیاد شده و احتمال خونریزی را افزایش می‌دهد. در صورت مصرف وارفارین از مصرف گریپ فروت و آب گریپ فروت خودداری نمایید.

گریپ فروت در مختل شدن اثر داروهای دیگری هم نقش دارد و افرادی که از داروهای آنتی‌هیستامین، داروهای کاهش‌دهنده‌ی کلسترول و آرام‌بخش استفاده می‌نمایند، نیز باید از مصرف آن خودداری کنند.

انبه: مصرف فرآورده‌های انبه و آب و عصاره‌ی انبه باعث افزایش اثر ضدلخته‌ای وارفارین و احتمال خون‌ریزی می‌گردد، بنابراین از مصرف آن خودداری نمایید.

روغن

روغن‌های نباتی آفتابگردان، کانولا، سویا و پنبه دانه از منابع غنی ویتامین K می‌باشند. ضمن پیروی از یک رژیم غذایی کم‌چرب، از افزودن روغن‌های مخصوص سالاد یا پخت و پز به غذا خودداری نمایید.

جـگــــر

جگر حیوانات و طیور منبع غنی از ویتامین K می‌باشد. میزان ویتامین K 100 گرم جگر معادل یک فنجان سبزیجات برگ سبز می‌باشد. در صورت مصرف ۱۰۰ گرم جگر در روز باید از مصرف سایر منابع ویتامین K مانند انواع سبزیجات خودداری شود.

فرآورده‌های پروبیوتیک

مصرف فرآورده‌های پروبیوتیکی مانند ماست پروبیوتیک یا همان پروماس که اخیراً به بازارهای کشور وارد شده است، باعث افزایش تولید ویتامین K در بدن می‌گردد، بنابراین مصرف این‌گونه فرآورده‌ها باعث افزایش نیاز به مصرف وارفارین می‌گردد.

_ وارفارین با چه داروهایی تداخل دارد؟

برخی آنتی‌بیوتیک‌ها، مسکن‌ها، داروهای ضدالتهابی، داروهای ضدصرع، ضد افسردگی، ضدپلاکت، ضددیابت، ضدچربی، ضدنقرس، داروهای گوارشی، داروهای ضدقارچ و نیز داروهای گیاهی نظیر جوز هندی ممکن است با مصرف ورافراین تداخل کنند. پس حتما پزشک خود را از داروهای دیگری که مصرف می‌کنید مطلع سازید تا با هم تداخل نکنند.
مصرف داروهای دیگر، به ویژه آنتی‌بیوتیک (کلرامفنیکل، اریترومایسین، ریفامپین)، داروهای ضدسرطان، داروهای ضدتشنج (کاربامازپین، فنی‌توئین)، داروهای ضدپلاکت (دیپریدامول) ، داروهای ضدتیروئید (پروپیل تیواوراسیل ‌،متی‌مازول) ، سایمتیدین ، داروهای قلبی ‌(آمیودارون ‌، کینیدین)، داروهای نقرس ‌(آلوپورینول)، هورمون‌ها (استروژن، قرص‌های ضدبارداری، استروئیدها، آندروژن‌ها)، داروهای پایین آورنده کلسترول ‌(کلستیرامین، کلوفیبرات، جم فیبروزیل)، مترونیدازول، داروهای ضددیابت خوراکی، مسکن‌ها (مثل ایندومتاسین، مفنامیک‌اسید)، داروهای خواب

_ عوارض جانبی مصرف داروی وارفارین
کبودی یا درد انگشتان پا؛ ادرار کدر یا تیره؛ ادرار کردن مشکل یا دردناک؛ زخم یا لکه‌های سفید در دهان؛ گلودرد، تب، و لرز؛ تورم پا و ساق پا؛ خستگی؛ افزایش وزن غیرعادی؛ یا زردی چشم‌ها یا پوست. خونریزی خارجی مثل خونریزی از لثه‌ها هنگام مسواک‌زدن؛ کبودی وسیع بدون ضربه؛ خون دماغ؛ خونریزی شدید و غیرعادی از بریدگی‌ها؛ خونریزی شدید و غیرعادی هنگام عادت ماهانه. علایم خونریزی داخلی شایع‌ترین عارضه مصرف وارفارین، خون‌ریزی از نقاط مختلف بدن است. حتی هنگامی که INR بیمار در محدوده هدف قرار دارد، ممکن است کمی خون‌ریزی مشاهده شود. این خون‌ریزی‌های جزئی می‌تواند شامل موارد زیر باشد:
۱٫خون‌ریزی جزئی لثه در هنگام مسواک زدن ۲٫خون دماغ شدن گاه به گاه ۳٫کبود شدگی در اثر ضربه آرام ۴٫خون‌ریزی بیش از معمول ناشی از بریده شدن توسط چاقو و یا اشیای تیز ۵٫افزایش حجم و مدت خون‌ریزی ماهانه در خانم‌ها
لذ فردی که وارفارین مصرف می‌کند باید فعالیت‌های روزانه خود را با احتیاط بیشتری انجام دهد. به عنوان مثال:
۱٫ از مسواک نرم استفاده کند.
۲٫ از انجام فعالیت‌های شدید خودداری کند.
۳٫ در هنگام کار کردن با وسایل تیز و برنده دقت بیشتری داشته باشد.
در صورت بروز خون‌ریزی و یا سرگیجه و ضعف و یا مشاهده کبودی بدون دلیل و بدون هیچ ضربه‌ای و یا قطع نشدن خون‌ریزی و یا بروز هرگونه عارضه جدید بایستی به پزشک اطلاع داده شود.
بعضی عوارض نادر مصرف وارفارین می‌تواند شامل موارد زیر باشد:
•ریزش مو •اسهال •یرقان (زردی)‌ •تهوع •استفراغ •جوش •سندرم انگشت ارغوانی •نکروز پوست
سندرم انگشت ارغوانی عارضه بسیار نادر مصرف وارفارین می‌باشد که ممکن است ۸-۳ هفته بعد از شروع مصرف وارفارین بروز کند. در این عارضه انگشتان پا دردناک و دچار تغییر رنگ می‌شوند. در صورت بروز عارضه سندرم انگشت ارغوانی مصرف وارفارین باید قطع شود.
نکروز پوست عارضه بسیار نادر در مصرف وارفارین می‌باشد که ممکن است ۳-۲ روز پس از شروع مصرف وارفارین بروز کند. در این عارضه سینه‌ها، آلت تناسلی مرد، ران و باسن دچار تغییر رنگ و دردناک می‌شوند که ناشی از انعقاد زیاد در این افراد می باشد و در صورت بروز نکروز پوست، باید مصرف وارفارین قطع شود.

_ وارفارین و قاعدگی

وارفارین در زنانی که در سن قاعدگی هستند ممکن است باعث افزایش مقدار و زمان خونریزی شود.در صورتی که مقدار خونریزی یا زمان آن از حد معمول بیشتر شد حتماً با کلینیک وارفارین خود تماس بگیرید.برای دردهای لگن و قاعدگی سعی کنید از قرصهای استامینوفن Tylenol استفاده کنید.مصرف بروفن Advil و داروهای مشابه ممکن است باعث افزایش خونریزی و خطرات ناشی از آن بشود.

_ وارفارین و عمل جراحی و دندانپزشکی

در صورتی که هر گونه عمل جراحی و دندان‌پزشکی دارید حتماً پزشک جراح یا دندان‌پزشک و همچنین کلینیک وارفارین خود را مطلع کنید. گاهی خونریزی‌های ناشی از عمل جراحی ممکن است بسیار خطرناک باشند.

_ وارفارین و تزریق

تا حد امکان بهتر است از انجام هر گونه تزریق بخصوص تزریقات عضلانی در بیماران که وارفارین استفاده می‌کنند اجتناب گردد. تزریق واکسن و سایر تزریقات در صورتی که امکان داشته باشد زیر جلدی انجام شود و محل به مدت طولانی‌تری فشار داده شود تا احتمال خونریزی و خون‌مردگی کمتر بشود.

_ وارفارین و حاملگی

به‌طور کلی وارفارین و حاملگی ترکیب مناسبی نیستند. در صورتی که به هر دلیلی وارفارین مصرف می‌کنید حتما از یک روش ضد بارداری مطمئن استفاده کنید. قرصهای ضد بارداری و سایر روشهای ضد بارداری هورمونی مانند پچ‌ها خطر تشکیل لخته را زیاد می‌کنند و مصرف آن‌ها با وارفارین توصیه نمی‌شود.

_ وارفارین و ورزش

کسانی که وارفارین مصرف می‌کنند می‌تواند ورزش‌های سبک مانند دو،‌ پیاده روی و سایر ورزشهایی که فشار زیادی به بدن وارد نمی‌کنند را انجام دهند.ورزشهایی که امکان خونریزی و یا برخورد در آن‌ها زیاد است مانند بوکس،‌ فوتبال و مانند آن‌ها به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود.توجه داشته باشید در زمانی که وارفارین استفاده می‌کنید شما در معرض خونریزی از تمامی قسمتهای بدن چه داخلی و چه خارجی هستید.پس حتماً دقت کنید که حتماً خود را از کارهایی که شما را در معرض خونریزی‌های داخلی و خارجی قرار می‌دهند اجتناب کنید.

_ توصیه‌های درمانی
وارفارین را همیشه در ساعت مشخص و به همان شیوه‌ای که پزشک برای شما تعیین کرده، مصرف نمایید.
• در زمان‌های تعیین شده به پزشک مراجعه نمایید و آزمایش خون را انجام دهید.
• یک جدول زمان‌بندی مصرف وارفارین و انجام آزمایش‌های خون برای خود تهیه نمایید. این کار به شما کمک می‌کند که مصرف هیچ دوزی از وارفارین و یا انجام هیچ یک از آزمایش‌های خون را از دست ندهید.
• پزشک خود را از تمام داروهایی که مصرف می‌کنید، مطلع نمایید. همچنین پیش از شروع، تغییر و یا قطع هر گونه دارو، مکمل و یا محصولات گیاهی با پزشک خود مشورت نمایید. •عادات غذایی و فعالیتی خود را حفظ نمایید. تغییرات ناگهانی می‌تواند بر INR اثر بگذارد.
• در صورت بیمار شدن و یا بروز هر گونه عارضه جدید و یا خونریزی‌های شدید، به کلینیک وارفارین اطلاع دهید.
• وارفارین را دور از دسترس اطفال قرار دهید.
• همیشه به میزان کافی وارفارین در منزل داشته باشید و پیش از تمام شدن آن، دوباره نسخه را از داروخانه تهیه نمایید.
• اگر باردار شده‌اید و یا تصمیم به باردار شدن دارید، سریعا به پزشک خود اطلاع دهید. خودسرانه داروی خود را قطع نکنید.
• در صورت انجام اعمال جراحی و یا دندانپزشکی، دندانپزشک و یا جراح خود را از مصرف وارفارین مطلع نمایید.
• کارت هویت پزشکی، مبنی بر مصرف داروی ضد انعقاد، به همراه داشته باشید. •در صورت مراجعه به هر پزشک دیگری، حتما پزشک را از مصرف وارفارین مطلع نمایید. •خودسرانه و بدون مشورت با پزشک خود، وارفارین مصرفی خود را قطع و یا تغییر ندهید. •بدون مشورت با پزشک خود، مصرف همزمان سایر داروها با وارفارین را قطع و یا شروع نکنید. اگر همزمان با وارفارین، داروی دیگری مصرف می‌کنید، حتما به پزشک خود اطلاع دهید. در مقدار مصرفی آن دارو تغییری ندهید.
• بدون مشورت با پزشک، تغییرات زیادی در رژیم غذایی و فعالیت‌های روزانه خود، ندهید.

• از انجام ورزش‌های سنگین و پر برخورد که منجر به خونریزی و یا خون‌مردگی می‌شوند، پرهیز نمایید.

منبع: سایت دارویاب

 

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

آشنایی با آنژین صدری و نشانه‌های آن

بیماری‌‌ها و راه درمان, پیشگیری بهتر از درمان

 

آنژین صدری یا آنژین قلبی (به انگلیسی و از ریشه لاتین Angina pectoris) که به آن “چِست پین” هم گفته می‌شود به وضعیتی گویند که بیمار دچار درد قفسه سینه شده باشد که منشأ درد مشکل در شریان‌های کرونر باشد.

دلیل ظهور آنژین صدری فقدان اکسیژن کافی در ماهیچه‌های قلبی‌است. این درد بیشتر در ناحیه میان‌سینه چپ و با قابلیت انتشار (بیشتر در نوع ناپایدار) به بازوی چپ (گاه هردو بازو)٬ فک و بخش میانه دو شانه نیز دارد.

_ علت‌شناسی
آنژین (درد قفسه سینه) ناشی از انسداد نسبی شریان‌های کرونر قلب به مفهوم این است که قلب٬ خون کافی به‌خصوص در هنگام ورزش٬ فعالیت نیمه‌سنگین و سنگین و یا مواجهه با استرس دریافت نمی‌کند. اگر درد قفسهٔ سینه در هنگام استراحت وجود داشته ویا درد پس از تظاهر٬ ظرف چند دقیقه بهبود نیابد احتمال حمله قلبی وجود داشته و باید بیمار به نزدیکترین مرکز درمانی منتقل شود.

بعضی عوامل خطرساز پیدایش آنژین سن بالا٬ جنسیت با درصد بالای بروز در مردان٬ یائسگی٬ سابقه‌خانوادگی آنژین٬ دیابت٬ مصرف دخانیات٬ کلسترول بالا(هایپرکلسترولمی)٬ افزایش لحظه‌ای و یا زیادی فشار خون مزمن٬ چاقی٬ کمی تحرک و فعالیت بدنی و استرس می‌باشند.

_ انواع

معمولاً آنژین موقتی است و گاهی هم دردی مزمن و ماندگار است. از نظر پزشکی آنژین به دو نوع تقسیم می‌شود.

_ آنژین پایدار

آنژین پایدار(stable angina) نوعی ایسکمی در میوکارد است که بدلیل افزایش درخواست متابولیک ماهیچه قلب (میوکارد) رخ می‌دهد. دلیل بروز درد یا شرایط افزایش کار قلب شامل فعالیت بدنی٬ استرس با منشأ روانی و واکنش به هوای سرد بوده و یا بدلیل آسیب‌های غیر قلبی که نیاز به اکسیژن را افزایش داده و یا پرفیوژن قلبی را کاهش می‌دهند. از این موارد می‌توان به کم‌خونی حاد٬ هیپرتیروئیدیسم٬ فشارخون بالا و تب شدید اشاره نمود.

درد بیمار با هرکدام از دلایل بالا ظاهر گردیده و با استراحت محو می‌شود. مهم‌ترین علت ابتلا به آنژین پایدار وجود آترواسکلروز ثابت در شریان کرونر بوده که ۷۰ تا ۷۵ درصد مجرای شریان بسته شده باشد. مدت‌زمان بروز درد از یک تا ۲۰ دقیقه ممکن است متغیر باشد و پاسخ فارماکولوژیک بیمار به نیتروگلیسرین زیرزبانی مناسب است.

_ آنژین ناپایدار

آنژین ناپایدار(Unstable angina) می‌تواند بدون مقدمه ایجاد شود و یا آنژین پایداری که حتی در حالت استراحت توسط شخص حس شود، آنژین حالت ناپایدار به خود گرفته‌است. تمام شرایط و حالات آنژین پایدار شامل محدوده ایجاد درد و کیفیت آن در این نوع آنژین نیز وجود دارد اما شدت و تناوب و مدت‌زمان آن شدیدتر است.
آنژین ناپایدار بسیار خطرناک بوده و در ۱۰ درصد بیماران به یک سکته قلبی تبدیل می‌شود. علت آن کمبود اکسیژن مورد نیاز بافت ماهیچه قلب است. این کمبود اکسیژن به دلیل افزایش نیاز میوکارد نبوده و به علت ناتوانی قلب در پمپ کردن خون کافی درون شریان کرونر ایجاد می‌شود.
درد در این نوع آنژین نیز به علت وجود انسداد و تنگی پلاکتی درون کرونر است ولی شکسته شدن پلاک‌های درون کرونر و ایجاد میکروآمبولی می‌تواند منجر به انسدادهای دیگری شود. درمان و دخالت‌های پزشکی و پیگیری آنژین ناپایدار همان است که در آنژین پایدار وجود دارد.

_ علایم‌ شایع‌

– احساس‌ سفتی‌، فشرده‌ شدن‌، فشار، یا درد در قفسه‌ صدری‌
– بروز ناگهانی‌ مشکل‌ در تنفس‌ (گاهی‌)
– درد قفسه‌ صدری‌ مشابه‌ سوءهاضمه‌
– حالت‌ خفگی‌ در گردن‌
– درد قفسه‌ صدری‌ که‌ به‌ آرواره‌، دندان‌ها، یا گوش‌ تیر می‌کشد
– سنگینی‌، کرختی‌، سوزن‌ سوزن‌ شدن‌ یا درد در قفسه‌ صدری‌، بازو، شانه‌، آرنج‌، یا دست‌، معمولاً در سمت‌ چپ‌
– درد در بین‌ دو کتف‌
– تعریق

_ علل‌

بیماری‌ سرخرگ‌های‌ قلبی‌، به‌ عبارتی‌ انسداد یا انقباض‌ سرخرگ‌هایی‌ که‌ به‌ قلب‌ خونرسانی‌ می‌کنند.
– کم‌خونی‌
– پرکاری تیرویید
– تندشدن‌ ضربان‌ قلب‌
– بیماری دریچه قلب

_ آیا آنژین صدری علل دیگری نیز دارد؟
آنژین صدری می‌تواند توسط بیماری‌های دیگری تشدید شود. این بیماری‌ها عبارتند از:
ضربان قلب سریع و پایدار
بیماری‌های دریچه قلب مانند تنگی دریچه آئورت
هایپرتروفی یا افزایش ضخامت عضله قلب، که می تواند از فشار خون بالا در دراز مدت ناشی شود.
فشار بالا و غیرطبیعی در سمت راست قلب که اغلب به علت بیماری‌های ریوی بروز می‌کند و به ندرت نیز به صورت خود به خود اتفاق می‌افتد.

در موارد بسیار نادر، زمانی که تنگی ناشی از رسوبات چربی وجود دارد، ممکن است اسپاسم شدید عروق کرونر رخ دهند. در این حالت ظاهرا عروق کار خود را به خوبی و طبیعی انجام می‌دهند اما در واقع این‌چنین نیست. به این وضعیت آنژین پرینزمتال گفته می‌شود.

بیماری‌های دیگری نیز وجود دارند که علائمی مشابه به آنژین به وجود می آورند. شایع‌ترین این بیماری‌ها، آسم است که می‌تواند همزمان با ورزش بروز کند. البته آسم معمولا با ایجاد صدای خس خس قابل توجه توسط بیمار و همچنین تنگی‌نفس همراه است.

ریفلاکس معده (بازگشت اسید معده به مری) نیز می‌تواند علائم مشابهی را ایجاد کند که در برخی از بیماران، ریفلاکس معده در هنگام ورزش کردن بروز می‌کند.

 

_ عوامل خطر آنژین صدری چه چیزهایی هستند؟
همه ما با درجاتی از رسوب چربی در شریان‌ها مواجه هستیم. آترواسکلروز نیز می تواند در اوایل دهه سوم زندگی شروع شود.

_ اما عواملی هستند که خطر افزایش رسوبات چربی را افزایش می‌دهند. این عوامل عبارتند از:
سابقه خانوادگی تصلب شراین
سطوح بالای کلسترول LDL در خون
فشار خون بالا- سیگار کشیدن
مرد بودن (جنسیت)- دیابت – چاقی
استرس – عدم داشتن ورزش منظم– عدم‌ تحرک‌، خستگی‌، کار زیاد
افزایش سن- – خوردن‌ زیاده‌ از حد چربی‌ یا نمک‌
– قرار گرفتن‌ در معرض‌ سرما یا باد

_ علائم آنژین صدری یا درد قفسه سینه چه چیزهایی هستند؟
علائم به طور معمول با فعالیت‌های بدنی و یا استرس‌های عاطفی بروز می‌کنند و در آب و هوای سرد و گاهی اوقات بعد از صرف یک وعده غذای سنگین بدتر می‌شوند.

این علائم عبارتند از:
فشردگی و یا احساس فشار بر روی قفسه سینه
افزایش تنگی‌نفس در هنگام ورزش کردن
احساس سنگینی و بی‌حسی در بازو، شانه، آرنج و یا دست‌ها که معمولا در سمت چپ بدن بروز می‌کند.
احساس گرفتگی گلو
ممکن است احساس درد و ناراحتی به بازوها، فک، دندان‌ها، گوش، معده و در مواردی نادر به شانه‌ها نیز سرایت کند.

در برخی موارد ممکن است چربی‌های رسوب کرده پاره شوند و تشکیل لخته داده و باعث مسدود شدن جریان خون شوند. این حالت می‌تواند به سکته قلبی و یا آنژین صدری ناپایدار منجر شود.

_ تشخیص آنژین صدری چگونه است؟
تشخیص آنژین صدری بر پایه سه اصل کلی است:
وجود علائم اصلی
سوابق پزشکی بیمار

_ آیا گلیسریل ترینیت می‌تواند درد را تسکین دهد یا خیر؟

ممکن است پزشک برای شما نوار قلب تجویز کند. تست ورزش نیز در برخی موارد توصیه می‌شود. ممکن است پزشک برای شما روش‌های پیشرفته‌تری مانند CTscan نیز تجویز کند.

اما آزمایش استاندارد و اصلی هنوز هم آنژیوگرافی می باشد.

این روش تهاجمی بوده و پزشک در این روش یک لوله باریک را از طریق یکی از رگ‌های بدن شما وارد سیستم گردش خون شما می‌کند. احتمال آسیب دیدن و خطرناک بودن این روش بسیار کم است با این حال یک نفر از هر ۱۰۰۰ نفر در حین این آزمایش با یک عارضه جدی مانند حمله قلبی، سکته مغزی یا مرگ مواجه می‌شود.

احتمال خطر در افراد مسن و افراد مبتلا به دیابت بیشتر است.

_ پیشگیری‌

– درمان‌ علل‌ یا عوامل‌ خطر زمینه‌ساز
– ترک‌ سیگار
– خوردن‌ غذاهای‌ کم‌ چرب‌ و کم‌ نمک‌. کاهش‌ وزن‌ در صورت‌ اضافه‌ وزن‌
– اجتناب‌ از عوامل‌ فیزیکی‌ یا عاطفی‌ استرس‌زا که‌ باعث‌ بروز حمله‌ آنژین‌ صدری‌ می‌شوند.
– پس‌ از مشورت‌ با پزشک‌، به‌ طور منظم‌ ورزش‌ کنید.

_ عواقب‌ مورد انتظار

آنژین‌ صدری‌ خفیف‌ با استراحت‌ و استفاده‌ از نیتروگلیسیرین و سایر داروها برطرف‌ می‌شود. برای‌ برطرف‌ کردن‌ بیماری‌های‌ زمینه‌ساز ممکن‌ است‌ درمان‌های‌ دیگری‌ ضروری‌ باشند.

_ عوارض‌ احتمالی‌

– حمله‌ قبلی‌
– نارسایی‌ احتقانی‌ قلب‌
– بی‌نظمی‌های‌ ضربان‌ قلب‌ که‌ بالقوه‌ مرگبار هستند.

_ پزشک عمومی چه کاری برای شما می تواند انجام دهد؟

پزشک عمومی می‌تواند:
عوامل خطر را تشخیص داده و آنها را کم کند. به عنوان مثال می‌تواند کلسترول بالا و یا فشار خون بالا را تشخیص داده و کنترل کند.
برای تسکین آنژین صدری برای شما دارو تجویز کند.
در صورت لزوم برای انجام معاینات بیشتر شما را به پزشک متخصص ارجاع دهد.

_ درمان درد قفسه سینه چگونه است؟
پزشک برای کنترل علائم و بهبود آنژین، برای شما دارو تجویز خواهد کرد.

اگر آنژین شما شدید باشد و به دارو جواب ندهد، پزشک شما به منظور افزایش عملکرد قلب و همچنین کاهش احتمال سکته قلبی برای شما عمل جراحی را توصیه خواهد کرد.

_ برای پیشگیری از آنژین صدری چه کارهایی می توانم انجام دهم؟
بسیاری از عوامل خطر ابتلا به آنژین صدری را به کمک تغییر در سبک زندگی می‌توانید کاهش دهید.

رژیم غذایی متنوع و سالم، با مقدار زیادی سبزیجات برگ دار مصرف کنید. از غذاهای شیرین و چربی‌های اشباع شده موجود در گوشت و محصولات لبنی پر چرب اجتناب کنید.
سیگار را ترک کنید. برای این کار می توانید به پزشک یا مشاور مراجعه کنید.
اگر اضافه وزن دارید، وزن کم کنید.
بیشتر ورزش کنید.
اگر شما دیابت یا فشار خون دارید سعی کنید تمام نکات درمانی را رعایت کنید.

_ درمان

_ درمان دارویی

استفاده از داروهای نیترات دار همانند نیتروگلیسیرین: نیترات‌ها باعث انبساط موقت شریان‌ها، و در نتیجه احیای جریان خون در رگهای جریان پایین می‌گردد. این دارو به فرم‌های متنوعی در بازار موجود است. از عوارض جانبی این قسم از داروها می‌توان به سرگیجه و سردرد اشاره کرد.
استفاده از داروهای بلوک کننده بتا: (نظیر پروپرانولول یا آتنولول)این داروها با توقف اثر اپینفرین بر روی گیرنده‌های بتای قلب و در نتیجه باعث کاهش سرعت فعالیت قلبی و فشار خون می‌گردند. بیماران آسمی از این دارو پرهیز داده می‌شوند.
استفاده از داروهای بلوک کننده کانال کلسیم: آنتاگونیست کلسیم(نظیر نیفدیپین) این داروها همانند نیترات‌ها عمل می‌کنند و باعث انبساط شریانها می‌گردند، اما طرز کارشان متفاوت است مانند نیفدیپین .
استفاده از داروهای آسپیرین: آسپیرین با اختلال در انعقاد خون باعث کاهش احتمال تشکیل لخته‌های خطر زا در قلب می‌شود.
استفاده از داروهای ضد-پلاکت: از این قسم داروها برای بیمارانی استفاده می‌گردد که به آسپیرین حساسیت دارند. نمونهٔ اینگونه دارو Clopidogrel تیکلوپدین است.
استفاده از داروهای رقیق‌کننده خون: داروهای ضد انعقاد خون مانند وارفارین را می‌توان نام برد.

_ درمان تهاجمی(Invasive)

در صورت موثر نشدن داروها ممکن است جراحی لازم شود روش‌های مختلف جراحی جهت رفع انسداد عروق خونی یا گشاد کردن عروق وجود دارد که موجب جریان خون بهتر قلب می‌شود .

آنژیوپلاستی
بای‌پس یا عمل جراحی گذرگاه شریان کرنری

_ تغذیه
پرهیز از چربی‌های اشباع شده مانند گوشت قرمز و لبنیات پرچربی٬ کافئین و الکل و استفاده از سبزیهای تازه٬ غلات کامل و اسیدهای چرب ضروری در آنژین باید رعایت گردد. مکمل‌های غذایی بویژه اُمگا۳ نیز با تقویت عضله قلب٬ کاهش کلسترول و تقویت بافت همبند و تسهیل کار سلول‌های خونی موجب کاهش علایم آنژین می‌شوند.

منبع: سایت shafajoo.com

 

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

دارونامه؛ آشنایی با داروی پروپرانولول

بیماری‌‌ها و راه درمان, پیشگیری بهتر از درمان , دارونامه

 

پروپرانولول (به انگلیسی: propranolol) (بانام‌های تجاری ایندرال و پرانول)، دارویی از دسته بتابلاکرهای غیرانتخابی است که عمدتاً برای درمان فشارخون و نامنظمی تپش قلب مورد استفاده قرار می‌گیرند. پروپرانول برای بیماری‌های گوناگون دیگری چون تسکین درد قلبی، پیشگیری از سردردهای میگرنی، درمان بی‌نظمی تپش و گلوکوم تجویز می‌شود.

این دارو همچنین برای جلوگیری از حمله قلبی در افرادی که یک بار دچار حمله قلبی شده‌اند، کاربرد دارد. با مسدود کردن این تکانه‌ها، به قلب کمک می‌کند تا منظم‌تر و مؤثرتر بتپد و در نتیجه بار کاری قلب کاهش می‌یابد.

همچنین، این دارو برای درمان سیروز کبدی و پرفشاری ورید باب نیز کاربرد دارد.

پروپرانولول در شماری از اختلالات فیزیکی مانند لرزش اساسی و نیز روحی مانند فوبیای اجتماعی، اختلال و استرس منتشر و اختلال هراس و به‌ویژه اختلال استرس پس از سانحه نیز کاربرد دارد که البته هیچ یک از آن‌ها مورد قبول اف‌دی‌ای نیستند.

پروپرانولول نخستین بتا بلاکری است که در دهه ۱۹۶۰ بوسیله جیمز دبلیو بلک دانشمند اسکاتلندی کشف شد. او برای ساخت پروپرانولول در سال ۱۹۸۸ جایزه نوبل پزشکی را گرفت.

پروپرانولول با اتصال به گیرنده‌های مخصوصی در سلول‌های قلبی و عروقی به نام گیرنده‌های بتا، با مسدود کردن آن فرمان کاهش فعالیت قلبی را به اعصاب قلب منتقل می‌نماید.
‎پس از دریافت این پیام عصبی، با کاهش ضربان قلب باعث منظم شدن ضربان قلب می‌شود، این عمل می‌تواند منجر به کاهش فشار خون در عروق خونی گردد و به پیشگیری از ضربان نامنظم قلبی کمک کند.
‎به علت این‌که قلب با عملکرد این دارو انرژی کمتری مصرف می‌کند، می تواند به کاهش درد‌های قفسه‌ی سینه در آنژین‌های صدری کمک نماید و همچنین پروپرانولول می‌تواند در پیشگیری از حملات قلبی به دنبال این دردهای قلبی نیز موثر باشد و مرگ‌ومیر پس از سکته‌های قلبی را کاهش دهد. البته امروزه داروهای جدیدتری نیز از این گروه تولید شده است ولی پروپرانولول همچنان جزء داروهای بسیار پرمصرف محسوب می‌شود.
‎پروپرانولول در موارد دیگر نیز می‌تواند گزینه‌ی مناسبی جهت درمان و پیشگیری بیماری باشد. از این رو این دارو برای کاهش علائم فیزیکی ناشی از استرس مانند تپش قلب و لرزش بدن تجویز گردد. مشابه این علائم در افراد مبتلا به پرکاری غده‌ی تیروئید نیز دیده می‌شود و پروپرانولول به سرعت می‌تواند این علائم را تسکین دهد.
‎پروپرانولول همچنین به عنوان داروی رایجی در پیشگیری از سر دردهای عروقی یا میگرنی کنترل شده تجویز می‌گردد و می‌تواند گزینه‌ی مناسبی در افراد مبتلا به میگرن که سایر درمان‌ها برای آن‌ها مناسب نمی‌باشد، قرار گیرد. مشاهده شده که پروپرانولول تعداد دفعات حملات میگرنی را کاهش می‌دهد.

پیش از مصرف پروپرانولول
‎-در صورتی که باردار یا شیرده هستید یا قصد باردار شدن دارید، پیش از مصرف این دارو به پزشک خود اطلاع دهید.
‎-در صورت ابتلا به هرگونه اختلال در عملکرد کبد یا کلیه به پزشک خود اطلاع دهید.
‎-در صورت سابقه یا ابتلا به فشار خون، اختلالات عروقی، آسم یا هرگونه اختلال تنفسی، قند خون بالا(دیابت)، بیماری پوستی پسوریازیس، بیماری عضلانی و میاستنی گراویس حتما به پزشک خود اطلاع دهید.
‎-در صورتی که سابقه‌ی افت ضربان قلب یا بلوک قلبی داشته‌اید و در صورتی که سابقه‌ی دردهای قلبی مکرر داشته‌اید پزشک خود را مطلع نمایید.
‎-به دلیل این که این دارو می‌تواند با بسیاری از داروها (خصوصا داروهایی که بر روی گیرنده‌های بتا اثر می‌گذارند) تداخل ایجاد کند، پیش از مصرف این دارو حتما لیست کلیه ی داروها و مکمل‌های مصرفی خود را در اختیار پزشک یا داروساز خود قرار دهید تا در صورت وجود تداخل، اقدامات لازم جهت تنظیم مقدار مصرف یا نوع دارو، صورت گیرد.
‎-در صورت سابقه‌ی حساسیت به این دارو یا هر داروی دیگر به پزشک خود اطلاع دهید.
-بیماران مبتلا به آسم یا تنگی نفس در مصرف این دارو بسیار دقت کنند چون می تواند بسیار خطرناک باشد.
ویژگی‌ها

فرمول شیمیایی پروپرانول C۱۶H۲۱NO۲ است. پس از ۱ تا ۳ ساعت به حداکثر غلظت پلاسمایی می‌رسد و نیمه عمر آن ۴ تا ۵ ساعت است. اما زمان اثرگذاری آن طولانی‌تر از نیمه عمرش است و ممکن است تا ۱۲ ساعت طول بکشد. بیش از ۹۹٪ آن از راه مدفوع از بدن خارج می‌شود. پروپرانولول بلوک‌کننده غیراختصاصی گیرنده‌های بتا یک و بتا دوی سمپاتیک می‌باشد.

نحوه‌ی مصرف صحیح پروپرانولول
‎-مقدار مصرف مناسب دارو را پزشک باتوجه به سن و شرایط شما تعیین می‌نماید. لذا از مصرف خود سرانه‌ی دارو یا مصرف بیش از حد تجویز شده، خودداری نمایید.
‎قرص پروپرانولول ممکن است ۲،۳ و یا ۴ نوبت در روز برای شما تجویز شود. اما نوع کپسول دارو طولانی اثر تر می‌باشد و معمولا یک مرتبه در روز تجویز می‌شود.
‎کپسول را بطور کامل همراه با یک لیوان آب ببلعید و از جویدن یا بازکردن آن خودداری نمایید.
‎-قرص و کپسول‌های پروپرانولول با دوزهای متفاوتی تولید می‌شود معمولا قرص‌های ۱۰،۲۰،۴۰ میلی‌گرمی رایج می‌باشند لذا در صورتی که از این دارو به مدت طولانی استفاده می‌نمایید هر بار که دارو را جدید خریداری می‌کنید مقدار دارویی را بر روی بسته ی دارو چک نمایید.
‎-سعی کنید دارو را در زمان مشخصی از شبانه روز و به صورت منظم مصرف نمایید تا از فراموش کردن نوبت دارو جلوگیری شود و اثرات مطلوب دارو بهتر حاصل شود.
‎-در صورت فراموش کردن یک نوبت دارو، بلافاصله پس از یادآوری مصرف نمایید.

البته اگر کمتر از ۸ ساعت تا نوبت بعدی مصرف دارو رسیده‌است، نوبت فراموش شده را رها کرده، به برنامه منظم دارویی‌تان بازگردید. اگر بیش از یک نوبت در روز پروپرانولول مصرف می‌کنید، اگر تقریباً موقع نوبت بعدی مصرف دارو رسیده‌است، نوبت فراموش شده را مصرف نکنید.

توصیه‌های لازم در خصوص مصرف پروپرانولول
‎-در مدت مصرف این دارو، تحت نظر پزشک خود باشید تا روند بهبودی و همچنین شرایط شما بررسی گردد.
‎-درمان با پروپرانولول ممکن است طولانی مدت باشد. لذا دارو را تا زمانی که پزشک توصیه کرده است مصرف نمایید. در صورت مصرف طولانی مدت، قطع ناگهانی این دارو می‌تواند عوارضی داشته باشد به همین دلیل لازم است قطع دارو زیر نظر پزشک و به تدریج انجام شود.
‎-در صورتی که قرار است تحت عمل جراحی یا درمان‌های دندان پزشکی قرار گیرید، درمان‌گر خود را در جریان مصرف این دارو (و سایر داروهای مسدود کننده‌ی گیرنده‌های بتا مانند متوپرولول، کارودیلول و..) قرار دهید، زیرا مصرف این دارو می‌تواند اثرات داروی بی‌هوشی را افزایش دهد.
‎-در صورتی که از نوشیدنی‌های الکلی استفاده می‌نمایید، حتما با پزشک خود مشورت نمایید زیرا مصرف این دارو همراه با الکل می‌تواند منجر به افت شدید فشار خون باشد که می‌تواند سلامتی شما را تهدید نماید و توصیه نمی‌شود.
‎-در صورتی که مبتلا به دیابت می‌باشید، پروپرانولول می‌تواند علائم افت قند خون (لرزش، تپش قلب و…) را برطرف نماید و متوجه افت قندخون خود نشوید به همین دلیل توصیه می‌شود قندخون خود را بیشتر کنترل نمایید و با پزشک خود در مورد این مسئله مشورت نمایید.
‎-در صورت خرید هر داروی جدید، داروساز خود را در جریان مصرف پروپرانولول قرار دهید. مصرف بعضی از داروها مانند داروهای ضدسرفه، سرماخوردگی و آنفولانزا و… همزمان با این دارو مناسب نمی‌باشد.
‎-در کنار مصرف این دارو به توصیه‌های پزشک خود در رابطه با تغذیه، ورزش و سبک زندگی سالم توجه نمایید.

اقدامات احتیاطی در زمان مصرف پروپرانولول

قبل از مصرف پروپرانولول اگر به این دارو یا هر داروی دیگری حساسیت دارید، به پزشک خود اطلاع دهید. یا اگر به دیگر مسدود کننده‌های بتا (مانند متوپرولول metoprolol) حساسیت جدی نشان داده‌اید و یا هر حساسیت دیگری دارید، حتما به پزشک اطلاع دهید. این دارو ممکن است حاوی ترکیبات غیر فعال باشد که ممکن است باعث بروز واکنش‌های حساسیتی یا دیگر مشکلات شود.

قبل از مصرف داروی پروپرانولول سوابق پزشکی خود را به پزشک اطلاع دهید، به ویژه اگر دچار هر یک از مشکلات زیر هستید:

– مشکلات تنفسی مانند آسم، برونشیت، امفیزم

– نارسایی قلبی

– وجود مشکلات خاص در ریتم قلب، مانند برادی کاردی سینوسی*، سندروم ولف پارکینسون وایت* Wolff-Parkinson-White syndrome، انسداد قلب درجه دوم یا سوم atrioventricular block

– پرکاری تیروئید

– بیماری کلیوی

– بیماری کبد

– مشکل در گردش خون (به عنوان مثال بیماری نشانگان رینود* Raynaud’s disease)

– نوع خاصی از تومور با نام فئوکروموسیتوما* pheochromocytoma

– اختلالات ذهنی و روحی مانند افسردگی

– بیماری خاص عضلانی یا عصبی مانند میاستنی گراویس* myasthenia gravis

*برادی کاری سینوسی :ضربان قلب طبیعی اما بسیار آهسته، ۵۰ ضربه یا حتی کمتر در هر دقیقه.

*سندروم ولف پارکینسون وایت Wolff-Parkinson-White syndrome :گونه‌ای نابهنجاری هدایت الکتریکی قلب است که در اثر آن برای هدایت امواج الکتریکی قلب، مسیری فرعی و غیرطبیعی به‌وجود می‌آید. علت و موارد باعث بروز این بیماری، هنوز به درستی شناخته نشده، اما عوامل وراثت و زمینهٔ خانوادگی در ابتلا به بیماری مؤثر هستند.

* فئوکروموسیتوما pheochromocytoma :یک تومور نادر است که معمولاً در غدد آدرنال رخ می‌دهد. در این تومور افزایش ترشح کاتکولامین‌ها (هورمونی که در پاسخ به استرس ترشح می شود) روی می‌دهد.

* میاستنی گراویس myasthenia gravis : یک اختلال خود ایمنی که در آن سیستم ایمنی به بافت‌های خود حمله می‌کند.

* نشانگان رینود Raynaud’s disease : به کاهش چشمگیر جریان خون در رگ‌های دست یا پا که در نتیجه آن سرما و تغییر رنگ بروز می کند، نشانگان رینود گفته می‌شود.

واکنش شدید آلرژیک به پروپرانولول

قبل از هر گونه جراحی به پزشک یا دندانپزشک خود اطلاع دهید که در حال مصرف داروی پروپرانولول هستید.

عوارض جانبی پروپرانولول
‎اسهال، تهوع، سردی دست و پاها-احساس خستگی و خواب‌آلودگی از علائم رایج در زمان مصرف این دارو می‌باشد لذا در صورت وقوع این علائم از رانندگی و کار با وسایلی که نیاز احتیاط دارد تا زمانی که اثر دارو برطرف نشده، خودداری نمایید.
‎-احساس سرما و یخ کردن دست یا پاها، تنگی‌نفس، اختلال در خواب و کاهش ضربان قلب ممکن است با مصرف این دارو رخ دهد در صورت بروز این علائم به پزشک خود مراجعه نمایید.
‎-در تعداد کمی از مصرف‌کنندگان این دارو کاهش میل جنسی، اختلال در خلق‌وخو، سر درد و سؤهاضمه دیده شده است در صورتی که این علائم را داشتید حتما با پزشک خود صحبت نمایید.
‏‎-از آن‌جا که پروپرانولول علاوه بر اثر بر روی گیرنده‌های بتا در سلول‌های قلبی و عروقی، به گیرنده‌های مشابه در سایر نواحی بدن از جمله عروق ریه نیز می‌توانند متصل شود، می‌تواند عوارض جانبی در سایر نقاط بدن نیز ایجاد نمایند. لذا در صورتی که مشکل تنفسی دارید و یا از داروهای ضدآسم استفاده می‌نمایید احتمالا مصرف این دارو برای شما مناسب نباشد و علائم ریوی شما را تشدید نماید.

افزایش وزن
بتابلوکرها باعث وزن‌گیری افراد می‌شوند. بلاک کردن آدرنالین در بدن باعث شلی بدن شده و ممکن است سطح سوخت و ساز را پایین آورده و منجر به افزایش در بدن شود.

افسردگی و خستگی
ما به مقداری آدرنالین برای تحرک و بشاش بودن نیاز داریم. در صورتی‌که این دارو آدرنالین را در بدن بلاک می‌کند که این موضوع علاوه بر بروز افسردگی باعث از دست دادن کالری و خستگی هم می‌شود.

تاری دید و احساس سرگیجه
زمانی که ضربان قلب کاهش یابد احتمال سرگیجه یا غش در فرد افزایش می‌یابد. تاری دید هم از دیگر عوارض مصرف این دارو است.

عوارض زیر نیز به ندرت بروز می‌کنند، اما خیلی خطرناک هستند:

کبود شدن یا خونریزی بدن به راحتی
علائم عفونت (به عنوان مثال تب و گلو درد مداوم)
درد یا التهاب مفاصل

واکنش حساسیتی شدید به این دارو کم اتفاق می‌افتد. با این حال در صورت مشاهده علائم واکنش حساسیتی به داروی پروپرانولول بلافاصله به پزشک مراجعه کنید. علائم حساسیت به پروپرانولول عبارتند از:

بثورات پوستی
خارش یا التهاب (به ویژه در صورت، زبان و گلو)
سرگیجه شدید
مشکل تنفسی

موارد ذکر شده لیست کامل عوارض پروپرانولول نیستند، در صورت مشاهده هر نشانه‌ای که در بالا به آن اشاره نشد، به پزشک مراجعه کنید.

منع مصرف پروپرانولول

این دارو در شوک قلبی، نارسایی آشکار قلب، بلوک درجه دو یا سه دهلیزی-بطنی، برادی کاردی سینوسی و کاهش فشار خون سیستولیک به کمتر از ۱۰۰ میلی‌متر جیوه(برای پیشگیری از انفارکتوس مجدد میوکارد) نباید مصرف شود.
تداخلات دارویی پروپرانولول

مقدار مصرف انسولین و داروهای خوراکی پایین‌آورنده قند خون، هنگام مصرف همزمان با این دارو باید تنظیم گردد تا از کاهش بیش از حد قند خون جلوگیری شود. در صورت مصرف همزمان داروهای مسدودکننده گیرنده بتا-آدرنرژیک با داروهای مسدودکننده کانال‌های کلسیمی یا کلونیدین، اثرات کاهش فشار خون ممکن است تشدید شود. مصرف همزمان داروهای مهارکننده و مونوآمین اکسیداز با این دارو(مانند فورازولیدون و پروکاربازین) به علت امکان افزایش شدید فشار خون، توصیه نمی‌شود. در صورت مصرف همزمان این دارو با آمین‌های مقلد سمپاتیک که دارای فعالیت بتا-آدرنرژیک هستند، ممکن است اثرات هر دو دسته دارو کاهش یابند. گزانتین‌ها در صورت مصرف همزمان با این دارو ممکن است موجب مهار اثرات درمانی هر دو دسته دارو شوند. همچنین، کلیرانس تئوفیلین افزایش می‌یابد.
مصرف پروپرانولول در دوران بارداری

در دوران بارداری پروپرانولول تنها در صورت نیاز مصرف می‌شود. مادرانی که در دوران بارداری از داروی پروپرانولول استفاده می کنند، نوزادان آنها دارای وزن کم، قند خون کم یا ضربان قلب و تنفس آهسته هستند. در مورد خطرات و مزیت های دارو با پزشک خود مشورت کنید.

مصرف پروپرانولول در دوران شیردهی

پروپرانولول وارد شیر مادر می‌شود. در مورد مصرف این دارو در دوران شیردهی با پزشک مشورت کنید.

منابع:

۱- سایت دارویاب

۲- سایت دانشنامه‌آزاد

 

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

گاسترینوما(Gastrinoma)؛ نشانه‌ها و راه‌های درمان

بیماری‌‌ها و راه درمان, پیشگیری بهتر از درمان

 

گاسترینوما (Gastrinoma) یک تومور در پانکراس یا اثنی‌عشر است که در اثر ترشحات زیاد اسید HCI که منجر به زخم در اثنی‌عشر ( دوازدهه، معده ) و روده کوچک می‌باشد.
غالبا آن را منبع گاسترین در سندروم زولینگر است.
سندروم زولینگر در سایر موارد در زیر مخاط دئودنوم یا به‌ندرت در آنتروم یا تخمدان دیده مى‌شود. ضایعات تولید‌کنندهٔ گاسترین در پانکراس، در ۶۰% موارد کارسینوم سلول جزیره‌اى غیر B، ۲۵% آدنوم منفرد و ۱۰% هیپرپلازى یا میکروآدنوم هستند؛ سایر موارد (۵%) ناشى از گاسترینوماهاى زیرمخاطى منفرد در قسمت اول یا دوم دئودنوم هستند. حدود یک‌سوم بیماران، مبتلا به سندرم نئوپلاسم‌هاى اندوکرین متعدد نوع MEN I هستند که مشخصهٔ آن سابقهٔ فامیلى بیمارى غدد داخلى و وجود تومور در سایر غدد به‌خصوص پاراتیروئید و هیپوفیز است. بیماران مبتلا به MEN I اغلب گاسترینوماهاى خوش‌خیم متعدد دارند. بیماران فاقد سندرم MEN I اغلب گاسترینوماهاى منفرد با خصوصیت بدخیم دارند. این تومورها اغلب کوچک (۳-۲ میلى‌متر) هستند و پیدا کردن آنها مشکل است.


تشخیص سرطانى‌بودن تومور تنها با نشان دادن متاستاز یا تهاجم به عروق خونى مشخص مى‌شود، زیرا الگوى بافت‌شناسى تومورهاى خوش‌خیم و بدخیم مشابه است. در اکثر بیماران مبتلا به گاسترینوماى بدخیم، بیمارى ناشى از افزایش سطح سرمى گاسترین تهدید جدى‌ترى است تا بیمارى ناشى از رشد و انتشار سلول‌هاى سرطانی.

_ اصول تشخیصى

– بیمارى اولسر پپتیک (اغلب شدید) در ۹۵% موارد.

– افزایش ترشح اسید معده.

– سطوح افزایش یافتهٔ گاسترین سرم.

– تومور سلول جزیره‌اى غیر B پانکراس یا دئودنوم.

_ موارد لزوم تعیین سطح گاسترین سرم در حالت ناشتا

• زخم‌های متعدد
• زخم‌هایی که در محل‌های نامناسب باشند و همراه با ازوفاژیت و یا عود مکرر باشند.
• زخم‌هایی که قرار است تحت درمان جراحی قرار گیرند.
• عود زخم پس از جراحی
• سابقه‌ی خانوادگی گسترده برای بیماری زخم پپتیک
• هیپرکلریدی در حالت پایه
• اسهال یا استئاتوره غیرقابل توجیه
• هیپرکلمی
• پاراتیروئید
• چین‌های مخاطی برجسته در معده یا دوازدهه
• سابقه‌ی خانوادگی تومور پانکراس، هیپوفیز یا پاراتیروئید

** تعیین محل تومور

• آندوسکوپی اولتراسوند می‌تواند تصاویر دقیق پانکراس را تهیه کند.
اکترئو اسکن: که در آن به وسیله‌ی اندازه‌گیری میزان برداشت یک آنالوگ پایدار سوماتوستاتین یعنی ایندیوم پنتریوتاید تعیین کرد چون که انواع مختلفی از تومورهای درون ریز درسطح خود گیرنده برای سوماتوستاتین دارند.

• CT یا MRI شکم برای بررسی متاستاز
• آنژیوگرافی انتخابی
• نمونه‌برداری از ورید باب
• SASI: تزریق سکرتین در سرخرگ انتخابی است.

_ یافته‌هاى بالینى

_ نشانه‌ها و علائم

شکایات اغلب ناشى از افزایش ترشح اسید و بیمارى اولسرپپتیک همراه است. علت اسهال شدید که در بعضى بیماران دیده مى‌شود، ورود مقادیر زیاد اسید به داخل دئودنوم و درنتیجه تخریب لیپاز پانکراس و ایجاد استئاتوره، آسیب مخاط روده کوچک و پرشدن بیش از حد رودهٔ کوچک از ترشحات معده و پانکراس است.

علائم اولسر اغلب به دوز‌هاى بالاى آنتى‌اسید یا دوزهاى استاندارد عوامل بلوک‌کنندهٔ H2 مقاوم است. عوارض خونریزی، پرفوراسیون و انسداد به‌طور شایع دیده مى‌شوند. در صورت انجام اعمال جراحى که براى زخم‌هاى معمولى به‌کار مى‌رود، زخم‌هاى مارژینال ایجاد مى‌شود.

_ یافته‌هاى آزمایشگاهى

افزایش سطح سرمى گاسترین در حضور افزایش ترشح اسید تقریباً پاتوگنومونیک گاسترینوما است. عوامل مسدودکنندهٔ رسپتور H2، امپرازول یا آنتى‌اسیدها مى‌توانند غلظت سرمى گاسترین را افزایش دهند و چندین روز قبل از اندازه‌گیرى گاسترین باید از مصرف آنها خوددارى کرد. بهتر است میزان ترشح اسید معده اندازه‌گیرى شود تا کاهش ترشح اسید به‌عنوان علت افزایش گاسترین سرم کنار گذاشته شود.

میزان طبیعى گاسترین کمتر از ۲۰۰pg/mL است. افراد مبتلا به گاسترینوما اغلب سطوح سرمى بالاى ۵۰۰pg/mL و گاهى اوقات ۱۰۰۰۰pg/mL یا بیشتر دارند. سطوح بسیار بالاى گاسترین (۵۰۰۰pg/mL<) یا وجود زنجیرهٔ آلفاى hCG در سرم اغلب بیانگر سرطان بدخیم است. بیمارانى که داراى سطوح بینابینى گاسترین (۵۰۰-۲۰۰ pg/mL) و ترشح اسید به میزان افراد مبتلا به زخم دئودنوم هستند باید تحت آزمون تحریکى سکرتین قرار بگیرند. در صورت تجویز داخل وریدى سکرتین (۲units/kg به‌صورت بولوس)، افزایش سطح گاسترین به ۱۵۰pg/mL یا بیشتر در عرض ۱۵ دقیقه، تشخیصى است.

افزایش ترشح پایهٔ اسید معده (>۱۵ میلى‌ اکى‌والان H+ در ساعت) در اغلب بیماران مبتلا به زولینگر – الیسون با معده سالم دیده مى‌شود. در بیمارانى که قبلاً تحت عمل گاسترکتومى قرار گرفته‌اند، برون‌ده اسیدى پایه ۵meq/h یا بیشتر، قویاً مطرح‌کنندهٔ سندرم زولینگر – الیسون است. از آنجائى‌که در این بیماران، سلول جدارى به‌علت افزایش گاسترین، تحت حداکثر تحریک قرار دارد، به‌دنبال تجویز پنتاگاسترین افزایش کمى در ترشح اسید رخ مى‌دهد و نسبت برون‌ده اسیدى پایه به حداکثر (BAO/MAO)، مشخصاً بیش از ۶/۰ است.

افزایش سطح گاسترین سرم و ترشح اسید معده در حالات دیگرى چون انسداد خروجى معده، آنتر باقى‌مانده پس از گاستروژژونوستومى بیلروت II و افزایش فعالیت (هیپرپلازی) سلول‌هاى گاسترین آنتروم دیده مى‌شود. افتراق این حالات از گاسترینوما با انجام تست سکرتین امکان‌پذیر است. به‌علت شیوع بالاى همراهى هیپرپاراتیروئیدیسم با گاسترینوما، در تمام بیماران باید غلظت سرمى کلسیم اندازه‌گیرى شود.

_ بررسى‌هاى تصویربردارى

رادیوگرافى‌هاى سریال دستگاه گوارش فوقانى اغلب وجود زخم در بولب دئودنوم را نشان مى‌دهد، اگرچه ممکن است در دیستال دئودنوم و پروگزیمال ژژونوم نیز زخم وجود داشته باشد. وجود زخم در این نواحى دیستال و نا به‌جا تقریباً تشخیصى براى گاسترینوما است. معده داراى چین‌هاى مخاطى برجسته rugal است و علیرغم گرسنگى در طول شب ترشحات در داخل لومن معده ادامه پیدا مى‌کند. دئودنوم ممکن است متسع و داراى پریستالتیس‌ هایپراکتیو باشد. مخاط رودهٔ باریک ممکن است ادم داشته باشد. باریم در داخل روده Flocculated است و زمان ترانزیت افزایش مى‌یابد. CTاسکن یا MRI اغلب تومور پانکراس را نشان مى‌دهد.

_ درمان

_ درمان داروئى

درمان اولیه شامل عوامل بلوک‌کنندهٔ H2 است. دوز دارو باید در حدى تنظیم شود تا برون H+ معده قبل از شروع دوز بعدى کمتر از ۵ میلى اکى‌والان در ساعت حفظ شود. اگرچه در اوایل، پاسخ به عوامل مسدود‌کننده H2 اغلب عالى است، با گذشت زمان مجبور به افزایش دوز جهت کنترل بیمارى در همان سطح هستیم و به‌تدریج حتى در دوزهاى بالا کنترل رضایت‌بخش حاصل نمى‌شود. استفاده از یک مهارکنندهٔ پمپ پروتون مانند امپرازول دیر یا زود تقریباً در همه بیماران لازم مى‌شود.

_ درمان جراحى

اگرچه درمان ایده‌آل گاسترینوما، رزکسیون جراحى است، تنها در ۳۰% بیماران داراى ضایعات منفرد یا متعدد قابل خارج کردن، رزکسیون امکان‌پذیر است. در صورت وجود متاستازهاى اندک موضعى در غدد لنفاوى اطراف پانکراس یا کبد، درمان جراحى قابل انجام است.

هر بیمار مبتلا به سندرم زولینگر – الیسون تک‌گیر را باید براى عمل جراحى رزکسیون تومور آماده نمود. اگر تومور در پانکراس پیدا شود، در صورت امکان به‌طور کامل خارج مى‌شود. انجام اولتراسونوگرافى در حین عمل براى بررسى پانکراس کمک‌کننده است. اکثر ضایعات در سر پانکراس یا در دئودنوم قرار دارد. اگر تخلیه کامل تومور (enucleation) قابل انجام نباشد، پانکراتکتومى دیستال ضرورى است. اغلب باید از انجام عمل جراحى ویپل خوددارى کرد. با انجام یک دئودنوتومى (duodenotomy) باید سطح مخاطى دئودنوم را در هر بیمارى به‌دقت لمس نمود زیرا ممکن است ضایعات به‌قدرى کوچک باشند که از خارج لمس نشوند.

منبع: هفته‌نامه سلامت


 

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

نمونه آزمایش‌های انجام گرفته در پرفشاری خون

بیماری‌‌ها و راه درمان, پیشگیری بهتر از درمان

 

در ابتدا باید بدانید که این امکان وجود دارد که فرد بدون داشتن هیچ علائمی سال‌های سال مبتلا به فشار خون بالا (هیپرتانسیون) باشد. فشار خون بالایِ کنترل نشده، خطر ابتلا به بیماری‌های جدی مانند سکته و حمله قلبی را افزایش می‌دهد. فشار خون با میزان خونی که توسط قلب پمپ می‌شود و مقدار مقاومت ایجاد شده در برابر جریان خون توسط شریان‌ها تعریف می‌شود. هرچه میزان خون بیشتری توسط قلب پمپ شود و هرچه شریان‌ها باریک‌تر و تنگ‌تر باشند فشار خون بالاتر خواهد بود.

معمولاً فشار خون بالا بعد از سال‌های طولانی زندگی ایجاد می شود و در نهایت تقریباً همه به آن مبتلا خواهند شد. خوشبختانه فشار خون بالا را می‌توان به آسانی تشخیص داد و بعد از این که فرد متوجه شد دچار فشارخون بالا است می‌تواند با پزشک خود در جهت کنترل آن همکاری کند.

گرچه همه افراد برای زنده ماندن نیاز به فشار خون دارند به اصطلاح به فشار خون بالا، فشار خون گفته می‌شود.

طبقه‌بندی

افراد مسن

درمان پرفشاری متوسط یا شدید خون نرخ مرگ و میر و اثرات جانبی قلبی-عروقی را در افراد ۶۰ ساله و مسن تر کاهش می‌دهد. در افراد بالای ۸۰ سال به نظر نمی‌رسد درمان به میزان قابل توجهی نرخ کلی مرگ ومیر را کاهش دهد، اما خطر بیماری قلبی را کم می‌کند. هدف توصیه شده در فشار خون رسیدن به کمتر از ۱۴۰/۹۰ میلی‌متر جیوه است و داروهای ادرارآور تیازیدی داروی برگزیده در آمریکاست. در راهکارهای بازبینی شده بریتانیا، بلوک‌کننده‌های کانال کلسیم درمان برگزیده برای رسیدن به فشار خون بالینی کمتر از ۱۵۰/۹۰ میلی‌متر جیوه، یا کمتر از ۱۴۵/۸۵ میلی‌متر جیوه در پایش منظم یا خانگی فشار خون است.

افراد بالغ
از ۱۸ سال به بالا، پرفشاری خون با اندازه‌گیری فشار خون سیستولی یا دیاستولی که به‌طور مزمن بالاتر از مقدار طبیعی مجاز (یعنی فشار سیستولی ۱۳۹ میلی‌متر جیوه و فشار دیاستولی ۸۹ میلی‌متر جیوه) باشد تعیین می‌شود: رجوع کنید به جدول — طبقه‌بندی (JNC7)). اگر سنجش‌ها به صورت اندازه‌گیری ۲۴ ساعتهٔ فشار خون متحرک یا اندازه‌گیری خانگی باشند، از مرزهای پایین‌تر (فشار سیستولی ۱۳۵ میلی‌متر جیوه یا فشار دیاستولی ۸۵ میلی‌متر جیوه) استفاده می‌شود.

دستورالعمل‌های بین‌المللی اخیر در مورد پرفشاری خون نیز طبقه‌بندی‌هایی زیرِ دامنهٔ پرفشاری خون ایجاد کرده‌اند تا زنجیرهٔ خطر را با فشار خون‌های بالاتر از دامنه طبیعی نشان دهند. گزارش JNC۷ در سال ۲۰۰۳ از اصطلاح پیش پرفشاری خون برای فشار خون‌های در دامنهٔ فشار سیستولی ۱۲۰ تا ۱۳۹ میلی‌متر جیوه و/یا فشار دیاستولی ۸۰ تا ۸۹ میلی‌متر جیوه استفاده می‌کند، در حالیکه دستورالعمل ESH-ESC در سال ۲۰۰۷ و دستورالعمل BHS IV در سال ۲۰۰۴ طبقات مطلوب، طبیعی و طبیعیِ بالا را در تقسیم‌بندی جزئیِ فشار خون‌های زیر فشار سیستولی ۱۴۰ میلی‌متر جیوه و فشار دیاستولی ۹۰ میلی‌متر جیوه بکار می‌گیرند. پرفشاری خون براساس گزارش JNC۷ به این صورت طبقه‌بندی جزئی می‌شود: پرفشاری خون مرحله ۱، پرفشاری خون مرحله ۲ و پرفشاری خون سیستولی ایزوله. پرفشاری خون سیستولی ایزوله به فشار خون سیستولی بالایی گفته می‌شود که فشار خون دیاستولی در آن طبیعی بوده و در افراد مسن شایع است. دستورالعمل ESH-ESC در سال ۲۰۰۷ و دستورالعمل BHS IV در سال ۲۰۰۴، فشار خون مرحله سومی (مرحله ۳) را برای افرادِ دارای فشار خون سیستولی بالای ۱۷۹ میلی‌متر جیوه یا فشار خون دیاستولی بیش از ۱۰۹ میلی‌متر جیوه تعریف می‌کند. اگر درمان دارویی، فشار خون را تا سطوح طبیعی کاهش ندهد، پرفشاری خون در طبقه «مقاوم» جای می‌گیرد.

کودکان و نوجوانان

پرفشاری خون در کودکان و نوجوانان کاملاً شایع بوده (۲ تا ۹ درصد بسته به سن، جنسیت و قومیت) و با خطرات طولانی مدتِ بیماری مرتبط است. در این مورد توصیه می‌شود که فشار خون کودکان بالای ۳ سال به‌طور منظم در هر معاینه پزشکی یا چکاپ اندازه‌گیری شود. پیش از تشخیص پرفشاری خون در یک کودک، فشار خون بالای او در معاینات مکرر نشان داده می‌شود. در دوران کودکی، فشار خون با افزایش سن بالا می‌رود و پرفشاری خون در کودکان به صورت فشار خون سیستولی یا دیاستولیِ متوسط و در سه یا بیش از سه مورد برابر یا بیش از ۹۵ درصد بالای میزان متناسب با جنسیت، سن و قدِ کودک است. پیش پرفشاری خون در کودکان به عنوان فشار خون سیستولی یا دیاستولی متوسط تعریف می‌شود که برابر با بیش از ۹۰ درصد، اما کمتر از ۹۵ درصد بالای میزان متناسب با شرایط کودک است. در مورد نوجوانان، پیشنهاد می‌شود که برای تشخیص و طبقه‌بندی پرفشاری خون یا پیش پرفشاری خون از معیارهای مربوط به افراد بالغ استفاده شود.

نوزادان و اطفال
پرفشاری خون در نوزادان نادر بوده و در حدود ۰٫۲ تا ۳ درصد از نوزادان را شامل می‌شود. فشار خون نوزادان سالم بطور منظم اندازه‌گیری نمی‌شود. پرفشاری خون در نوزادانِ پر خطر، شایع تر است. عوامل گوناگونی نظیر سن بارداری، سنِ پس از لقاح و وزن تولد باید در هنگام تشخیص فشار خون طبیعی در یک نوزاد در نظر گرفته شوند.

اختلال رشد بچه، تشنج، تحریک پذیری، فقدان انرژی و مشکلات تنفسی نیز با پرفشاری خون در نوزادان و اطفال در ارتباط است. در اطفال بزرگتر و کودکان، پرفشاری خون می‌تواند باعث سردرد، تحریک‌پذیری بی‌دلیل، خستگی، اختلال رشد بچه، تاری دید، خونریزی بینی و فلج عصب صورت شود.

علائم و نشانه‌ها

پرفشاری خون به ندرت علائمی از خود نشان می‌دهد و تشخیص آن معمولاً از طریق آزمایش، یا در حین درمان یک بیماری دیگر صورت می‌گیرد. برخی افراد مبتلا به فشار خون بالا، دارای علائمی نظیر سردرد (به ویژه در پشت سر و در هنگام صبح) و همچنین احساس سبکی سر، تهوع، وزوز گوش (بصورت همهمه یا سوت کشیدن)، تاری دید یا غش کردن می‌باشند.

در آزمایش بالینی در صورت تشخیص رتینوپاتی ناشی از پرفشاری خون در معاینهٔ تهِ چشم از طریق افتالموسکوپی (مشاهدهٔ پشت چشم)، وجود پرفشاری خون مشکوک خواهد بود. اصولاً، شدتِ تغییرات رتینوپاتی ناشی از پرفشاری خون به درجات ۱ تا ۴ تقسیم می‌شود، اما تشخیص انواع خفیف ترِ آن می‌تواند مشکل باشد. نتایج افتالموسکوپی می‌تواند بیانگر مدت ابتلای فرد به پرفشاری خون نیز باشد.

پرفشاری خون اولیه
پرفشاری اولیه (اساسی) شایع‌ترین نوع پرفشاری خون است که ۹۰ تا ۹۵ درصد از کل موارد پرفشاری خون را شامل می‌شود. تقریباً در تمام جوامع معاصر، فشار خون با افزایش سن بالا می‌رود و خطر ابتلا به پرفشاری خون در سنین بالاتر قابل توجه است. پرفشاری خون ناشی از یک فعل و انفعال پیچیده بین ژن‌ها و عوامل محیطی است. ژن‌های معمولی بیشماری با اثرات ناچیز بر فشار خون و همچنین برخی ژن‌های نادر با اثرات شدید بر فشار خون شناسایی شده‌اند، اما اساس ژنتیکیِ پرفشاری خون هنوز به قدر کافی درک نشده‌است. عوامل محیطی متعددی بر فشار خون تأثیر می‌گذارند. عواملی که در روش زندگی منجر به کاهش فشار خون می‌شوند عبارتند از کاهش مصرف نمک در رژیم غذایی، افزایش مصرف میوه و فراورده‌های کم چرب (روش‌های تغذیه‌ای جهت توقف پرفشاری خون (رژیم Dash)). ورزش، کاهش وزن و کاهش مصرف الکل نیز می‌تواند به کاهش فشار خون کمک کند. نقش احتمالی عوامل دیگر نظیر استرس، مصرف کافئین و کمبود ویتامین دی چندان روشن نیست. اینطور تصور می‌شود که مقاومت انسولینی که در افراد چاق شایع بوده و جزئی از سندرم ایکس (یا سندرم متابولیک) می‌باشد نیز در ایجاد پرفشاری خون نقش دارد. مطالعات اخیر نیز شرایطی در اولین سال‌های زندگی (نظیر وزن کم در زمان تولد، سیگار کشیدن مادر در دوران بارداری و عدم تغذیه با شیر مادر) را به عنوان عوامل خطر در پرفشاری خون اولیه در افراد بالغ ذکر کرده‌اند. با این حال، مکانیسم‌هایی که این شرایط را به پرفشاری خون در افراد بالغ ربط می‌دهند هنوز ناشناخته‌اند.

پرفشاری خون ثانویه
برخی دیگر از نشانه‌ها و علائم می‌توانند نشانگر پرفشاری خون ثانویه باشند که همان پرفشاری خونِ ناشی از دلیل مشخصی نظیر بیماری‌های کلیوی یا بیماری‌های غده درون‌ریز می‌باشد. به عنوان مثال، چاقی سینه و شکم، عدم تحمل گلوکز، صورت ماه (یک نشانهٔ بیماری که صورت فرد گرد و پف کرده می‌شود)، «قوز بوفالو» و ترک‌های کبود نشانگر وجود سندرم کوشینگ می‌باشند. بیماری تیروئید و آکرومگالی نیز می‌توانند با علائم و نشانه‌های مشخص باعث بروز پرفشاری خون شوند. سر و صدای شکمی می‌تواند نشانهٔ تنگی شریان کلیه (تنگی شریان‌های تغذیه‌کنندهٔ کلیه‌ها) باشد. کاهش فشار خون در پاها یا کندی یا توقف ضربان شریان‌های ران می‌تواند نشانهٔ تنگی شریان آئورت (تنگی شریان آئورت اندکی پس از جدا شدن از قلب) باشد. در پرفشاری خونی که به‌طور عمده با سردرد، لرزش، رنگ پریدگی و تعرق زیاد تغییر می‌کند، باید به وجود فئوکروموسیتوما مشکوک بود.

بحران‌های پرفشاری خون

افزایش شدید فشار خون (برابر یا بیش از فشار سیستولی ۱۸۰ یا فشار دیاستولی ۱۱۰ که گاهی پرفشاری بدخیم یا پرفشاری شدید خون نامیده می‌شود) به «بحران پرفشاری خون» اطلاق می‌شود. فشار خونِ بالای این سطوح بیانگر خطر بالای عوارض ناشی از آن است. افرادی که فشار خون آن‌ها در این محدوده قرار دارد ممکن است هیچ علائمی نداشته باشند، اما بیش از افراد عادی دچار سردرد (در ۲۲٪ از موارد) و سرگیجه می‌شوند. علائم دیگر بحران پرفشاری خون می‌تواند شامل زوال بینایی، تنگی نفس در اثر نارسایی قلب یا یک حالت بی‌قراری عمومی در اثر نارسایی کلیوی باشد. اکثر افراد مبتلا به بحران پرفشاری خون به عنوان بیماران مبتلا به فشار خون بالا شناخته می‌شوند که عوامل دیگری می‌تواند منجر به افزایش ناگهانی فشار خون در آنان شود.

«فوریتِ پرفشاری خون» که در گذشته به آن «پرفشاری بدخیم خون» گفته می‌شد، زمانی رخ می‌دهد که در اثر افزایش شدید فشار خون آسیب مستقیمی متوجهٔ یک یا چند عضو حیاتی بدن شود. این آسیب می‌تواند شامل انسفالوپاتیِ ناشی از پرفشاری خون باشد که در اثر التهاب و نارسایی مغز ایجاد شده و مشخصه‌های آن سردرد و کاهش سطح هوشیاری (گیجی یا خواب آلودگی) است. ادم پاپی (تورم دیسک اپتیک یا اختلالات متوسط تا شدید در عروق شبکیهٔ چشم) و خون ریزی و ترشحات التهابی ته چشم از دیگر نشانه‌های آسیب مستقیم به اعضای حیاتی بدن می‌باشند. درد قفسه‌سینه می‌تواند نشانهٔ صدمه به ماهیچهٔ قلب (با احتمال بروز سکته قلبی) یا در برخی مواقع نشانهٔ پارگی آئورت، پارگی دیواره داخلی آئورت باشد. تنگی نفس، سرفه و رگه‌های خونی در خلط از نشانه‌های مشخصِ ادم ریه هستند. این بیماری عبارت است از التهاب بافت ریه در اثر نارسائی بطن چپ که ناتوانی بطن چپ قلب در پمپاژ کافیِ خون از ریه‌ها به داخل سیستم شریانی می‌باشد. همچنین، احتمال بروز اختلال ناگهانی در عملکرد کلیه (نارسایی حاد کلیه) و آنمی همولیتیک میکروآنژیوپاتیک (از بین رفتن سلول‌های خونی) نیز وجود دارد. در چنین شرایطی، کاهش سریعِ فشار خون به منظور جلوگیری از پیش رویِ آسیب به اعضای حیاتی بدن انجام می‌گیرد. در مقابل، هیچ شواهدی مبنی بر نیاز به کاهش سریعِ فشار خون در فوریت‌های پرفشاری خون که در آن‌ها هیچ نشانه‌ای از آسیب مستقیم به اعضای حیاتی بدن دیده نمی‌شود وجود ندارد. البته کاهش بیش از حدِ فشار خون نیز عاری از خطر نیست. توصیه می‌شود که در فوریت‌های پرفشاری خون با استفاده از داروهای خوراکی در طی ۲۴ تا ۴۸ ساعت فشار خون به‌طور تدریجی پایین آورده شود.

بارداری
پرفشاری خون تقریباً در ۸ تا ۱۰ درصد از بارداری‌ها رخ می‌دهد. اکثر زنان مبتلا به پرفشاری خونِ ناشی از بارداری از قبل مبتلا به پرفشاری خون اولیه می‌باشند. فشار خون بالا در دوران بارداری می‌تواند اولین نشانهٔ پری-اکلامپسیا باشد که مشکلی جدی در نیمهٔ دوم بارداری و چند هفته پس از وضع حمل است. یکی از علائم تشخیصی پری-اکلامپسیا، افزایش فشار خون و وجود پروتئین در ادرار است. پری-اکلامپسیا در حدود ۵ درصد از بارداری‌ها رخ می‌دهد و علتِ ۱۶ درصد از کل مرگ و میرهای ناشی از بارداری در سراسر جهان می‌باشد. پری-اکلامپسیا خطر مرگ نوزاد را نیز دو برابر می‌کند. معمولاً هیچ علائمی در پری-اکلامپسیا وجود ندارد و تشخیص آن از طریق آزمایش‌های معمولی انجام می‌گیرد. شایع‌ترین علائمی که در پری-اکلامپسیا بروز می‌کنند عبارتند از سردرد، تاری دید (اغلب به صورت مشاهدهٔ “جرقه”)، استفراغ، درد و اِدم (التهاب) در بالای معده. پری-اکلامپسیا گاهی اوقات تا وضعیت تهدیدکنندهٔ زندگی هم پیش می‌رود که به آن اکلامپسیا می‌گویند. اکلامپسیا یک نوع فوریت پرفشاری خون است و عوارض جدی متعددی دارد. این عوارض شامل از دست دادن بینایی، التهاب مغز، حملات تشنجی یا تشنج، نارسایی کلیه، ادم ریه و انعقاد فراگیر درون رگی (یک نوع اختلال انعقاد خون) می‌باشند.

عوارض

پرفشاری خون مهمترین عامل خطرِ قابل پیشگیری در مرگ زودرس در سراسر جهان است. پرفشاری خون باعث افزایش خطرِ بیماری‌ایسکمیک قلب، سکته مغزی، بیماری شریان‌های پیرامونی و دیگر بیماری‌های قلبی عروقی شامل نارسایی قلب، آنوریسم آئورت، تصلب شرایین فراگیر و آمبولی ریه می‌شود. پرفشاری خون همچنین عامل خطر در اختلال شناختی، زوال عقل و بیماری مزمن کلیوی می‌باشد. عوارض دیگر عبارتند از:

رتینوپاتی ناشی از پرفشاری خون
نفروپاتی ناشی از پرفشاری خون

تشخیص

پرفشاری خون زمانی تشخیص داده می‌شود که بیمار فشار خون بالای مزمن داشته باشد. اصولاً این تشخیص نیازمند سه بار اندازه‌گیری فشار خون در بازه‌های یک‌ماهه می‌باشد. ارزیابی اولیه بیماران مبتلا به پرفشاری خون شامل بررسی شرح‌حال کامل بیمار و آزمایش بالینی است. با در دسترس بودنِ اندازه‌گیری‌های ۲۴ ساعتهٔ فشار خون متحرک و دستگاه‌های خانگی اندازه‌گیری فشار خون، اهمیت اجتناب از تشخیص نادرستِ پرفشاری خون در بیمارانی که تحت تأثیر سندرم لباس سفید قرار می‌گیرند منجر به تغییر اصول مقدماتی اندازه‌گیری فشار خون شده‌است. در انگلستان، بهترین روش کنونی انجام یکبار اندازه‌گیری فشار خون متحرک است. پیگیری مجدد نیز امکان‌پذیر است اما به روشی نه چندان مطلوب و از طریق اندازه‌گیری خانگی فشار خون در طول مدت هفت روز.

وقتی تشخیص پرفشاری خون قطعی شد، پزشکان سعی می‌کنند تا دلیل بروز این بیماری را بر اساس عوامل خطر و علائم دیگر (در صورت وجود) شناسایی کنند. پرفشاری خون ثانویه در کودکانی که در سنین پیش از بلوغ به سر می‌برند شایع تر است و در اکثر موارد از بیماری کلیوی ناشی می‌شود. پرفشاری خون اولیه یا اساسی در نوجوانان شایع تر بوده و عوامل خطر چندگانه‌ای دارد که شامل چاقی و سابقهٔ پرفشاری خون در خانواده می‌باشد. از تست‌های آزمایشگاهی برای شناسایی دلایل احتمالی پرفشاری خون ثانویه و تشخیص اینکه آیا پرفشاری خون باعث آسیب به قلب، چشم‌ها و کلیه‌ها شده‌است نیز استفاده می‌شود. آزمایش‌های دیگری نیز در مورد سطوح دیابت و کلسترول بالا انجام می‌گیرد، چون این بیماری‌ها در ایجاد بیماری‌های قلبی عامل خطر محسوب شده و ممکن است نیاز به درمان داشته باشند.

آزمایش کراتینین در سرم خون برای بررسی وجود بیماری‌های کلیوی که ممکن است دلیل ایجاد پرفشاری خون یا ناشی از آن باشند، انجام می‌گیرد. انجام آزمایش کراتینین سرم خون به تنهایی ممکن است تخمین میزان تصفیه گلومرولی را دست بالا بگیرد. دستورالعمل‌های اخیر، طرفدار کاربرد معادلات پیش بینی‌کننده نظیر فرمول تغییر رژیم غذایی در بیماری کلیوی (MDRD) جهت تخمین میزان تصفیه گلومرولی (eGFR) می‌باشند. eGFR همچنین یک اندازه‌گیری مبنا از کارکرد کلیه ارائه می‌کند که می‌توان از آن برای بررسی عوارض داروهای خاصِ ضدِ پرفشاری خون بر عملکرد کلیه استفاده کرد. آزمایش وجود پروتئین در نمونه‌های ادرار نیز به عنوان یک نشانه فرعیِ بیماری‌های کلیوی به کار می‌رود. تست نوار قلب (EKG/ECG) برای بررسی اینکه قلب در اثر فشار خون بالا تحت فشار نباشد انجام می‌گیرد. این تست می‌تواند ضخیم شدنِ ماهیچه قلب (هایپرتروفی بطن چپ) و اینکه آیا قلب سابقه یک اختلال خفیف نظیر حملهٔ قلبی خاموش داشته‌است را نشان دهد. رادیوگرافی قفسه سینه یا اکوکاردیوگرافی نیز می‌تواند برای بررسی علائم بزرگی قلب یا آسیب به قلب انجام گیرد.

چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟

خیلی از افراد تصور می‌نمایند که تا زمانی که دچار علائم فشار خون بالا نشده اند نیازی به مراجعه به پزشک جهت چک کردن فشارخون، ندارند. توصیه آن است که بعد از سن ۲۰ سالگی از پزشک خود بخواهید که فشار خون شما را هر دو سال یک بار اندازه‌گیری کند. در صورتی که قبلاً مبتلا به فشار خون بالا و یا سایر فاکتورهای خطر بیماری قلب و عروق بوده اید، پزشک شما دفعات بیشتری از اندازه گیری را توصیه خواهد کرد. فشار خون کودکان ۳ سال به بالا نیز معمولاً به عنوان قسمتی از بررسی‌های سالانه اندازه‌گیری می‌شود.

چنان چه پزشک خود را به‌طور منظم ملاقات نمی‌کنید ولی در عین حال نگران میزان فشار خون خود هستید، می‌توانید جهت پایش آن به مراکز بهداشتی موجود در سطح شهر مراجعه کنید و یا از دستگاه‌های موجود در مراکز مختلف شهری استفاده نمایید ولی معمولاً این دستگاه‌ها دقیق عمل نمی‌کنند و ممکن است نتایج دقیقی را به شما ندهند.

پیشگیری

تعداد افراد مبتلا به پرفشاری خون که از بیماری خود اطلاع ندارند، قابل توجه است. شاخص‌هایی که کل افراد مبتلا به پرفشاری خون را مورد توجه قرار می‌دهند مستلزم کاهش عواقب فشار خون بالا و کاهش نیاز به درمان با داروهای ضد پرفشاری خون می‌باشند. تغییر روش زندگی برای کاهش فشار خون، پیش از شروع درمان دارویی توصیه می‌شود. دستورالعمل‌های انجمن پرفشاری خون بریتانیا در سال ۲۰۰۴ تغییراتی را در روش زندگی پیشنهاد کرده‌است که مطابق با دستور العمل‌های ذکر شده در برنامه آموزش ملی ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۰۲ در رابطه با فشار خون بالا می‌باشد که با هدف پیشگیری اولیه پرفشاری خون ارائه شد:

اجتناب از هرگونه مصرف تنباکو (سیگارت و قلیان و غیره) و مواد مخدر.
حفظ وزن طبیعی بدن (به عنوان مثال، شاخص توده بدن: ۲۰ تا ۲۵ کیلوگرم بر متر مربع).
کاهش مصرف نمک در رژیم غذایی تا زیر ۱۰۰ میلی مولار در روز (زیر ۶ گرم نمک طعام یا زیر ۲٫۴ گرم سدیم در روز).
انجام منظم ورزش‌های ایروبیک نظیر تند راه رفتن (تا ۳۰ دقیقه در روز، اکثر روزهای هفته).
محدود کردن مصرف الکل؛ حداکثر ۳ واحد در روز برای مردان و دو واحد برای زنان.
مصرف زیاد میوه و سبزیجات (به عنوان مثال، حداقل ۵ وعده در روز).
مصرف چای و شکلات را تا حد امکان محدود و به جای آن‌ها برای درمان فشار خون بالا از عرقیات گیاهی و دم کردنی‌های خانگی مثل گل گاوزبان، چای سبز و عناب استفاده کنید.
برخی از مواد مانند فلفل، سبب کاهش فشار خون بالا می‌شوند ولی در حقیقت شواهد کافی برای این امر وجود ندارد و در حد تحقیق و فرضیه است.

تغییرات مؤثر در روش زندگی می‌تواند فشار خون را به اندازه یک داروی تجویزیِ ضدِ پرفشاری خون کاهش دهد. ترکیبی از دو یا چند تغییر در روش زندگی می‌تواند حتی نتایج بهتری هم داشته باشد.

کنترل

تغییر روش زندگی

اولین نوع درمان پرفشاری خون همان تغییرات پیشگیرانهٔ روش زندگی است و شامل تغییر رژیم غذایی، ورزش و کاهش وزن است. تمام این تغییرات به‌طور قابل توجهی در کاهش فشار خون افراد مبتلا به پرفشاری خون مؤثر بوده‌اند. اگر پرفشاری خون به قدری بالا باشد که نیاز به استفاده از دارو باشد، تغییر روش زندگی نیز همچنان توصیه می‌شود. برنامه‌های متفاوتی برای کاهش استرس روانی طراحی شده‌اند نظیر تبلیغات برای بایوفیدبک، تمرین تمدد اعصاب یا مدیتیشن جهت کاهش پرفشاری خون. با این حال، مطالعات علمی در این مورد عموماً کارایی این روش‌ها را تأیید نمی‌کنند چون این مطالعات کلاً کیفیت پایینی دارند.

تغییر رژیم غذایی نظیر یک رژیم غذایی کم نمک بسیار مؤثر است. یک رژیم طولانی مدتِ کم نمک (بیش از ۴ هفته) در بین نژاد سفیدپوست چه در افراد مبتلا به پرفشاری خون و چه در افراد سالم در کاهش فشار خون مؤثر است. همچنین رژیم DASH که یک رژیم غذایی غنی از خشکبار، غلات کامل، ماهی، گوشت سفید، میوه و سبزیجات بوده و توسط مؤسسه ملی قلب، شش، و خون ایالات متحده آمریکا ترویج داده شده‌است، فشار خون را کاهش می‌دهد. مشخصهٔ اصلی این برنامه محدود کردن مصرف نمک است و با این وجود، رژیمی غنی از پتاسیم، منگنز، کلسیم، و پروتئین می‌باشد.

افرادی که از فشار خون بالا رنج می‌برند باید از خوردن غذاهایی مانند: سوسیس، کالباس، کنسرو گوشت، ماهی دودی یا کنسرو شده، سس‌ها و کنسرو لوبیا که سرشار از سدیم هستند، پرهیز کنند. در طبخ به جای کره و روغن جامد نباتی بهتر است از روغن زیتون، سویا و کانولا استفاده کرد. مواد حاوی کافئین از قبیل قهوه، نوشابه‌های کولا و شکلات سبب افزایش فشار خون می‌شوند و باید در حد اعتدال مصرف شوند.
داروها

چندین گروه از داروها، که به‌طور کلی به آن‌ها داروهای ضد فشار خون می‌گویند، امروزه برای درمان پرفشاری خون وجود دارند. در هنگام تجویز دارو، بیماری قلبی-عروقی فرد (از جمله، خطر آنفارکتوس میوکارد و سکته) و فشار خون در نظر گرفته می‌شوند.  اگر درمان دارویی آغاز شده‌است، گزارش هفتم انستیتوی ملی قلب، ریه، و خون، کمیته ملی فشار خون بالا (JNC-7) توصیه می‌کند که پزشک بر پاسخ به درمان نظارت کرده و هر گونه واکنش معکوس ناشی از درمان را بررسی کند. کاهش فشار خون به اندازه ۵ میلی‌متر جیوه، می‌تواند خطر سکته را تا ۳۴٪ و خطر بیماری قلبی ایسکمیک را تا ۲۱٪ کاهش دهد. کاهش فشار خون می‌تواند به کاهش احتمال جنون، نارسایی قلبی، و مرگ و میر ناشی از بیماری قلبی-عروقی نیز منجر شود. هدف از درمان باید کاهش فشار خون به کمتر از ۱۴۰/۹۰؛ میلی‌متر جیوه برای اکثر افراد، و پایین‌تر از آن برای افراد مبتلا به دیابت یا بیماری کلیوی باشد. برخی متخصصان دارویی توصیه کردند که سطوح زیر ۱۲۰/۸۰ میلی‌متر جیوه نگه داشته شوند. اگر اهداف مربوط به فشار خون برآورده نشد، درمان بیشتری لازم است.

راهکارها در مورد انتخاب دارو و چگونگی اتخاذ بهترین تصمیم برای زیرگروه‌های مختلف در طول زمان دستخوش تغییر شده و در کشورهای مختلف متغیر است. کارشناسان در مورد بهترین دارو به توافق نرسیده‌اند. تعاونی Cochrane، سازمان بهداشت جهانی، و راهکارهای ایالات متحده دوز کم داروهای ادرار آوربا پایه تیازید را به عنوان درمان اولیه برگزیده تأیید می‌کنند. راهکارهای بریتانیا برای افراد بالای ۵۵ سال یا از نژاد آفریقایی یا کارائیبی، بر بلوک‌کننده‌های کانال کلسیم (CCB) تأکید می‌کند. این راهکارها بازدارنده‌های آنزیم تبدیل‌کننده آنژیو تنسین (ACEI)ها را به عنوان درمان برگزیده اولیه برای افراد جوان‌تر توصیه می‌کند. در ژاپن با یکی از این شش دسته دارویی شروع می‌کنند که شامل این موارد هستند: CCB, ACEI/ARB، دیورتیک‌های تیازیدی، بلوک‌کننده‌های بتا و بلوک‌کننده‌های آلفا که معقول تلقی شده‌اند. در کانادا، همه این موارد دارویی به جز بلوک‌کننده‌های آلفا در اولین موقعیت ممکن توصیه شده‌اند.
ترکیب داروها

برخی افراد به بیش از یک دارو برای کنترل پرفشاری خون خود نیاز دارند. JNC7[۵] and ESH-ESC guidelines در آغاز درمان استفاده از دو دارو را زمانی که فشار خون ۲۰ میلی‌متر جیوه بالاتر از فشار سیستولیک یا ۱۰ میلی‌متر جیوه بالاتر از فشار دیاستولیک است، توصیه می‌شود. ترکیب‌های برگزیده، بازدارنده‌های سیستم رنین-آنژیو تنسین و بلوک‌کننده‌های کانال کلسیم، یا بازدارنده‌های سیستم رنین-آنژیو تنسین و داروهای ادرارآور هستند. ترکیب‌های تأیید شده شامل موارد زیر هستند:

بلوک‌کننده‌های کانال کلسیم و داروهای ادرار آور
بلوک‌کننده‌های بتا و داروهای ادرار آور
بلوک‌کننده‌های کانال کلسیم دی هیدروپریدینی و بلوک‌کننده‌های بتا
بلوک‌کننده‌های کانال کلسیم دی هیدروپریدین همراه با وراپامیل یا دیلتیازم

داروهای گیاهی

عصاره سیر:عصاره سیر به دلیل داشتن اثرات شبه پروستاگلاندینی سبب کاهش مقاومت عروق، وازودیلاسیون عروق محیطی و در نتیجه کاهش فشار خون می‌شود. به نظر می‌رسد عصاره سیر با القای هایپرپلاریزاسیون، بازشدن کانال‌های پتاسیم و بسته شدن کانال‌های کلسیم سبب گشاد شدن عروق محیطی شده و نهایتاً فشار خون را کاهش می‌دهد. عصاره این گیاه با افزایش تولید نیتریک اکسید موجب گشاد شدن عروق و کاهش فشار خون می‌گردد. گروه‌های فنولی موجود در این عصاره مانند γ-Glutamylcysteine سبب مهار وابسته به دوز آنزیم Angiotensin Converting Enzyme) ACE) و کاهش فشار خون می‌شوند. توانایی سیر در کاهش فشار خون ممکن است به دلیل داشتن ترکیبات شیمیایی آدنوزینی یا توانایی آن در مهار آنزیم آدنوزین دآمیناز (آنزیم تخریب‌کننده آدنوزین به اینوزین) و در نتیجه تقویت اثرات آدنوزین بر قلب باشد. آدنوزین از مسیرهای متعددی از قبیل بهبود جریان بافتی و اثرات ضد التهابی موجب کاهش آسیب ایسکمی بر قلب می‌شود. قطره خوراکی لیموترش: ترکیبات ترپنی موجود در اسانس لیموترش از جمله لیمونن سبب کاهش فشار خون می‌شوند. لیمونن و متابولیتهای آن خاصیت گشاد کنندگی عروق داشته و از این طریق نیز سبب کاهش فشار خون می‌شوند. تغییرات اکسیداتیو “LDL” توسط رادیکال‌های آزاد رویداد مهم اولیه در پاتوژنز آترواسکلروز است. اسانس لیموترش با داشتن ترکیباتی مانند سیترال، لیمونن و لینالول فعالیت آنتی‌اکسیدانی داشته و از این رو با جلوگیری از اکسیداسیون “LDL” از تشکیل پلاک در دیواره عروق و در نتیجه از بروز بیماری‌های قلبی عروقی و فشار خون جلوگیری می‌نماید. دم کرده برگ زیتون، فشار خون را پایین می‌آورد. ۲۰ عدد برگ زیتون را داخل ۳۰۰ گرم آب ریخته و آن را به مدت ۱۵ دقیقه بجوشانید؛ سپس کمی قند به آن اضافه کنید و روزانه یک فنجان از آن را بنوشید.

تخم کرفس در طول قرن‌ها، در سراسر جهان کاربردهای دارویی داشته‌است. تخم کرفس در کاهش شدید فشارخون نقش دارد. برای تهیه چای از تخم کرفس، مقداری آب جوش روی یک قاشق چای‌خوری از تخم تازه کوبیده شده بریزید و باید به مدت ۱۰ تا ۲۰ دقیقه خوب دم بکشد. روزی ۲ فنجان میل کنید. اگر باردار هستید، از مصرف این گیاه بپرهیزید.

جوانه گندم به دلیل داشتن پتاسیم و منیزیم زیاد باعث کاهش فشارخون بالا می‌شود.

میوه‌های سرشار از پتاسیم مانند موز، پسته و پرتقال برای مبتلایان به فشار خون بالا مفید است.

ترکیب‌های رد شده شامل موارد زیر است:

بلوک‌کننده‌های کانال کلسیم غیر دی هیدروپریدینی (مانند وراپامیل و دیلتیازم) و بلوک‌کننده‌های بتا
بلوک دوگانه سیستم رنین- آنژیوتنسین (مثلاً، بازدارنده آنزیم تبدیل‌کننده آنژیوتنسین+ بلوک‌کننده گیرنده آنژیوتنسین)
بلوک‌کننده‌های سیستم رنین-آنژیوتنسین و بلوک‌کننده‌های بتا
بلوک‌کننده‌های بتا و داروهای ضد گیرنده‌های آدرنالین

به دلیل خطر بالای نارسایی حاد کلیه، درصورت امکان، از ترکیب یک بازدارنده ACE یا ضد گیرنده II آنژیوتنسین، یک داروی ادرارآور و یک داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی (از جمله بازدارنده‌های انتخابی COX-۲ و داروهای بدون نسخه مثل ایبوپروفن) اجتناب کنید. در متون پزشکی استرالیا، به این ترکیب «تصادم سه‌گانه» می‌گویند. قرص‌هایی حاوی ترکیبات ثابتی از دو گروه از داروها موجود است. گر چه این قرص‌ها مناسب هستند، بهترین وضعیت مصرف بر اساس ویژگی‌های فردی مشخص می‌شود.

پرفشاری خون مقاوم به درمان
پرفشاری خون مقاوم به فشار خون بالایی اطلاق می‌شود که علی‌رغم استفاده هم‌زمان سه عامل ضد پرفشاری خون که به گروه‌های دارویی مختلف ضد فشارخون تعلق دارند، همچنان بالاتر از فشار خون هدف باقی بماند. راهکارهی درمان پرفشاری خون مقاوم در بریتانیا و ایالات متحده. منتشر شده‌اند.

منابع:

۱- دانشنامه‌آزاد

۲- سایت تبیان

 

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

دارونامه؛ آشنایی با داروی آتنولول

بیماری‌‌ها و راه درمان, پیشگیری بهتر از درمان. , دارونامه

 

آتنولول (به انگلیسی: Atenolol)
رده: بتا بلوکر .
اشکال دارویی: قرص ۵۰ و ۱۰۰ میلی‌گرمی
نام تجاری :Tenormin
گروه دارویی-درمانی: مهار کننده گیرنده بتا آدرنرژیک – ضد‌فشار خون – ضد‌درد قلبی – ضد‌نامنظمی ریتم قلب
موارد و مقدار مصرف: در فشار خون بالا، با دوز ۲۵ تا ۵۰ میلی‌گرم شروع می‌کنیم. در صورتی‌که فشار بیمار کنترل نشد، می‌توان یک داروی مدر به آن افزود. اگر باز هم فشار خون کنترل نشد، دوز آتنولول به ۱۰۰ میلی‌گرم در روز افزایش داده می‌شود. درد قلبی را با دوز ۵۰ میلی‌گرم در روز شروع می‌کنیم. اگر این درد کاهش نیافت، پس از یک هفته به ۱۰۰ میلی‌گرم در روز می‌رسانیم.

در سکته قلبی حاد در صورتی که قلب نارسا نشده باشد، بهتر است دوز اولیه را به صورت تزریق وریدی (IV) انجام دهیم (متاسفانه فرم تزریقی در ایران موجود نمی‌باشد). به این ترتیب از ابتدا فرم خوراکی را تجویز می‌کنیم. شروع درمان باید طی ۱۲ ساعت اول پس از شروع علائم انجام گیرد و به مدت ۷ روز ادامه پیدا کند. ۵۰ میلی‌گرم ۲ بار در روز یا ۱۰۰ میلی‌گرم ۱ بار در روز به طریقه خوراکی.

در سندرم محرومیت از الکل ۵۰ تا ۱۰۰ میلی‌گرم در روز تجویز می‌کنیم.

برای پیشگیری از میگرن ۵۰ تا ۱۰۰ میلی‌گرم در روز کافی است.
۷۲ ساعت قبل از انجام عمل بای پس رگ‌های کرونر قلب ۵۰ میلی‌گرم از این دارو را در روز به بیمار می‌دهیم.

در کودکانی که به این دارو نیاز دارند ۸/۰ تا ۵/۱ میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن کودک تجویز می‌کنیم. حداکثر دوز کودکان ۲ میلی‌گرم بر کیلوگرم است.

_ فارماکوکینتیک آتنولول
حدود ۶۰-۵۰ درصد دارو از مجرای گوارش جذب می‌شود. پیوند این دارو به پروتئین‌های پلاسما اندک است. متابولیسم دارو به مقدار کم در کبد صورت می‌گیرد. نیمه‌عمر دارو ۷-۶ ساعت و زمان لازم برای رسیدن به اوج اثر ۴-۲ ساعت می‌باشد. ۱۰۰-۸۵ درصد دارو به صورت تغییر نیافته از راه کلیه دفع می‌شود.

_ منع مصرف آتنولول
این دارو در شوک قلبی، نارسایی آشکار قلب، بلوک قلبی درجه دو یا سه دهلیزی-بطنی، برادی کاردی سینوسی و کاهش فشار خون سیستولیک به کمتر از ۱۰۰ میلی‌لیتر جیوه(برای پیشگیری از انفارکتوس مجدد میوکارد) نباید مصرف شود.
تداخلات دارویی

املاح آلومینیوم موجود در شربت معده، ترکیبات باربیتورات مانند فنوباربیتال، املاح کلسیم موجود در مکمل‌های غذایی، کلستیرامین، آمپی‌سیلین، ریفامپین و سالسیلات‌ها اثر درمانی این دارو را کاهش می‌دهند..

داروهای ضد‌بارداری، نیفدیپین (آدالات) و کینیدین باعث تشدید اثر این دارو می‌شود.

آتنولول عوارض جانبی داروهای ضد‌انعقاد مانند وارفارین، داروهای بیحس کننده مانند لیدوکائین و پرازوسین را افزایش می‌دهند.

مصرف آتنولول تاثیر داروهای کاهش‌دهنده قند خون از جمله داروهای خوراکی (گلی بن کلامید) و انسولین را تغییر دهند.

تداخل این دارو با دیگر داروهای کاهش‌دهنده فشار خون بصورت افزایش اثر و کاهش بیش از اندازه فشارخون است.
تداخلات آزمایشگاهی: آتنولول با کاهش قندخون، در میزان گلوکز اندازه‌گیری شده اشکال ایجاد می‌کند. از طرف دیگر غلظت تری‌گلیسیرید و کلسترول خطرناک (LDL) را افزایش و غلظت کلسترول مفید (HDL) را کاهش می‌دهد.

_ عوارض جانبی:
شایع‌ترین: کاهش ضربان قلب – افت فشار خون
مهم‌ترین: نارسایی قلبی – تنگی‌نفس
به‌طور کلی عوارض جانبی آتنولول خفیف و گذرا می‌باشد و به ندرت لازم است که مصرف دارو قطع شود.

_ هشدارها آتنولول
۱- مصرف این دارو در موارد زیر باید با احتیاط فراوان صورت گیرد: سابقه آلرژی، آسم نایژه‌ای، آمفیزم یا برونشیت غیر آلرژیک، نارسایی احتقانی قلب، دیابت، پرکاری تیروئید، افسردگی روانی یا سابقه ابتلاء به آن.

۲- مقدار مصرف این دارو در سالمندان باید بر اساس پاسخ بیمار تعیین شود، زیرا از یک طرف به علت کاهش حساسیت این بیماران به اثر دارو ممکن است افزایش مقدار مصرف لازم باشد و از طرفی دیگر به علت کاهش توانایی متابولیسم و دفع دارو کاهش مقدار مصرف ممکن است ضرورت یابد.
۳- در بیماران مبتلا به عیب کار کلیه، مقادیر مصرف آتنولول باید کاهش یابد.
۴- در صورت بروز افسردگی ناشی از این دارو، مصرف آن باید قطع شود.
۵- اگر بعد از یک دوره درمان طولانی با این دارو قطع مصرف آن ضرورت پیدا کند، باید به تدریج و حداقل طی سه روز تا دو هفته مصرف دارو قطع شود. در طول این مدت، بیمار باید از فعالیت‌های شدید بدنی پرهیز کند تا خطر بروز انفارکتوس میوکارد یا آریتمی به حداقل برسد. اگر پس از قطع مصرف دارو، علایم قطع مصرف بروز کرد، باید مصرف دارو را به طور موقت مجدداً شروع نمود و به دنبال بهبود بیمار، مصرف دارو را با احتیاط قطع کرد.
۶- در طول مصرف این دارو، پیگیری عملکرد قلب، تعیین نبض، اندازه‌گیری فشارخون و ثبت نوار قلبی و اندازه‌گیری ضربان قلب ضروری است.

_ توصیه‌های دارویی آتنولول
الف– هیچ یک از نوبت‌های مصرف این دارو نباید فراموش شود، به خصوص اگر روزی یک بار مصرف می‌شود.

ب – این دارو، زیادی فشار خون را درمان نمی‌کند، بلکه آن را کنترل می‌نماید. مصرف آن ممکن است تا پایان عمر ضروری باشد.

ج- مصرف دارو، حتی رد صورت احساس بهبودی، باید ادامه یابد.

د- در صورتی که یک نوبت مصرف دارو فراموش شود، به محض به یاد آوردن آن نوبت باید مصرف شود، ولی اگر تا زمان مصرف نوبت بعدی ۸ ساعت باقیمانده باشد، از مصرفآن نوبت باید خودداری شود و مقدار مصرف بعدی نیز دو برابر نگردد.

ه- در بیماران مبتلا به دیابت، با مصرف این دارو علایم کمی قندخون ممکن است پوشانده شود یا غلظت قندخون افزایش یابد یا کاهش قندخون طولانی شود.

و- از مصرف با سایر داروها، به ویژه داروهای مقلد سمپاتیک که نیاز به نسخه پزشک ندارند، باید خودداری گردد.

ز- قبل از قطع مصرف دارو، باید با پزشک مشورت شود.

ح- به علت احتمال بروز سرگیجه، خواب‌آلودگی و منگی، هنگام رانندگی یا کار با وسایلی که نیاز به هوشیاری دارند، باید احتیاط نمود.

منابع:

۱- سایت دانشنامه رشد

۲- سایت دارویاب

 

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

دیابت از علائم تا راه‌های درمان

بیماری‌‌ها و راه درمان, پیشگیری بهتر از درمان

 

دیابت یا بیماری قند (یا Diabetes Mellitus), یک اختلال سوخت و سازی (متابولیک) در بدن است. در این بیماری توانایی تولید هورمون انسولین در بدن از بین می‌رود یا بدن در برابر انسولین مقاوم شده و بنابراین انسولین تولیدی نمی‌تواند عملکرد طبیعی خود را انجام دهد. نقش اصلی انسولین پایین آوردن قند خون توسط سازوکارهای مختلف است. دیابت دو نوع اصلی دارد. در دیابت نوع یک، تخریب سلول‌های بتا در پانکراس منجر به نقص تولید انسولین می‌شود و در نوع دو، مقاومت پیش رونده بدن به انسولین وجود دارد که در نهایت ممکن است به تخریب سلول‌های بتای پانکراس و نقص کامل تولید انسولین منجر شود. در دیابت نوع دو مشخص است که عوامل ژنتیکی، چاقی و کم‌تحرکی نقش مهمی در ابتلای فرد دارند.

در دیابت، سرعت و توانایی بدن در استفاده و سوخت و ساز کامل گلوکز کاهش می‌یابد از این‌رو میزان قند خون افزایش یافته که به‌آن هایپرگلیسمی می‌گویند. وقتی این افزایش قند در دراز مدت در بدن وجود داشته باشد، سبب تخریب رگ‌های بسیار ریز در بدن می‌شود که می‌تواند اعضای مختلف بدن همچون کلیه، چشم و اعصاب را درگیر کند. همچنین دیابت با افزایش ریسک بیماری‌های قلبی عروقی ارتباط مستقیمی دارد؛ لذا غربالگری و تشخیص زودرس این بیماری در افراد با ریسک بالا می‌تواند در پیشگیری از این عوارض مؤثر باشد. تشخیص و همچنین غربالگری دیابت با انجام آزمایش قند خون میسر است.

 

با انواع دیابت آشنا شوید:

دیابت دو نوع اصلی دارد که احتمالا در مورد نوع یک و دو بودن این بیماری چیزهایی شنیده‌اید. در دیابت نوع یک تخریب سلول‌های بتا در پانکراس منجر به نقص تولید انسولین می‌شود و در نوع دو مقاوت پیشرونده بدن به انسولین وجود دارد که در نهایت ممکن است به تخریب سلول‌های بتای پانکراس و نقص کامل تولید انسولین منجر شود. در دیابت نوع دو عوامل ژنتیکی، چاقی و کم‌تحرکی نقش مهمی در ابتلای فرد دارند.

پایش قندخون

پایش قند خون به دو روش انجام می‌گیرد.

پایش قند خون توسط خود بیمار که به ان خود پایشی می‌گویند.
پایش قند خون توسط پزشک

در خود پایشی، قند خون توسط خود بیمار و با استفاده از یکی از انواع دستگاه‌های خانگی اندازه‌گیری قند خون انجام می‌گیرد در این روش گلوکز پلاسما اندازه‌گیری می‌شود و نمایانگر میزان کنترل قند خون در کوتاه مدت است. ارزیابی کنترل دراز مدت قند خون توسط پزشک انجام می‌گردد که از طریق درخواست آزمایش هموگلوبین A1C صورت می‌گیرد و نمایانگر میزان کنترل قند خون در دو تا سه ماه اخیر است. باید توجه داشت که این دو روش مکمل یکدیگرند و هیچ‌یک جای دیگری را نمی‌گیرد. پزشک در نهایت با مرور اندازه‌گیری‌های مکرر قند خون توسط بیمار و پاسخ آزمایشگاهی هموگلوبین A1C در خصوص نحوه ادامه درمان و مدیریت دیابت تصمیم می‌گیرد.

خود پایشی قند خون

یکی از وظایف بسیار مهم بیمار در کنترل بیماری دیابت، کنترل قند خون توسط خود بیمار با استفاده از دستگاه سنجش قند خون است. این روش به افراد دیابتی خصوصاً بیمارانی که انسولین تزریق می‌کنند یا بیمارانی که قند خون کنترل شده‌ای ندارند، کمک می‌کند که نظارت دقیق‌تری بر وضعیت خویش اعمال کنند و مسئولیت بیشتری برای اداره امور خود بر عهده گیرند. کنترل قند خون، مزایای فراوانی دارد. برای مثال کنترل قند خون قبل و ۲ ساعت بعد از صرف غذا به بیمار کمک می‌کند تا میزان تأثیر مصرف غذا بر قند خون را دریابد، پی بردن به این مسئله، بیمار را در انتخاب وعده غذایی مناسب یاری می‌دهد. همچنین می‌توان با کنترل منظم قند خون در زمان فعالیت یا در زمان بیماری، میزان انسولین دریافتی را تنظیم کرد و بالاخره اینکه کنترل منظم قند خون، حس اعتماد به‌نفس را در بیمار افزایش می‌دهد که توانسته از خود به‌خوبی مراقبت کند.

دستگاه سنجش قند خون

انواع متعددی از این دستگاه‌ها در ایران وجود دارد. علاوه بر انواع خارجی، نوع داخلی ان نیز تولید شده‌است. این دستگاه‌ها دارای دو بخش الکترونیکی و نوار اندازه‌گیری قند خون هستند. نوارها یک بار مصرف و تنها در دستگاه مورد نظر قابل استفاده است در صورت عدم تولید هر کدام از این بخش‌ها توسط شرکت سازنده، دستگاهی که در اختیار بیمار است غیرقابل استفاده می‌شود؛ از طرف دیگر انواع تقلبی و تاریخ مصرف گذشته نوارهای دستگاه سنجش قند در بازار ایران موجود است لذا بهترین گزینه برای انتخاب نوع دستگاه، مراجعه به لیست دستگاه‌های سنجش قند خون مورد تأیید وزارت بهداشت است. وزارت بهداشت دستگاه‌های مجوزدار و مورد تأیید این وزارتخانه را به همراه نوع گواهی‌های معتبر آن‌ها اعلام می‌نماید. در هر صورت با توجه به تعداد زیاد پایشگرهای گلوکز در دسترس، حضور یک آموزش دهنده مجرب دیابت جهت کمک به بیمار برای انتخاب نوع پایشگر مناسب بیمار و یادگیری طرز صحیح استفاده از ان دستگاه، الزامی است.

دسته‌بندی و سبب‌شناسی دیابت

بیماری دیابت انواع مختلفی دارد که معمولاً در هنگام تشخیص متمایز می‌شوند؛ بنابراین تعیین نوع دیابت وابسته به شرایطی است که بیماری خود را در هنگام نشان بروز می‌دهد. در خیلی از بیماران به راحتی در یکی از دسته‌های مشخص دیابت جای نمی‌گیرند، مثلاً فردی که دچار دیابت بارداری شده ممکن است بعد از پایان بارداری کماکان دچار دیابت باقی بماند و لذا نوع دیابتش به نوع ۲ تغییر داده شود؛ بنابراین برای پزشک و بیمار برچسب زدن نوع دیابت نسبت به درک علت و سبب این بیماری و درمان مؤثر آن اهمیت بسیار کمتری دارد. تقسیم‌بندی قدیم دیابت به دو نوع وابسته به انسولین و غیر وابسته به انسولین که توسط NDDG در ۱۹۷۹ معرفی شد و در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ به‌طور گسترده به کار رفت مشکلاتی در درمان به وجود آورده بود که در نتیجه منجر به ارائه تقسیم‌بندی جدید دیابت توسط انجمن دیابت آمریکا به انواع: دیابت نوع یک، نوع ۲، سایر انواع و دیابت حاملگی در ۱۹۹۷ شد. این تقسیم‌بندی با وجودی که هنوز مشکلاتی دارد ولی مورد استفاده است.

مقایسه دیابت نوع یک و دو

مشخصات دیابت نوع ۱ دیابت نوع ۲
بروز ناگهانی تدریجی
سن بروز بیشتر کودکان بیشتر بزرگسالان
وضع بدن لاغر یا طبیعی معمولاً چاق
کتواسیدوز دیابتی شایع نادر
اتوآنتی‌بادی معمولاً وجود دارد ندارد
انسولین درون‌ساز کم یا هیچ طبیعی، کاهش‌یافته
یا افزایش یافته
مطابقت ژنتیکی در
دوقلوهای تک‌تخمی
۵۰٪ ۹۰٪
شیوع ~۱۰٪ ~۹۰٪

دیابت نوع یک (وابسته به انسولین)

دیابت ناشی از واکنش ایمنی، (Type 1A) یک اختلال ناهمگون ناشی از جهش‌های (اتوزومال مغلوب و وابسته به ایکس مغلوب) شناخته شده و همچنین توارث چندژنی/کم‌ژنی است. این نوع دربرگیرنده ۵–۱۰ درصد از انواع دیابت است، قبلاً واژه دیابت وابسته به انسولین یا دیابت نوجوانی برای این نوع رایج بود. در این نوع از دیابت تخریب سلولی سلولهای بتا در پانکراس اتفاق می‌افتد. علت اصلی از دست رفتن سلول‌های β، تخریب سلولی ناشی از واکنش ایمنی سلولی است. در پی این تخریب مارکرهایی در خون رها می‌شوند که شامل آنتی‌بادی علیه انسولین، اتوآنتی‌بادیهای گاد (GAD۶۵)، اتوآنتی‌بادی تیروزین‌فسفاتاز IA-۲ و IA-۲β است. این مارکرها ممکن است در ۸۵–۹۰٪ از مبتلایان دیده شود. ارتباطی میان اچ‌ال‌ای‌های خاص و این نوع از دیابت هم مشاهده شده‌است. این نوع دیابت در افراد دارای HLA-DQA و DQB و همچنین افراد دارای ژن DRBبیشتر مشاهده می‌شود. شیوع این نوع از دیابت در افرادی که بیماری‌های خودایمن همچون بیماری گریوز، تیروئیدیت هاشیموتو، و بیماری آدیسون دارند بیشتر است. در پی تخریب سلول‌های بتا توسط لنفوسیت‌ها ترشح انسولین کاهش می‌یابد تا جایی‌که انسولین موجود نمی‌تواند قند خون را تنظیم کند. معمولاً بعد از از دست رفتن ۸۰ تا ۹۰ درصد از سلول‌های بتا است که هایپرگلایسمی اتفاق می‌افتد و دیابت ممکن است تشخیص داده شود. در این مرحله است که بیمار نیازمند انسولین خارجی می‌شود تا از بروز کتوز جلوگیری شود و هایپرگلایسمی و همچنین متابولیسم چربی و پروتئین کنترل شود. در حال حاضر فاکتور اصلی ایجادکننده دیابت نوع یک واکنش خودایمنی شناخته شده‌است. شواهد قوی نیز وجود دارند که عفونت ویروسی سلول‌های بتای پانکراس را به عنوان اتیولوژی این واکنش ایمنی مطرح کرده‌است. به این ترتیب که ویروس باعث ایجاد آنتی‌بادی‌هایی علیه پروتئین ویروس می‌شود که شعله‌ورکننده یک واکنش خود ایمن علیه سلول‌های بتای مشابه است. دیابت ناشی از ایمنی معمولاً در کودکی و نوجوانی اتفاق می‌افتد اما ممکن است در هر سنی مشاهده شود.
دیابت ایدیوپاتیک:در مواردی از دیابت نوع یک علت مشخصی برای بروز آن یافت نشده و در این گروه طبقه‌بندی می‌شوند. بعضی از این بیماران دچار کمبود انسولین دائمی و مستعد کتواسیدوز هستند ولی هیچ شواهدی از واکنش‌های خودایمن در آن‌ها مشاهده نمی‌شود. تعداد کمی از بیماران دیابت نوع یک ایدیوپاتیک هستند و این وضعیت شیوع بیشتر در نژاد آفریقایی و آسیایی دارد. این نوع بیشتر ارثی است و وابسته به اچ‌ال‌ای نیست. نیاز به انسولین خارجی در این بیماران پایدار نیست و می‌تواند گذرا و راجعه باشد.

دیابت نوع دو (غیروابسته به انسولین)

در دیابت نوع دو که ۹۰–۹۵٪ از بیماران دیابتی را شامل می‌شود، بدن نسبت به عملکرد انسولین دچار مقاومت می‌شود. این بیماران حداقل در ابتدای بیماری نقص انسولین نسبی (و نه مطلق) دارند. به این معنی که بدن فرد مبتلا انسولین تولید می‌کند و حتی ممکن است غلظت انسولین در خون از مقدار معمول آن نیز بیشتر باشد اما گیرنده‌های یاخته‌ای فرد نسبت به انسولین مقاوم شده و در حقیقت نمی‌گذارند انسولین وارد سلولها شده و اعمال طبیعی خود را انجام دهد. این بیماران برای زنده ماندن نیاز به درمان دائم با انسولین خارجی ندارند. علل متعددی برای این وضعیت وجود دارد، مکانیزم‌های جزئی بروز این وضعیت شناخته نشده‌است ولی مشخص است که تخریب اتوایمیون نقشی در بروز این بیماری ندارد.

دیابت نوع دوم در افراد چاق بیشتر دیده می‌شود و چاقی خود درجاتی از مقاومت به انسولین ایجاد می‌کند. درصد شیوع این بیماری در زنان بیش از مردان است. در این نوع از دیابت کتواسیدوز به ندرت خودبه‌خود ایجاد می‌شود بلکه در پی یک استرس همچون بروز یک بیماری یا عفونت ایجاد می‌شود. این نوع از دیابت معمولاً سال‌ها تشخیص داده نشده باقی می‌ماند چرا که هایپرگلایسمی (افزایش قند خون) به تدریج ایجاد می‌شود و در اوایل در حدی نیست که علائم کلاسیک دیابت را نشان دهد. با این حال این بیماران در معرض عوارض ماکروسکولار و میکرووسکولار دیابت هستند. مقاومت به انسولین ممکن است با کاهش وزن و درمان دارویی کمتر شود ولی به ندرت به حد طبیعی بازمی‌گردد. با اینکه اخیراً افزایش شیوع این نوع در کودکان و نوجوانان و سنین پایین دیده شده ولی در بیشتر موارد ریسک بروز این نوع با افزایش سن، چاقی و نبود یا کمبود فعالیت بدنی بیشتر شده و بیشتر در زنان با سابقه قبلی دیابت بارداری و افراد دارای فشار خون بالا یا اختلال چربی خون دیده می‌شود. نوع دو زمینه ژنتیکی قویتری نسبت به نوع یک دارد، با این حال ژنتیک دیابت نوع دو پیچیده‌است و هنوز به خوبی تعریف نشده‌است.

دیابت بارداری

هر نوع افزایش گلوکز خون در طی بارداری که به حد بالا ۵–۱۰٪ جمعیت برسد دیابت بارداری خوانده می‌شود. مشخص شده‌است که بارداری خود می‌تواند یکی از عوامل ایجادکننده دیابت باشد. این اثر با افزایش مقاومت بدن به انسولین و افزایش انسولین برای جبران این مشکل ایجاد می‌شود. حاملگی می‌تواند حتی نواقص خفیف ترشح انسولین را آشکار کند، این منجر به ایجاد عدم تحمل به گلوکز و دیابت بارداری می‌شود. از طرفی بعضی از افراد که از قبل دچار اختلال خفیف قند خون هستند با آزمایش‌های غربالگری در طی بارداری تحت این گروه طبقه‌بندی می‌شوند. دیابت بارداری ۳–۸٪ از بارداری‌ها را درگیر می‌کند و همچنین یکی از عوامل خطر برای نتایج بد بارداری است. همچنین این وضعیت مستقلاً می‌تواند باعث ایجاد دیابت نوع ۲ شود. تحقیقات نشان داده‌اند که ۵۰٪ از این زنان طی ۲۰–۳۰ سال بعد دچار دیابت خواهند شد. در سال‌های اخیر افزایش میزان ابتلا به دیابت بارداری مشاهده شده‌است. فاکتورهای ایجادکننده متعددی برای این افزایش مطرح شده‌اند. شامل شیوع بالای چاقی در جوانان، بهبود بقای کودکان مؤنثی که وزن تولدشان در دو انتهای طیف وزن طبیعی تولد است. در بزرگسالی این کودکان دچار اختلال در عملکرد انسولین یا توانایی ترشح انسولین هستند که می‌تواند آن‌ها را مستعد ابتلا به دیابت بارداری کند. دیابت بارداری می‌تواند منجر به عوارض جدی و گسترده برای مادر و نوزاد شود. این عوارض را می‌توان با تشخیص و درمان مناسب کاهش داد، زنان دارای ریسک بالای ابتلا با آزمون ۷۵ گرمی تحمل گلوکز(OGTT) در اولین ویزیت بعد از بارداری آزمایش می‌شوند و آزمایش مجددی نیز در ۲۴ تا ۲۸ هفتگی بارداری انجام می‌شود. درمان دیابت بارداری در ابتدا با رژیم غذایی و فعالیت بدنی است و در صورت عدم پاسخ برای کنترل قند از درمان با انسولین استفاده می‌شود. این زنان پس از اتمام بارداری هم به‌طور منظم مورد آزمایش قرار می‌گیرند.

 

انواع دیگر دیابت

نواقص ژنتیکی سلول‌های بتا

انواع تک‌ژنی دیابت گروه ناهمگونی (هتروژن) از دیابتی‌ها را تشکیل می‌دهند که توسط یک جهش ژنتیکی ایجاد می‌شوند و با اختلال ترشح انسولین مشخص می‌شوند. تخمین زده می‌شود که ۵٪ از تمام انواع دیابت ناشی از این جهش‌ها است، با این حال تشخیص دقیق اهمیت زیادی در درمان، پروگنوز و ریسک در افراد خانواده دارد. شایع‌ترین نوع معمولاً با بروز افزایش قند در سنین پایین (زیر ۲۵ سال) مشخص می‌شود که دیابت بارز شده در بلوغ جوانان (MODY) نامیده می‌شوند. توارث این نوع اتوزومال مغلوب است، اختلالات در شش محل ژنی تاکنون برای این بیماری شناخته شده که شایعترین آن (۵۰–۷۰٪ موارد) روی کروموزم ۱۲ در فاکتور رونویسی هپاتیک، معروف به جهش HNF-۱α است. شکل دوم مربوط به جهش ژن گلوکوکیناز روی کروموزوم ۷p است که منجر به تولید مولکول معیوب گلوکوکیناز که عامل تبدیل گلوکز به گلوگز-۶-فسفات و تحریک ترشح انسولین است می‌شود. به علت این جهش مقادیر بالاتری از گلوکز لازم است تا منجر به ترشح انسولین حد طبیعی شود. فرم نادرتر جهش در سایر فاکتورهای رونویسی ژنی است شامل HNF-۴α، HNF-۱β، IPF-۱ و NeuroD۱ است. آزمایش‌های ژنتیکی برای این نوع معمولاً در مواردی که سن بروز دیابت پایین است و علایم غیرمعمول بسته به دیابت نوع یک و دو مشاهده می‌شود یا سابقه خانوادگی قوی از این نوع وجود دارد توصیه می‌شود.

جهش‌های نقطه‌ای روی دی‌ان‌ای میتوکندریها که به‌طور انحصاری از مادر به ارث می‌رسد این اختلالNIDDM نامیده می‌شود و با بروز دیابت و ناشنوایی مرتبط است. شایعترین فرم جهش موقعیت ۳۲۴۳ در tRNA ژن لوسین است. ضایعه مشابهی در سندرم ملاس (MELAS) دیده می‌شود، با این حال دیابت بخشی از این سندرم نیست.

اختلالات ژنتیکی که منجر به ناتوانی تبدیل پروانسولین به انسولین می‌شوند هم در خانواده‌های کمی مشاهده شده‌اند. یک صفت به صورت اتوزومال غالب به ارث می‌رسد. اختلال قند به وجود آمده در این حالت خفیف است.

دیابت شیرین نوزادی گروه ناهمگون دیگری از دیابتی‌ها را تشکیل می‌دهد که تا ۶ ماهگی بروز پیدا می‌کند و یکی از هر ۲۰۰هزار تولد زنده را درگیر می‌کند. این اختلال با جهش‌های متعدد که فرایند ارگانوژنز پانکراس، ایجاد سلول‌های بتا و ساخت انسولین را مختل می‌کنند ایجاد می‌شود. این نوزادان برای سن بارداری کوچک(SGA) هستند و چربی زیرپوستی تحلیل یافته دارند.

اختلال ژنتیکی عملکرد انسولین
اختلالات ژنتیکی عملکرد انسولین شامل موارد نامعمولی از دیابت هستند. اختلال متابولیک ناشی از این جهش‌ها می‌تواند از هایپرانسولینوما و هایپرگلایسمی خفیف تا دیابت شدید را شامل شود. بعضی از افراد دچار این نواقص ممکن است آکانتوز نیگرنس داشته باشند. زنان ممکن است صفات بدنی مردانه را نشان دهند و تخمدان‌های بزرگ‌شده کیستی داشته باشند. در گذشته این سندرم یک نوع مقاومت به انسولین شمرده می‌شد. لپرچانیسم و رابسون‌مندلهال دو سندرم در کودکان هستند که جهش‌هایی در گیرنده‌های انسولین و در نتیجه مقاومت شدید به انسولین دارند.

بیماری‌های پانکراس برون‌ریز
دیابت یکی از عوارض دیررس پانکراتیت مزمن است. تفاوتی که در این نوع دیابت وجود دارد تخریب کل غدد درون‌ریز پانکراس است و لذا ترشح گلوکاگون هم کاهش می‌یابد، در نتیجه در این بیماران دیابتی احتمال بروز هایپوگلایسمی (افت قند خون) در پی درمان بیشتر می‌شود. غیر از پانکراتیت دیابت می‌تواند عارضه هر نوع صدمه وارد شده به پانکراس شامل عفونت‌ها، جراحی برداشتن پانکراس و سرطان پانکراس نیز باشد.

اختلالات غدد درون‌ریز

چندین هورمون با عملکرد انسولین می‌توانند مقابله کنند که ترشح بیش از حد هر یک از آن‌ها می‌تواند منجر به دیابت شود. معمولاً این وضعیت در افرادی دیده می‌شود که از قبل به علت نواقص ترشح انسولین مستعد دیابت باشند. افزایش هورمون رشد و کورتیزول از اختلالات شایع هورمونی منجر به دیابت هستند که افزایش عوارض و مرگ و میر قلبی‌عروقی در این بیماری‌ها را به دیابت ناشی این اختلالات هورمونی نسبت داده‌اند. تخمین زده شده که در ۱۶–۵۶٪ از بیماران آگرومگالی دیابت وجود دارد و در کوشینگ شیوع دیابت به ۲۰–۵۰٪ می‌رسد.
دیابت در اثر داروها یا مواد شیمیایی
تخریب برگشت‌ناپذیر سلول‌های بتا در مواردی نادری در پی مصرف واکور (نوعی سم ضد موش) یا پنتامیدین وریدی ممکن است اتفاق بیفتد. برخی داروها هم می‌توانند عملکرد انسولین را مختل کنند. به عنوان مثال نیکوتینیک اسید و گلوکوکورتیکوئیدها از این دسته هستند. بیمارانی که اینترفرون-آلفا می‌گیرند هم در مواردی دچار آنتی‌بادی‌های ضد جزایر پانکراس یا نقص شدید انسولین شده‌اند. برخی از داروهای پر کاربرد و نسبتاً بی‌خطر هم با افزایش ریسک بروز دیابت ارتباط دارند، شامل داروهای ضدفشار خون تیازیدی، استاتینها و بتابلاکرها. در مورد استاتین‌ها مطالعات نشان می‌دهد که این افزایش ریسک بسیار اندک است و در حال حاضر این افزایش ریسک توجیه‌کننده قطع یا کاهش مصرف استاتین‌ها نیست.

انواع نادر

عفونت‌ها: برخی عفونت‌ها همچون عفونت‌های سرخک و سایتومگالوویروس مادرزادی و عفونت با کوکساکی ویروسهای سابتایپ ۳ و ۴.
انواع ناشی از ایمنی نادر: سندرم استیف‌من، آنتی‌بادی‌های ضد گیرنده انسولین
سایر سندرم‌های ژنتیکی که با افزایش ریسک دیابت همراه هستند: سندرم داون، سندرم کلاینفلتر، سندرم ترنر، سندرم ولفرام، آتاکسی فردریک، بیماری هانتینگتون، سندرم لاورنس-مون-بیدل، دیستروفی میوتونیک، پورفیریا، سندرم پرادر ویلی

دسته‌بندی‌های غیررسمی

آخرین تقسیم‌بندی رسمی دیابت توسط انجمن دیابت آمریکا در ۱۹۹۷ بود و با وجود مشکلاتی که دارد هنوز توسط مراجع اصلی، مورد تأکید و استفاده است با این وجود مدتهای مدیدی است که مشخص شده دیابت یک بیماری هتروژن است و شاید نیاز به تقسیم‌بندی جدیدی باشد. در ذیل به چند دسته‌بندی پیشنهادی اشاره می‌گردد:

دیابت نوع یک و نیم

دیابت خودایمن نهفته بزرگسالان (Latent Autoimmune Diabetes in Adults LADA) که ان را زیرگروهی از نوع یک می‌دانند که خصوصیاتی از دیابت نوع دو را هم دارد و از این رو که در بین دو نوع یک و دو قرار دارد انرا یک و نیم گفته‌اند. اینان با سن کمتر از ۵۰، لاغرتر بوده، سابقه شخصی یا خانوادگی بیماری‌های خودایمن داشته و با احتمال بالا در عرض ۵ سال پس از شروع بیماری، نیازمند انسولین خواهند گشت.

دیابت نوع ۳

شواهد اپیدمیولوژیکی و علمی نشانگر وجود ارتباط پاتوفیزیولوژی مشترک بین دیابت نوع ۲ (T2DM) و بیماری آلزایمر (AD) می‌باشد. تا آنجا که این فرضیه مطرح شده‌است که AD ممکن است “دیابت نوع ۳” باشد. دانشمندان در پی تحقیقات خود دریافتند که مقاومت به انسولین که شاه علامت مکانیزم دیابت است، در مغز هم رخ می‌دهد. این نکته از آنجا مهم است که بر خلاف اعضای وابسته به انسولین یعنی عضله، کبد و بافت چربی، مغز جزو ارگان‌های غیر وابسته به انسولین است و جهت ورود گلوکز بدرون سلول‌های عصبی نیازی به وجود انسولین نمی‌باشد و در ادامه متوجه شدند که این مقاومت با بروز بیماری الزایمر همراه است. مطالعه دیگری نشان داد که الزایمر می‌تواند بدون بالا رفتن قند خون (هیپرگلایسمی) در مغز بروز کند.

علاقمندی رو به رشدی در تشخیص نقش ژنهای انسولین و فاکتور رشد مشابه انسولین (IGF) و گیرنده‌های مرتبط با آن (T2DM) در بروز اختلالات شناختی، آلزایمر و ضایعات اسکلتی عصبی ناشی از آلزایمر و ضایعات Aβ در مغز وجود دارد. این ارتباط نشان می‌دهد که انسولین و مکانیسم سیگنالینگ انسولین برای بقای نورونها بسیار مهم هستند و مطالعات نشان داد که کاهش رشد مغز و افزایش فسفوریلاسیون tau در موشهای دارای نقص در گیرنده انسولین ۲ و گیرنده انسولین عصبی وجود دارد. از سوی دیگر، مطالعات مختلف نشان داده‌اند که لیگاندهای قابل استخراج آمیلوئید بتا (ADDL) هم ممکن است مسئول بروز این پدیده باشد. ADDL الیگومرهایی مشابه در مورفولوژی و سایز به پریونهای مرتبط با بیماری‌های نورودژنراتیو هستند. ADDLها ممکن است باعث کاهش سطح انسولین و مقاومت به انسولین در مغز بیماران آلزایمری شوند. نتیجه‌گیری می‌شود که اصطلاح “دیابت نوع ۳” دقیقاً نشان دهنده این واقعیت است که بیماری آلزایمر نوعی دیابت است که به صورت انتخابی مغز را درگیر می‌کند و دارای ویژگی‌های مولکولی و بیوشیمیایی است که با دیابت نوع ۱ و نوع ۲ همپوشانی دارد.

دسته‌بندی پنج خوشه‌ای جدید

در این تقسیم‌بندی دیابت به جای دو نوع یک و دو در تقسیم‌بندی انجمن دیابت آمریکا به پنج خوشه (Cluster) به عنوان زیرگروه‌های دیابت دسته‌بندی شده‌اند. هدف این است که بتوان برای هر خوشه درمان مناسب را در زمان مناسب شروع کرد تا به نتایج بهتری نایل شویم. در ۲ مارس ۲۰۱۸ گروهی از پژوهشگران در سوئد و فنلاند اعلام کردند که بر اساس تصویر پیچیده‌تری که آن‌ها از دیابت کشف کرده‌اند، دورهٔ جدیدی در تجویز داروها برای دیابت آغاز شده‌است. این دانشمندان می‌گویند بیماری دیابت دارای پنج نوع مختلف است که درمان متناسب برای هر نوع می‌تواند جداگانه تهیه و تجویز شود. آن‌ها می‌گویند این نتیجه‌گیری آیندهٔ مراقبت از دیابت را دگرگون خواهد کرد اما تغییرات در درمان سریعاً صورت نخواهد گرفت. این مطالعه توسط مرکز دیابت دانشگاه لوند در سوئد و مؤسسهٔ پزشکی مولکولی فنلاند بر روی ۱۴٫۷۵۵ بیمار همراه با بررسی دقیق خون آن‌ها انجام شده‌است. نتایج منتشر شده در دیابت و اندوکرینولوژی لنست نشان می‌دهند که بیماران می‌توانند به پنج گروه متمایز تقسیم شوند:

گروه اول: این گروه را دیابت خودایمنی شدید (severe autoimmune diabetes SAID) می‌نامند. اینان در سنین پایین مبتلا شده، شاخص توده بدنی انان(BMI) کم است، کمبود انسولین دارند و دارای اتو انتی‌بادی‌های ضد گلوتامیک دکربوکسیلاز (glutamate decarboxylase autoantibodies GADA) که شاخصه نوع یک کلاسیک است، می‌باشند لذا به دیابت نوع یک شبیه است و با آن‌که بدن بیمار خصوصیات یک بدن سالم را نشان می‌دهد، ولی به خاطر عارضهٔ بیماری ایمنی توانایی تولید انسولین را ندارد.
گروه دوم: این خوشه دیابت با کمبود شدید انسولین (severe insulin deficient diabetes SIDD) نام دارد. این بیماران به بیماران گروه اول بسیار شبیه هستند ولی با این تفاوت که شاخصه خودایمنی یعنی اتو انتی‌بادی‌های ضد گلوتامیک دکربوکسیلاز (glutamate decarboxylase autoantibodies GADA) را در سرم خود ندارند؛ لذا آنان توانایی تولید انسولین را ندارد ولی این اختلال از نقص در سیستم ایمنی بدن آن‌ها ناشی نمی‌شود.
گروه سوم: این خوشه دیابت با مقاومت انسولینی شدید (severe insulin resistant diabetes SIRD) نام گرفته‌است. بیمارانی که در این گروه قرار می‌گیرند به‌طور کلی دچار عارضهٔ اضافه‌وزن هستند؛ و هرچند بدن این بیماران انسولین کافی تولید می‌کند، اما به دلیل مقاومت انسولینی شدید، بدن دیگر قادر به واکنش‌دهی به این هورمون نیست.
گروه چهارم: این خوشه دیابت خفیف مرتبط با چاقی (mild obesity related diabetes MOD) نام دارد که بیشتر در افرادی با اضافه‌وزن بالا مشاهده می‌شود، ولی این گروه، فاقد مقاومت واضحی نسبت به انسولین هستند و لذا از نظر متابولیک نسبت به بیماران گروه سوم به وضعیت معمولی نزدیک‌تر هستند.
گروه پنجم: دیابت خفیف مرتبط با سن (mild age related diabetes MARD) است؛ این خوشه معمولاً در افراد با سن بالا دیده می‌شود و جز سن بالا، مثل خوشه چهار، اختلال متابولیک واضحی ندارد و لذا علائم این گروه در مقایسه با بیماران سایر گروه‌ها خفیف‌تر است.

علائم و نشانه‌ها

در مراحل ابتدایی ممکن است دیابت بدون علامت باشد. بسیاری از بیماران به‌طور اتفاقی در یک آزمایش یا در حین غربالگری شناسایی می‌شوند. با بالاتر رفتن قند خون، علائم دیابت آشکارتر می‌شوند. پرادراری، پرنوشی، پرخوری، کاهش وزن با وجود اشتهای زیاد، خستگی و تاری دید از علایم اولیه شایع دیابت است. بسیاری از بیماران در هنگام تشخیص بیماری چندین سال دیابت داشته‌اند و حتی دچار عوارض دیابت شده‌اند. در کودکان دچار دیابت نوع یک علایم معمولاً ناگهانی بارز می‌شوند، این افراد معمولاً قبلاً سالم بوده و چاق نبوده‌اند. در بزرگسالان این علایم معمولاً تدریجی‌تر بارز می‌شوند. عارضه کتواسیدوز می‌تواند به عنوان علامت شروع‌کننده بیماری هم در دیابت نوع یک بارز شود. در دیابت نوع دو معمولاً فرد تا سال‌ها بدون علامت است. علایم معمولاً خفیف هستند و به‌طور تدریجی بدتر می‌شوند. در نهایت فرد دچار خستگی مفرط و تاری دید شده و ممکن است دچار دهیدراتاسیون شود. در این بیماران عارضه کتواسیدوز به علت تولید انسولین اندک کمتر دیده می‌شود. با این حال قند خون می‌تواند به مقادیر بسیار بالایی افزایش یابد و فرد دچار عارضه شوک هایپراوسمولار شود.

نتیجه یک مطالعه نشان می‌دهد که استرس و افسردگی، احتمال سکته مغزی و مرگ ناشی از بیماری‌های قلبی عروقی را در بیماران مبتلا به دیابت بیش از دو برابر افزایش می‌دهد.

عوارض

حاد

کتواسیدوز دیابتی: این عارضه با سه مشخصه بیوشیمیایی کتوز، اسیدوز و هایپرگلیسمی متمایز می‌شود. کتواسیدوز دیابتی می‌تواند به عنوان علامت اولیه در دیابت نوع یک بارز شود ولی معمولاً در بیماران تشخیص داده شده دیابت در موقعیت‌هایی که میزان انسولین خون کمتر از نیاز بدن است ایجاد می‌شود، همچون فراموش کردن دوز انسولین یا افزایش ناکافی دوز انسولین در وضعیت‌های استرس همچون بیماری و جراحی. کتواسیدوز دیابتی با علایم تنفس کاسمال، نفس با بوی کتون، تهوع و استفراغ، دهیدراتاسیون و درد شکم یا کاهش سطح هوشیاری خود را نشان می‌دهد. درمان این وضعیت درمانی تخصصی است که معمولاً نیاز به بستری اورژانس در بخش مراقبت‌های ویژه دارد. رکن اصلی درمان هیدراتاسیون و کنترل قند و اسیدوز است.
سندرم هایپراسمولار هیپرگلیسمیک که قبلاً شوک یا کومای هایپراوسمولار نامیده می‌شد: مشخصه اصلی این عارضه هایپراوسمولاریتی خون است. این وضعیت شباهت‌هایی با کتواسیدوز دیابتی دارد با این تفاوت که وجود انسولین مانع از ایجاد کتون‌ها و اسیدوز شدید می‌شود. در این وضعیت هایپرگلایسمی می‌تواند بسیار شدید و گاه بالای ۱۰۰۰ میلی‌گرم در دسی‌لیتر باشد. این وضعیت معمولاً در بیماران دیابت نوع دو دیده می‌شود، و معمولاً با وجود مقادیر بالای قند و نبود کتوز قابل توجه در حضور سایر علایم بالینی تشخیص داده می‌شود. در این بیماران دهیدراتاسیون شدیدتر است و متناسب با افزایش اوسمولاریته پلاسما سطح هوشیاری کاهش پیدا می‌کند. در این عارضه علایم عصبی شامل تشنج و وضعیتی شبیه سکته مغزی مشاهده می‌شود که با تصحیح اوسمولاریتی بهبود می‌یابد. درمان این وضعیت مرگبار باید تهاجمی باشد و شامل تجویز مایعات و انسولین است.
هیپوگلیسمی یا افت گلوکز خون: افت قند به مقادیر کمتر از مقادیر طبیعی (۳٫۳ میلی‌مول در لیتر) که در واقع عارضه ناشی از داروهای کاهش دهنده قند خون است. این عارضه می‌تواند در پی افزایش مصرف گلوکز در موقعیت‌هایی همچون ورزش زیاده از حد، کمبود دریافت غذایی یا مصرف مشروبات الکلی ایجاد شود، این وضعیت می‌تواند شدید باشد و به کما یا تشنج منجر شود. وجود احتمال بروز این عارضه پایین آوردن انتظارات درمانی برای کنترل گلوکز خون را الزامی می‌کند. همچنین بروز آن باعث ایجاد ترس در بیمار نسبت به تکرار عارضه و بی‌توجهی به کنترل قند می‌شود؛ لذا در درمان دیابت توجه جدی می‌شود که از این عارضه پیشگیری شود. در صورت بروز درمان بسته به شدت علایم می‌تواند با مصرف خوراکی یا تزریقی قند و انجام اقدامات تشخیصی و تعیین قند خون صورت گیرد.

مزمن

عوارض دیابت بطور عمده به دو دسته تقسیم می‌شود:
عوارض میکروواسکولار

شامل رتینوپاتی (نابینایی)، نفروپاتی (آسیب‌های گلومرول و دفع آلبومین) و نوروپاتی (کاهش یا ازدست دادن حس درد) است.

نفروپاتی دیابتی و بیماری‌های کلیه: بیماری‌های کلیه از یافته‌های شایع در دیابتی‌ها است. حدود نیمی از بیماران دیابتی در طول عمر خود علایم صدمه کلیوی را نشان می‌دهند. بیماری کلیه عارضه جدی است که می‌تواند منجر با کاهش طول و کیفیت عمر شود. نفروپاتی دیابتی شایعترین عارضه کلیوی دیابت است. نفروپاتی دیابتی به افزایش پیشرونده دفع پروتئین از ادرار (پروتئینوری) گفته می‌شود که در بیماران مزمن دیابتی دیده شده و منجر به کاهش عملکرد کلیه و در نهایت نارسایی کلیه می‌شود. عوامل خطر نفروپاتی دیابتی عبارت است از: طول مدت ابتلا به دیابت، کنترل قند ضعیف، فشار خون بالا، جنسیت مذکر، چاقی و مصرف سیگار. نفروپاتی مراحلی دارد که برای غربالگری، تشخیص و تعیین پروگنوز بیماری کاربرد دارد. در ابتدا بیماران دیابتی دفع طبیعی آلبومین دارند. در مراحل اولیه بروز نفروپاتی دفع پروتئین آلبومین در مقادیر اندک (میکروآلبومینوری) از ادرار ایجاد می‌شود. میزان دفع به تدریج افزایش می‌یابد تا در طی پیشرفت نفروپاتی به دفع واضح پروتئین از ادرار منجر شود. عبور از هر یک از این مراحل حدود پنج سال به طول می‌انجامد. در اواخر این روند سرعت افت عملکرد کلیه افزایش می‌یابد و لذا نارسایی کلیه در مراحل آخر بیماری آشکار می‌شود.

علاوه بر نفروپاتی دیابتی، این بیماران ممکن است سایر بیماری‌های کلیه همچون نفروپاتی ناشی از فشار خون و نفروپاتی ایسکمیک را دچار شوند. این بیماری‌ها به‌طور مستقل یا هم‌زمان با نفروپاتی دیابتی اتفاق می‌افتند. بعضی مطالعات مطرح کرده‌اند که در نیمی از بیماران دیابتی دچار نارسایی کلیوی آلبومینوری وجود ندارد. این مسئله اهمیت توجه به سایر ارزیابی‌های عملکرد کلیه علاوه بر آلبومین ادرار را مطرح می‌کند.

رتینوپاتی دیابتی: دیابت می‌تواند باعث نابینایی شود، رتینوپاتی دیابتی شایعترین علت موارد جدید نابینایی در افراد مسن رتینوپاتی دیابتی است. کاهش بینایی همچنین با عوارض دیگری شامل افتادن، شکستگی استخوان ران و افزایش چهار برابر مرگ و میر همراه است. به‌طور کلی رتینوپاتی دیابتی به سه شکل دیده می‌شود: ۱-آدم ماکولا (نشت عروقی منتشر یا موضعی در ماکولا) ۲-تجمع پیشرونده عروقی (میکروآنوریسم، خونریزی‌های داخل شبکیه، خمیدگی عروقی، مالفورماسیون‌های عروقی (رتینوپاتی دیابتی غیر پرولیفراتیو) و ۳-انسداد شریانی شبکیه در مراحل آخر.

نوروپاتی دیابتی: بیماران دیابتی ممکن است دچار طیف گسترده‌ای از اختلالات چندگانه اعصاب شوند که انواع اعصاب مختلف حسی و حرکتی را می‌تواند درگیر کند. این عارضه معمولاً طی ۱۰ سال از بروز بیماری در ۴۰ تا ۵۰ درصد از دیابتی‌ها مشاهده می‌شود. افراد مبتلا شده به دیابت نوع یک تا پنج سال پس از بروز بیماری ممکن است دچار نوروپاتی نشوند اما در دیابت نوع دو ممکن است این عوارض از همان ابتدا وجود داشته باشند. فاکتورهای خطری که ریسک بروز نوروپاتی را در دیابتی‌ها افزایش می‌دهند عبارتند از: افزایش میزان قند خون، افزایش تری‌گلیسیرید خون، شاخص توده بدنی بالا، مصرف سیگار و فشار خون بالا. زخم پای دیابتی تا حدود زیادی وابسته به نقص حسی ناشی از نوروپاتی دیابتی است که خود عارضه جدی است و می‌تواند منجر به قطع عضو شود. از مشکلات دیگر در نوروپاتی دیابتی دردهای نوروپاتیک است که ناشی از اختلال در اعصاب سمپاتیک است و می‌تواند مشکلات بسیاری برای بیمار و درمانگر ایجاد کند که شامل انواع پلی نوروپاتی یا مونونوروپاتی می‌باشد. از پلی نوروپاتی‌ها می‌توان به پلی نوروپاتی دیستال متقارن، پلی رادیکولوپاتی اشاره کرد. تشخیص زودرس نوروپاتی اهمیت زیادی در پیشگیری از عارضه‌های آن دارد.

عوارض ماکروسکولار

بیماران دیابتی از افزایش قابل توجه ریسک ابتلا به بیماری‌های قلبی عروقی آترواسکلروزی رنج می‌برند. این شامل سکته مغزی، بیماری عروق کرونر و بیماری‌های عروق محیطی است. ریسک این بیماری‌ها در هر دو نوع اصلی دیابت و حتی در سنین پایین افزایش یافته‌است. مشخص شده‌است که در افراد دیابتی جوان ریسک بروز سکته زودرس بیشتر از افراد سالم است.

بیماری عروق کرونر: علت اصلی مرگ و میر در بیماران دیابتی بیماری‌های قلبی است. ۶۵ تا ۸۰ درصد از دیابتی‌ها در اثر بیماری‌های قلبی می‌میرند. بیماران دیابتی در ریسک بالاتری از بیماری‌های قلبی هستند و این مشکلات در سنین پایینتری ایجاد می‌شود. بیماران دیابتی همچنین ریسک بالاتر ابتلا به ایسکمی قلبی ساکت دارند و یک سوم از سکته‌های قلبی در این بیماران بدون علایم شناخته شده سکته اتفاق می‌افتد.
سکته مغزی: دیابت یکی از ریسک فاکتورهای قابل تغییر مهم در اولین سکته ایسکمی مغزی است. دیابت ریسک سکته مغزی را در مردان ۲–۳ برابر و در زنان ۲–۵ برابر افزایش می‌دهد. دیابت همچنین ریسک بروز مجدد سکته مغزی را دو برابر افزایش می‌دهد. عوارض سکته مغزی در دیابتی‌ها بدتر از سایر افراد است که این شامل هزینه‌های بیمارستانی، معلولیت‌ها و نواقص عصبی باقی‌مانده، و مرگ و میر در بلندمدت می‌شود.
بیماری عروق محیطی:دیابت اولین علت قطع عضو غیرتروماتیک اندام تحتانی به حساب می‌آید. زخم پا در حدود۱۵٪مبتلایان به دیابت نوع دو ایجاد می‌گردد و شایع‌ترین محل آن شست پا می‌باشد. در جنس مذکر، دیابت طول کشیده بیشتر از ده سال، نوروپاتی محیطی، سیگارکشیدن، بیماری عروق محیطی و سابقه قطع عضو قبلی یا زخم بیشتر مشاهده می‌گردد.

ریسک فاکتورها و غربالگری

دیابت نوع یک

ریسک بروز دیابت یک را می‌توان با بررسی سابقه خانوادگی این بیماری و توجه به سن بروز و جنسیت اعضا درگیر خانواده تخمین زد. همچنین راه‌های دیگری هم برای پیش‌بینی بروز دیابت نوع یک ارائه شده‌است ولی از آنجا که هنوز راهی برای پیشگیری یا متوقف کردن روند بیماری وجود ندارد استراتژی‌های مختلفی که برای تشخیص زودرس دیابت نوع یک وجود دارد ارزش زیادی ندارند.
دیابت نوع دو
دیابت نوع دو تشخیص داده نشده یکی از مشکلات رایج در سیستم‌های درمانی است. استفاده از آزمایش‌های ساده قند می‌تواند این افراد را که در معرض دچار شدن به عوارض قابل پیشگیری دیابت هستند تشخیص دهد. آزمون غربالگری مورد استفاده برای تشخیص دیابت آزمون قند ناشتای خون و هموگلوبین A1C است. در صورتی که میزان قند ناشتا یا A1C در حد نزدیک به دیابت باشد انجام آزمایش تحمل قند ۷۵ گرمی نیز توصیه می‌شود. افرادی که در پی این آزمایش‌ها قند بالایی داشته باشند ولی هنوز به میزان تشخیصی دیابت نرسیده باشند به عنوان اختلال تحمل گلوکز طبقه‌بندی می‌شوند. مشخص شده که این افراد هم در معرض عوارض ماکروسکولار دیابت به خصوص در زمینه سندرم متابولیک قرار دارند.

ریسک فاکتورهای دیابت نوع دو

سن بالای ۴۰ سال
فامیل درجه اول مبتلا به دیابت نوع ۲
سابقه اختلالات قند پیش‌دیابتی (اختلال تحمل گلوکز، گلوکز ناشتای مختل
سابقه دیابت بارداری
سابقه به دنیا آوردن نوزاد ماکروزوم (وزن بالاتر از حد طبیعی)
وجود عوارض انتهایی دیابت روی اعضا بدن
وجود فاکتورهای خطر بیماری‌های قلبی عروقی (همچون چربی خون بالا، فشار خون بالا، چاقی)
وجود بیماری‌های مربوط به دیابت (سندرم تخمدان پلی‌کیستیک، آکانتوز نیگریکانز، عفونت اچ.آی. وی، برخی اختلالات روانپزشکی همچون شیزوفرنی، افسردگی و اختلال دوقطبی)
مصرف داروهای مربوط به دیابت: کورتیکواستروئیدها، آنتی‌سایکوتیکهای آتیپیک، درمان اچ‌آی‌وی/ایدز و غیره.

تشخیص

بر اساس آخرین معیارهای انجمن دیابت آمریکا تشخیص دیابت با ثبت یکی از موارد زیر قطعی است:

ثبت حداقل یک میزان قند خون تصادفی بالای ۲۰۰ میلی‌گرم بر دسی‌لیتر به همراه علایم کلاسیک دیابت (پرنوشی، پرادراری، پرخوری)
قند ناشتای پلاسمای بالاتر یا مساوی ۱۲۶ میلی‌گرم بر دسی‌لیتر (ناشتا به معنای هشت ساعت عدم مصرف هر نوع کالری قبل انجام آزمایش است)
هموگلوبین A1C بالای ۶٫۵٪
نتیجه آزمایش تحمل قند ۷۵ گرمی خوراکی دو ساعته بالای ۲۰۰ میلی‌گرم بر دسی‌لیتر

اختلالات پیش‌دیابتی

در بیماران دیابت نوع دو، بیماری دیابت به تدریج و در عرض چندین سال بروز می‌کند. بیماران قبل از رسیدن به دیابت آشکار و واضح از یک مرحله مقدماتی بدون علامت عبور می‌کنند. این گروه «پیش دیابتی» (prediabetes) را برخی از منابع تحت عنوان افراد با «خطر افزایش یافته دیابت»(increased risk of diabetes) نامگذاری می‌نمایند و WHO یا سازمان بهداشت جهانی آنان را افراد با «هیپرگلیسمی بینابینی»(intermediate hyperglycemia) می‌نامد.

در این گروه از بیماران، معیارهای مربوط به تشخیص بیماری دیابت، یعنی قند خون ناشتا (fasting plasma glucose FPG) یا هموگلوبین A1C یا مقادیر تست تحمل خوراکی قند (oral glucose tolerance test OGTT) از یک طرف از مقادیر نرمال مربوطه بالاتر است و از طرف دیگر به حد لازم برای تشخیص بیماری دیابت شیرین نیز نمی‌رسد. بر این اساس در هر یک از روش‌های سه گانهٔ تشخیص دیابت، ما با گروهی برخورد می‌کنیم که در بینابین مقادیر نرمال تا مقادیر دیابتی قرار دارند.

در خصوص قند خون ناشتا، مقدار نرمال زیر ۱۰۰ میلی‌گرم در دسی‌لیتر است و حد لازم برای تشخیص دیابت ۱۲۶ میلی‌گرم در دسی‌لیتر است و از این رو بیمارانی که قند خون ناشتای آنان در مقادیر ۱۰۰ تا ۱۲۵ میلی‌گرم در دسی‌لیتر قرار دارد این گروه از بیماران اختلال پیش دیابتی، با عنوان «اختلال قند ناشتا» (Impaired fasting glucose IFG) نامیده می‌شوند.
در هموگلوبین A1c مقادیر نرمال زیر ۵٫۶٪ است و حد نصاب تشخیص دیابت بزرگتر مساوی ۶٫۵٪ است و لذا افرادی که مقادیر بین ۵٫۷٪ تا ۶٫۴٪ را دارند، جزو گروه پیش دیابتی قرار می‌گیرند.
در تست تحمل قند، مقادیر نرمال قند خون، دو ساعت بعد از خوردن ۷۵ میلی‌گرم قند، کمتر از ۱۴۰ میلی‌گرم در دسی‌لیتر است در حالیکه برای تشخیص دیابت این مقدار باید بزرگتر یا مساوی ۲۰۰ میلی‌گرم در دسی‌لیتر باشد و به همین سبب این زیرگروه از بیماران پیش‌دیابتی که مقادیر این آزمایش آنان بین ۱۴۰ تا ۱۹۹ میلی‌گرم در دسی‌لیتر باشد را به نام «اختلال تحمل قند»(impaired glucose tolerance IGT) می‌نامند.

نکته مهم انست که افراد این سه گروه فوق لزوماً برهم منطبق نمی‌باشند، به عبارتی ممکن است فردی قند خون ناشتای وی در حد نرمال باشد ولی با تست تحمل قند، در گروه پیش دیابتی قرار گیرد.

نکته بعدی انست که در میدان عمل بالینی، استفاده از تست تحمل قند، هرچند ابزار دقیقی است، نه برای تشخیص دیابت و نه برای تشخیص پیش دیابتی بطور معمول توصیه نمی‌شود و از ان بیشتر برای انجام امور تحقیقاتی و اپیدمیولوژیک استفاده می‌گردد و معیارهای فعلی به استفاده از قند خون ناشتا یا هموگلوبین A1c به عنوان مناسب‌ترین تست در افراد بدون علامت تأکید دارند.

اما مهم‌ترین موضوع در بیماران پیش دیابتی فرجام آنان و نحوه برخورد با این اختلال است. بیماران دیابت نوع دو قبل از ابتلا به بیماری دیابت باید از مرحله پیش دیابتی عبور نمایند و لذا این یک شانس را به این گروه در معرض خطر می‌دهد که با برخورد مناسب بتوانند جلوی پیشرفت دیابت را بگیرند. امروزه در خصوص درمان دارویی این بیماران اختلاف نظر وجود دارد. انجمن دیابت آمریکا ADA می‌گوید اگر فرد پیش‌دیابتی دارای معیارهای خطر بالا باشد، (شاخص توده بدنیBMI بالای ۳۵، سابقه خانوادگی دیابت در بستگان درجه اول یا خانمی که خود سابقه‌ای از دیابت بارداری دارد)، بهتر است با متفورمین برای جلوگیری از بروز بیماری دیابت درمان شوند. اما اکثر افراد این معیارها را ندارند و برای آنان این نکته مورد توافق همگان می‌باشد که باید سبک زندگی خود را تغییر دهند. لازم است این افراد برنامهٔ مدونی برای کاهش وزن داشته باشند و همچنین افزایش فعالیت فیزیکی به صورت ورزش منظم حداقل ۵ بار در هفته را پیشه نمایند. این بیماران همچنین باید بطور سالیانه از نظر ابتلا به بیماری دیابت مورد آزمایش قرار گیرند و در عین حال این افراد علاوه بر دیابت، در خطر بالاتری برای بیماری‌های قلبی عروقی نیز قرار دارند و لذا لازمست که از نظر بیماری‌های قلبی عروقی مورد غربالگری منظم قرار گیرند.

پیشگیری

برای پیشگیری از تشکیل زخم‌های دیابتی راه‌های مختلفی وجود دارد که عبارتند از: پرهیز از سیگار، تحت کنترل داشتن قند و فشار خون و کلسترول، ورزش برای تحریک جریان خون، تمیز نگه داشتن پاها، بررسی کردن هر روز پاها به منظور یافتن خراش و ترک خوردگی پوست، خشک کردن پاها بعد از حمام.

کنترل میزان قند خون از مهمترین موضوع‌ها در برخورد با بیماری دیابت است. به تازگی محققان دانشگاه لیدز آمریکا با استفاده از فناوری لیزر موفق به تولید یک دستگاه غیرتهاجمی شده‌اند که قندخون دیابتی را کنترل می‌کند. این سیستم GlucoSense نام دارد و بدون هیچ سوزن یا جراحی، قندخون را به‌طور مداوم اندازه‌گیری می‌کند. در این روش، بیمار انگشت خود را روی حسگر شیشه‌ای کوچکی قرار می‌دهد. در این هنگام، یک پرتو لیزر کم توان به انگشت تابیده می‌شود. بخشی از این پرتو توسط گلوکز خون جذب و باقی‌مانده به حسگر شیشه‌ای بازتاب می‌شود.

ورزش و دیابت

ورزش به دیابتی‌ها کمک می‌کند که از شر حمله‌های قلبی و نابینایی و آسیب‌های عصبی در امان باشند. وقتی که غذا می‌خورید سطح قند خونتان افزایش می‌یابد. هر چه بیشتر سطح خون افزایش یابد قند بیشتری به یاخته‌ها می‌چسبد. وقتی که قند به یاخته بچسبد دیگر نمی‌تواند از آن جدا شود و تبدیل به ماده‌ای زیان‌آور به نام سوربیتول می‌شود که این ماده می‌تواند باعث نابینایی و ناشنوایی و آسیب‌های مغزی و قلبی و نشانگان پاهای سوزان و… گردد.

وقتی که قند وارد بدن شما می‌شود فقط می‌تواند در یاخته‌های کبد و ماهیچه ذخیره گردد. اگر یاخته‌های کبد و ماهیچه از کربوهیدرات اشباع باشند، قندها دیگر جایی برای رفتن ندارند. اگر ذخیره یاخته‌های ماهیچه در پی ورزش کردن مصرف گردد پس از صرف غذا قندها به وسیله ماهیچه جذب می‌شوند و مقدار آن‌ها در خون افزایش نمی‌یابد؛ بنابراین اگر با یک برنامه ورزشی منظم بتوانیم ذخیره قند ماهیچه‌ها را کاهش دهیم مسلماً می‌توانیم شاهد بهبود همه‌جانبه عوارض بیماری دیابت باشیم.

زخم‌های دیابتی

زخم‌های دیابتی، جراحت‌هایی در پوست، چشم، اعضای موکوسی یا یک تغییر ماکروسکوپی در اپیتلیوم نرمال افراد دیابتی تیپ ۱ و ۲ می‌باشد. بیش از ۷۵ ٪ افراد دیابتی، مبتلا به زخم‌های دیابتی هستند که در آمریکا بیش از ۸۰ ٪ آن‌ها منجر به قطع عضو می‌شوند  که در صورت مراجعه به خوبی درمان می‌شدند. زخم‌ها در هنگام بروز، مستعد عفونت هستند (اگرچه عفونت به ندرت در اتیولوژی زخم‌های دیابتی دخالت دارد). این جراحت‌ها معمولاً به دلیل زخم‌های اولیه، التهاب، عفونت یا شرایط دارویی ایجاد می‌شوند که سلامتی را به‌خطر می‌اندازند. به‌طور کلی افرادی با سابقه دیابت بیش از ۱۰ سال، جنس مذکر (مردها)، عوارض قلبی‌عروقی، عوارض کلیوی، بیشتر از دیگر بیماران دیابتی، در معرض خطر زخم پای دیابتی می‌باشند. دیگر دلایل ایجاد این زخم‌ها شامل عفونت ثانویه (باکتری، قارچ یا ویروس) و ضعف شدید بیمار می‌باشند.

علایم زخم دیابتی

علایم شایع در عفونت‌های پای دیابتی شامل موارد زیر است:

میخچه، کالوس
ناهنجاری‌های استخوان پا* تب، قرمزی، آدم یا دیگر علایم عفونت
بافتی که روی محل جدید عفونت به وجود(scar) می‌آید
زخم‌های پا که در ا ثر آسیب عصبی یا جریان خون ضعیف به وجود می‌آیند (زخم‌ها اغلب بالای قوزک یا زیر شست یا در محلی از پا که ناشی از نامناسب بودن کفش است، تشکیل می‌شود).
تغییر شکل عضلات، پوست یا استخوان پا در اثر آسیب عصبی و گردش خون ضعیف
کند بودن مراحل بهبود زخم
پینه بستن پا و انگشتان چماقی

درمان

درواقع درمانی قطعی برای دیابت وجود ندارد و تنها می‌توان آن را کنترل کرد که در مراحل حاد قرار نگیرد. جایگزینی سلول‌های β از دست رفته، نقش بسزایی در تنظیم قند خون و کاهش اختلالات دیابتی دارد. در طی دهه‌های گزشته استراتژی‌های مختلفی برای جایگزینی سلول‌های β از دست رفته به کار گرفته شد. پیوند جزایر لانگرهانس پانکراس یکی از این راهکارها می‌باشد که به‌طور موفقیت‌آمیزی در کلینیک صورت گرفته‌است. اما در عمل به دلیل کمبود افراد دهنده پیوند و چالش بر سر سرکوب سیستم ایمنی فرد دریافت‌کننده محدود گشت.

از راهکارهای دیگر، جایگزینی سلول‌های β از دست رفته از طریق سلول‌های α پانکراسی می‌باشد (تمایز سلول‌های α به β پانکراس). فاکتور رونویسی Arx، یکی از فاکتورهای مهمی است که در حین تشکیل پانکراس باعث تفاوت سرنوشت سلول‌های α و β پانکراسی می‌شود. بیان این فاکتور رونویسی باعث تبدیل سلول‌های پیش ساز اندوکراینی پانکراس به سلول‌های α می‌گردد. این فاکتور با سرکوب بیان فاکتور رونویسی Pax4 باعث بیان فاکتورهای زیردست اختصاصی سلول‌های α می‌گردد. عدم بیان Arx و بیان Pax4 باعث ایجاد سلول‌های β پانکراسی می‌شود؛ بنابراین مطالعه بر روی حذف ژن Arx و در نتیجه بیان Pax4 زمینه مطالعاتی محققان را برای جایگزینی سلول‌های β فراهم کرد.

با این حال به نظر می‌رسد که فاکتورهای رونویسی تنها فاکتورهای دخیل در تمایز سلول‌های α به β نیستند. در مطالعه‌ای که در این راستا انجام شد از سلول‌های بنیادی برای ایجاد سلول‌های β تولیدکننده انسولین استفاده شد. اما مشاهدات حاکی از این بود که این سلول‌ها توانایی پاسخ گویی به محرک خارج سلولی گلوکز را ندارند. با وارد کردن این سلول‌ها به بدن موش و بلوغ این سلول‌ها به مدت پنج ماه، این سلول‌ها توانایی بالانس قند خون را نسبت به محرک خارج سلولی گلوکز پیدا می‌کنند. به نظر می‌رسد که تغییرات اپی ژنتیکی نقش قابل ملاحظه‌ای در تعیین سرنوشت سلول‌های اندوکراینی و بلوغ کامل آن‌ها دارد. بعبارتی فاکتورهای رونویسی و تغییرات اپی ژنتیکی هردو با همکاری هم نقش در تعیین سرنوشت یک سلول و بروز ویژگی اختصاصی برای آن سلول دارند.

متیلاسیون DNA از جمله تغییرات اپی ژنتیکی است که در بقای یک سلول نقش دارد. مطالعات اخیر نشان داده که نقش متیلاسیون در سلول‌های α پانکراسی تنها در بقای سلولی خلاصه نمی‌شود. در این سلول‌ها متیلاسیون DNA باعث حفظ ویژگی اختصاصی سلول‌های α و تمایز آن‌ها از سایر سلول‌های اندوکراینی می‌گردد.

Dnmt1 یکی از آنزیم‌هایی است که در متیلاسیون DNA نقش دارد و محققان به مطالعه هم‌زمان این آنزیم و فاکتور رونویسی Arx برای تمایز سلول‌های α به β می‌پردازند.

حذف فاکتور رونویسی Arx به تنهایی باعث تبدیل ۳۰٪ از سلول‌های α به سلول‌های مشابه β بعد از ۱۲ هفته می‌شود. اما سلول‌های جدید تولید شده مارکرهای اختصاصی بلوغ سلول‌های β را ندارند. در مقابل با حذف Dnmt1، هیچ‌یک از فاکتورهای اولیه اختصاصی سلول‌های β بعد از ۱۰ ماه مشاهده نشد. در مرحله بعد، حذف هردو فاکتور Arx و Dnmt1 صورت گرفت. در هفته ۱۲ ام از حذف این دو فاکتور بیش از ۵۰٪ از سلول‌های α، توانایی تولید انسولین را پیدا کردند و بیان فاکتورهای اختصاصی مرتبط با بلوغ سلول‌های β مشاهده شد. نکته قابل توجه این است که سلول‌های β جدید تولید شده از لحاظ خواص فیزیولوژی نیز مشابه سلول‌های β اصلی می‌باشند. در نتیجه این تحقیقات اهمیت دو فاکتور Arx و Dnmt1 در حفظ ویژگی سلول‌های α مشخص گردید و نشان داده شد که حذف این دو فاکتور در بروز ویژگی‌های اختصاصی سلول‌های β دخیل است.

برای زخم دیابت نیزمی‌توان درمان را درنظر گرفت. درمان زخم‌های دیابتی به طرق مختلف انجام می‌گیرد:

مراقبت پا: که شامل مرطوب نگه داشتن محیط زخم با ا انتخاب ماده مناسب، همچنین خشک نگه داشتن لبه‌های زخم. در بیماران دیابتی وابسته به انسولین که مبتلا به زخم هستند، مراقبت‌ها حدود ۳ سال ادامه می‌یابد.
آنتی‌بیوتیک‌ها: آنتی‌بیوتیک‌ها حتی زمانی که عفونت‌ها بروز نکرده‌اند (پروفیلاکتیک) تجویز می‌شوند تا از بروز عفونت جلوگیری شود.
کنترل قند خون: یکی از عوامل ایجاد زخم‌های دیابتی، بالا بودن قند خون است. بالا بودن قند خون ایمنی را کاهش می‌دهد و بهبودی زخم را به تأخیر

می‌اندازد. کنترل قند خون چه به صورت تجویز دارویی و چه به صورت غذایی و همچنین تجویز انسولین به صورت کوتاه مدت زخم را بهبود می‌بخشد و قند اولیه را کنترل می‌کند.

پیوند پوست: پیوند پوست نیز می‌تواند زخم‌های دیابتی را درمان کند.
جراحی: برداشت بافت مرده اطراف محل زخم معمولاً برای تمیز کردن و بهبودی زخم‌ها انجام می‌شود. جراحی بای پس، جریان خون را در شریان پا بهبود می‌بخشد که ممکن است در التیام زخم و جلوگیری از قطع عضو کمک‌کننده باشد و در پایان قطع عضو برای متوقف کردن گسترش عفونت نیاز است.
اکسیژن درمانی هایپر باریک: افزایش ۵ برابر غلظت O از ۲۰ ٪ تا ۱۰۰ ٪ و افزایش فشار آن از ۱ اتمسفر به ۲ اتمسفر در مجموع منجر به ۱۰ برابر شدن میزان اکسیژن می‌شود که یکی از اثرات آن به وجود آمدن رگ‌های خونی بیشتر در محل می‌باشد که منجر به کاهش جریان خون و مناسب تر شدن جریان به مناطقی که بلوک خونی دارند می‌گردد. به نظر می‌رسد درمان اکسیژن هایپر باریک به کاهش قطع عضو کمک می‌کند.
محققان آمریکایی اعتقاد دارند درمان رایج دیابت می‌تواند با روند درمان پیری، به بزرگسالان کمک کند تا ۱۲۰ سالگی خوب زندگی کنند.

بسیاری از افراد پس از آغاز درمان و استفاده از دارو حتی از قبل هم چاق‌تر می‌شوند و این بدان علت است که فرد دیابتی کنترلی بر روی عادت‌های غذایی خود ندارد و حتی داروهایی که برای درمان فرد استفاده می‌شود نمی‌توانند کارای مورد نظر را داشته باشند تا زمانی که عادت‌های غذایی درست دنبال شود و به همین علت فرد دچار اضافه وزن و چاقی می‌شود. لوزالمعده به منظور جلوگیری از افزایش ناگهانی قند خون پس از صرف غذا مقداری انسولین در خون وارد می‌کند و انسولین با راندن قندها به درون یاخته‌ها از وقوع این امر جلوگیری می‌کند. اما انسولین و تمام داروهایی که از آن ساخته می‌شوند باعث می‌شوند که شما همواره احساس گرسنگی کنید، بنابراین در تجویز انسولین سعی این است که با کمترین میزان مصرف انسولین بتوانیم از بالا رفتن قند خون جلوگیری به عمل بیاوریم.

پرهیز غذایی

بسیاری از افرادی که بعد از سن ۴۰ سالگی دچار دیابت می‌گردند با رعایت یک رژیم غذایی مشتمل بر مصرف سبزیجات، غلات کامل، حبوبات و ماهی و محدود کردن شدید فراورده‌های شیرینی‌پزی و شکر و محدود کردن دریافت کربوهیدرات می‌توانند حال خود را بهبود بخشند. بسیاری از کسانی که دچار دیابت شده‌اند انسولین مصرف می‌کنند آن‌ها توانایی کافی برای پاسخ دادن به انسولین را ندارند و این امر به علت وزن بالا و مصرف زیاد قندهای تصفیه شده از سوی آنهاست. اولین دستور برای برطرف کردن این حالت استفاده از غلات و دانه‌های کامل به جای فراورده‌های شیرینی و نان‌پزی (آرد سفید) است. این امر با کمک به احساس سیری و خوردن کمتر باعث محدود کردن دریافت مهم‌ترین منبع دریافت چربی‌ها خواهد گردید. طبق نظر پزشکی گیاهی برای کنترل دیابت می‌توان از عرقیات گیاهی همچون:۱- شنبلیله ۲- برگ زیتون ۳- ماستیک ۴- مارتیغال ۵- دارچین ۶- فلفل قرمز ۷- برگ گردو ۸- گزنه و… استفاده کرد؛ و موادی مانند نان سبوس دار و سیب و انار و گردو در درمان دیابت نقش دارند.

برپایه پژوهش‌هایی که در اروپا انجام گرفته‌است نشان داده شده که دریافت مقادیر بسیار زیاد پروتئین به کلیه‌های یک فرد دیابتی آسیب وارد می‌کند بنابراین دیابتی‌ها باید از مقادیر کمتر گوشت و ماکیان و تخم مرغ استفاده نمایند. همچنین تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که کربوهیدرات‌های تصفیه شده میزان نیاز به انسولین را افزایش و چربی‌های غیر اشباع تک‌پیوندی و چندپیوندی موجود در سبزیجات و چربی‌های امگا-۳ موجود در روغن ماهی و همچنین استفاده از آرد کامل و دانه‌های کامل به جای آرد تصفیه شده نیاز به انسولین را کاهش می‌دهد. سطح بالای قند خون بعد از صرف غذا موجب می‌شود که قندها به یاخته‌ها چسبیده و تبدیل به ماده‌ای سمی (برای یاخته‌ها) به نام سوربیتول شوند که این ماده به اعصاب و کلیه و رگ‌ها و قلب آسیب خواهد رساند.

نقش ویتامین‌ها در دیابت

نقش ویتامین‌ها در دیابت از دیرباز مورد بحث بوده‌است و تاکنون برای آن‌ها نقش معینی مشخص نشده‌است. همواره سؤال این بوده که اگر در مواردی همراهی دیابت با اختلالات ویتامینی دیده می‌شود، ایا این رابطه به صورت رابطه علت و معلولی است یا خیر و اگر فوایدی در مصرف ویتامین دیده می‌شود، ایا به دلیل آثار آنتی‌اکسیدان انهاست یا به دلیل اثر مستقیم آن‌ها در دیابت و اینکه ایا این اثر تنها در افراد خاصی ظاهر می‌گردد یا اینکه در تمام بیماران دیابتی مفید است. بسیاری از بیماران ویتامین‌ها را استفاده می‌نمایند و گروهی از پزشکان آن را پیشنهاد می‌دهند و بعضی از بیماران فوایدی نیز برای ان ذکر می‌کنند ولی این توصیه‌ها هنوز اعتبار قطعی علمی ندارد.

مطالعات نشان داده که کمبود ویتامین دی (D) همراه ازدیاد خطر بروز دیابت است ولی در عین حال مصرف ویتامین دی (D) به صورت کمکی اثری در کاهش بروز دیابت نداشته‌است. متا آنالیز یکسری از مطالعات نشان داد که قدرت ویتامین د (D) در پیشگیری از دیابت نوع یک وابسته به دوز و مدت مصرف انست لذا مطالعاتی در این خصوص انجام شد. یک مطالعه نشان داد که مصرف روزانه ۲۰۰۰ واحد ویتامین دی (D) در طی اولین سال زندگی در شیرخواران با کاهش خطر بروز دیابت نوع یک همراه است ولی نتوانستند یک رابطه علت و معلولی را اثبات نمایند. در مطالعه دیگری مصرف ۲۰۰۰ واحد در روز ویتامین د۳ (D3) با مصرف روزانه ۴۰۰ واحد که دوز معمول ان است مورد مقایسه قرار گرفت ولی در این بررسی کودکانی وارد مطالعه شده بودند که دارای استعداد ژنتیکی بالایی برای دیابت بودند و لذا قابل تعمیم به کودکان عادی نمی‌باشد. با این وجود بعضی منابع مصرف ویتامین دی (D) را توصیه ضمنی می‌کنند مثلاً یکی از منابع اندوکرینولوژی (غدد درون‌ریز) می‌نویسد: «در بعضی مطالعات ثابت شده که ویتامین دی (D) مقاومت به انسولین را کم کرده و در کاهش وزن و کنترل اشتها نیز مفید است» هر چند که منابع این استدلال خود را ذکر نکرده‌است.

ویتامین ب۳ (B3) یا نیکوتین امید در یک مطالعه اروپایی به نام «آزمایش اروپایی مداخله در دیابت بتوسط نیکوتین‌امید»(European Nicotinamide Diabetes Intervention Trial ENDIT) مورد آزمایش قرار گرفت و هیچگونه اثر مفیدی از خود در دیابت نشان نداد.

رابطه دیابت و ویتامین آ (A) مدت مدیدی مورد مجادله بوده‌است. اولین بار در سالهای ۱۹۲۹ و ۱۹۳۰ دانشمندان متوجه این رابطه شدند و تاکنون بحث در این خصوص ادامه داشته‌است. اخیراً یک مطالعه نشان داد که سلول‌های بتای پانکراس که محل تولید انسولین هستند، دارای گیرنده‌هایی برای یک متابولیت ویتامین آ (A) به نام all-trans retinoic acid ATRA هستند و لذا برای ویتامین آ (A) یک رابطه علی با دیابت فرض شده‌است هر چند این نظریه نیاز به ارزیابی و تأیید دارد.

در عین حال گاهی در مطالعات سوگیری یا تورش هم دیده شده‌است. مثلاً یکسری از مطالعات فوایدی از آثار ویتامین ایی (E) یا ویتامین سی (C) در دیابت نشان داده‌اند و دلیل آن را کاهش هموگلوبین A1C ذکر نموده‌اند. هموگلوبین A1C ناشی از قنددار شدن یا گلیکاسیون (glycation) هموگلوبین است و هر چه قند خون بالاتر باشد، میزان هموگلوبین A1C نیز بالاتر می‌رود و بر عکس هر چه قند خون بهتر کنترل گردد، میزان هموگلوبین A1C پایین‌تر است به همین علت یکی از مهمترین آزمایش‌ها در اثبات کنترل مناسب دیابت، میزان هموگلوبین A1C است. ویتامین ایی (E) یا ویتامین سی (C) هر دو از طریق واکنش شیمیایی و نه کم کردن قند خون، مانع گلیکاسیون (glycation) هموگلوبین می‌گردند لذا هر چند بظاهر مصرف آنان موجب کاهش هموگلوبین A1C شده و اینطور نتیجه گرفته شده که این ویتامین‌ها موجب کاهش قند خون شده‌اند ولی در حقیقت این امر ناشی از دخالت آنان در یک واکنش شیمیایی است و نه اثر بر قند خون و لذا این ویتامین‌ها اثری واقعی در کاهش قند خون نداشته‌اند. گاهی نیز موضوع برعکس است یعنی دیابت روی کاهش ویتامین اثر داشته‌است. مثلاً مصرف دراز مدت متفورمین که یکی از داروهای دیابت است، گاهی موجب کاهش ویتامین ب۱۲ (B12) می‌گردد.

نکته‌ای که باید در مطالعات به ان توجه نمود انست که فواید احتمالی مصرف ویتامین‌ها، در افراد دارای کمبود ویتامین مورد نظر دیده شده‌است و این امر دلالتی بر توصیه به مصرف این ویتامین‌ها در تمامی افراد دیابتی بدون کمبود آن‌ها ندارد و به همین سبب است که معتبرترین مرجع دنیا می‌نویسد: «هیچ شواهد روشنی برای مفید بودن ویتامین‌ها در دیابت در افرادی که کمبود ویتامینی ندارند، وجود ندارد» و سپس می‌گوید: «کاربرد روتین ویتامین‌هایی مثل ایی (E)، سی (C)، دی (D) و آ (A) در دیابت توصیه نمی‌شود چون هنوز شواهد کافی برای کارایی آنان در دسترس نمی‌باشد و خطرات احتمالی مصرف دراز مدت این فراورده‌ها نیز نامعلوم است.»

منبع دانشنامه آزاد

 

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

دیابت نوع ۲ را بهتر بشناسیم

بیماری‌‌ها و راه درمان, پیشگیری بهتر از درمان

 

دیابت شیرین نوع ۲ (به انگلیسی: Diabetes mellitus type 2) که سابق بر این آن را دیابت شیرین غیروابسته به انسولین (NIDDM) یا دیابت بزرگسالان می‌نامیدند، نوعی اختلال در سوخت‌و‌ساز بدن است که با بالا بودن گلوکز خون در شرایط مقاومت در مقابل انسولین و کمبود نسبی انسولین شناسایی می‌شود. این مسئله در تقابل با دیابت شیرین نوع ۱ است که در آن به دلیل تخریب سلول‌های جزیره‌ای در لوزالمعده با کمبود مطلق انسولین مواجه هستیم. نشانه‌های کلاسیک این بیماری عبارتند از احساس تشنگی مفرط، تکرر ادرار، و احساس گرسنگی مفرط. ۹۰٪ افراد مبتلا به دیابت به دیابت نوع ۲ دچار هستند و ۱۰٪ دیگر به ترتیب مبتلا به دیابت شیرین نوع ۱ و دیابت بارداری می‌باشند. گفته می‌شود که چاقی دلیل عمده دیابت نوع ۲ در افرادی است که به لحاظ ژنتیکی مستعد ابتلا به این بیماری هستند. از دیگر دلایل آن می‌توان به عدم تحرک، فشار خون بالا، داشتن HDL خون پایین یا تری گلیسیرید بالا اشاره کرد.

در شروع بیماری می‌توان با افزایش ورزش و اصلاح رژیم غذایی دیابت نوع ۲ را کنترل کرد. اگر سطح گلوکز خون با این روش‌ها به اندازه کافی پایین نیامد، ممکن است مصرف داروهایی مانند متفورمین یا انسولین لازم باشد. معمولاً باید به‌طور مرتب سطح قند خون کسانی که انسولین مصرف می‌کنند کنترل شود.

نرخ ابتلا به دیابت به طرز قابل توجهی در ۵۰ سال اخیر به موازات چاقی افزایش یافته‌است. تا سال ۲۰۱۰ تقریباً حدود ۲۸۵ میلیون نفر مبتلا به این بیماری بودند و این درحالیست که تعداد آن‌ها در سال ۱۹۸۵ حدود ۳۰ میلیون نفر بوده‌است. عوارض ناشی از قند خون بالا می‌تواند شامل بیماری قلبی، سکته‌ها، ریتینوپاتی دیابتی که بر بینایی اثر می‌گذارد، نارسایی کلیوی که در آن فرد ممکن است نیاز به دیالیز داشته باشد، و گردش ضعیف خون در دست و پا که ممکن است منجر به قطع عضو شود. عارضه حاد کتواسیدوزیکی از ویژگی‌های نوع ۱دیابت است که شیوع چندانی ندارد. البته، ممکن است کمای غیرآستونمی هایپروسمولار نیز رخ دهد.

_ تاریخچه

دیابت یکی از اولین بیماری‌هایی است که در دست نوشته‌های مصری‌ها از c. سال ۱۵۰۰ BCE با عنوان “تخلیه بیش از حد ادرار” توصیف شده‌است. گفته می‌شود که اولین توصیف‌ها مربوط به دیابت نوع اول بوده‌است. . پزشکان هندی در همان زمان این بیماری را تشخیص داده و با توجه به اینکه ادرار فرد مبتلا مورچه‌ها را به خود جذب می‌کند، آن را تحت عنوان “مادهومها” یا “ادرار شیرین” طبقه‌بندی کرده‌اند. واژه “دیابت” یا “عبور از طریق” را اولین بار در سال ۲۳۰ قبل از میلاد پزشک یونانی آپولونیوس ممفیس بکار برد. این بیماری طی دوره امپراطوری روم و زمان جالینوس نادر بوده‌است و گفته می‌شود که وی تنها با دو مورد از این بیماری درطول زندگی حرفه‌ای خود برخورد داشته‌است.

دیابت نوع ۱ و ۲ به عنوان دو بیماری جداگانه اولین بار توسط پزشکان هندی سوشروتا و چاراکا در سال ۴۰۰- ۵۰۰ بعد از میلاد تشخیص داده شدند که دیابت نوع ۱ با جوانی و نوع ۲ با اضافه وزن همراه بودند. واژه “شیرین” یا “عسلی” توسط بریتون جان رول در اواخر دهه‌های ۱۷۰۰ به آن اضافه شد تا آن را از دیابت بی مزه که آن نیز با تکرر ادرار همراه است جدا کند. تا اوایل قرن ۲۰ درمانی برای این بیماری یافت نشد تا اینکه فردریک بنتینگ و چارلز بست کانادایی در سال‌های ۱۹۲۱ و ۱۹۲۲ انسولین را کشف کردند. به دنبال آن در دهه ۱۹۴۰ انسولین طولانی اثر NPH گسترش یافت.

_ چه کسانی به دیابت نوع ۲ مبتلا می‌شوند؟

عوامل خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ شامل چاقی، کلسترول بالا، فشار خون بالا و عدم تحرک بدنی کافی است. همچنین مطالعات نشان داده‌اند که خطر ابتلا به دیابت با افزایش سن افزایش می‌یابد به همین دلیل به این نوع از بیماری دیابت بزرگسالان نیز گفته می‌شود. بر همین اساس افراد چاق بالای ۴۰ سال ریسک بالاتری برای ابتلا به دیابت نوع دو دارند. البته ظهور این نوع دیابت در افراد جوان نیز در حال افزایش است.

همچنین افرادی که دردوره بارداری به دیابت مبتلا می‌شوند، که دیابت بارداری نام دارد، ممکن است بعدها به دیابت نوع ۲ دچار شوند.

_ تشخیص

تعریف سازمان بهداشت جهانی از دیابت (نوع ۱ و نوع ۲) عبارتند از بالا رفتن گلوکز به همراه علایم، در غیر این صورت افزایش شاخص‌ها در دو صورت، یا گلوکز پلاسمای ناشتا ≥ ۷٫۰ mmol/l (۱۲۶ mg/dl)

با آزمایش تلورنس گلوکز، دو ساعت بعد از مصرف دوز خوراکی، گلوکز پلاسما ≥ ۱۱٫۱ mmol/l (۲۰۰ mg/dl)

اندازه‌گیری تصادفی قند خون بیشتر از ۱۱٫۱ mmol/l (۲۰۰ mg/dL ) همراه با علایم رایج بیماری و رو ش دیگر شخیص این بیماری هموگلوبین گلیکوزیله (HbA۱c)) بیشتر از ۶٫۵٪ است.در سال ۲۰۰۹ کمیته بین‌المللی کارشناسان که عبارتند بودند از نمایندگان انجمن دیابت آمریکا (ADA)، فدراسیون بین‌المللی دیابت (IDF)، و انجمن اروپایی‌ها در زمینه تحقیقات دیابت (EASD) پیشنهاد کردند که برای تشخیص دیابت از آستانه‌ای بین ≥۶٫۵٪ HbA۱c استفاده شود. این پیشنهاد در سال ۲۰۱۰ مورد پذیرش انجمن دیابت آمریکا قرار گرفت. آزمایش‌های مثبت باید تکرار شوند مگر آنکه نشانه‌های معمول بیماری و قند خون mmol/l 11.1<(mg/dl ۲۰۰<) در فرد ظاهر شود.

برای تشخیص دیابت این آستانه بر پایه رابطه میان نتایج تست تلورنس گلوکز، آزمایش قند ناشتا یا HbA۱c و عوارضی از قبیل مشکلات مربوط به شبکیه چشم می‌باشد. آزمایش قند خون ناشتا یا تصادفی بر تست تلورنس گلوکز ترجیح داده می‌شود چرا که انجام این آزمایش برای مردم راحت تر است. HbA۱c این مزیت‌ها را دارد که در آن نیازی به ناشتا بودن نیست و نتایج آن ثبات بیشتری دارد، اما عیب این آزمایش آن است که نسبت به اندازه‌گیری گلوکز خون هزینه بردارتر است. برآورد شده‌است که ۲۰٪ افراد مبتلا به دیابت در امریکا از ابتلای خود به بیماری اطلاع ندارند.

دیابت شیرین نوع ۲ با گلوکز بالای خون در شرایط مقاومت دربرابر انسولین و کمبود نسبی انسولین مشخص می‌شود. این نوع از دیابت با دیابت شیرین نوع ۱ که در آن به دلیل تخریب سلول‌های جزیره‌ای در لوزالمعده با کمبود مطلق انسولین مواجه هستیم و با دیابت شیرین بارداری که نوع جدیدی از قند خون بالا است که در دوران بارداری ظاهر می‌شود، متفاوت است. دیابت نوع ۱ و ۲ معمولاً بر اساس شرایط موجود شناسایی می‌شوند. اگر در تشخیص تردیدی باشد می‌توان از آزمایش پادتن برای تأیید دیابت نوع ۱ و از سطح پپتید سی. برای تأیید دیابت نوع ۲ استفاده کرد.

_ غربالگری

هیچ سازمان بزرگی غربالگری جهانی دیابت را توصیه نمی‌کند چراکه مدرکی وجود ندارد که نشان دهد چنین برنامه‌ای می‌تواند باعث بهبود شرایط شود. کار گروه خدمات پیشگیری ایالت متحده آمریکا انجام غربالگری را به بزرگسالانی که علایم این بیماری را ندارد و فشار خون آن‌ها بیشتر از ۱۳۵mmHg است پیشنهاد می‌کند. برای کسانی که فشار خون آن‌ها کمتر از این میزان است، شواهد کافی برای انجام یا انجام ندادن غربالگری وجود ندارد. سازمان بهداشت جهانی تنها انجام آزمایش را برای گروه‌هایی که در معرض خطر هستند توصیه می‌کند. گروه‌های در معرض خطر در آمریکا عبارتند از: کسانی که سن آن‌ها بالای ۴۵ سال است، کسانی که خویشاوندان درجه اول آن‌ها مبتلا به دیابت هستند، برخی از گروه‌های قومی از قبیل هیسپانیک‌ها، آمریکایی‌های آفریقایی تبار، و بومیان آمریکایی، و کسانی که سابقه دیابت بارداری، سندرم تخمدان پلی کیستیک، اضافه وزن، و شرایط مربوط به سندروم متابولیک را داشته‌اند.

_ پیشگیری

دیابت نوع ۲ را می‌توان از طریق تغذیه مناسب و ورزش منظم به تاخیر انداخت یا از بروز آن جلوگیری کرد.نظارت متمرکز بر سبک زندگی می‌تواند خطر ابتلا به این بیماری را به بیشتر از نصف کاهش دهد. ورزش کردن بدون توجه به وزن اولیه فرد و کاهش بعدی وزن او فایده مند است. البته شواهد چندانی در دست نیست که نشان دهند تغییر رژیم غذایی به تنهایی مؤثر خواهد بود، ولی شواهدی وجود دارد که رژیم غذایی همراه با سبزیجات برگ دار سبز و کاهش مصرف نوشیدنی‌های شیرین می‌تواند مفید باشند. در کسانی که مبتلا به اختلال تلورنس قند خون هستند، رژیم غذایی و ورزش به تنهایی یا در ترکیب با متفورمین یا اکاربوس می‌تواند خطر پیشرفت دیابت را کاهش دهند. مداخله در سبک زندگی می‌تواند موثرتر از مصرف متفورمین باشد.

_ مدیریت

مدیریت دیابت نوع ۲ بر مداخله در سبک زندگی، پایین آوردن سایر عوامل ایجاد خطر بیماری‌های قلبی-عروقی، و ثابت نگه داشتن سطح گلوکز خون در محدوده طبیعی تمرکز دارد. خدمات بهداشت ملی بریتانیا در سال ۲۰۰۸ به کسانی که به تازگی بیماری دیابت نوع ۲ آن‌ها تشخیص داده شده‌است توصیه کرده بود خودشان بر گلوکز خون خود نظارت داشته باشند، البته مزیت خود-نظارتی برای کسانی که از انسولین چند- دوزی استفاده نمی‌کنند مورد تردید است.مدیریت سایر عوامل خطر ساز بیماری‌های قلبی- عروقی از قبیل فشار خون بالا، کلسترول بالا، و میکروآلبومینوری، امید به زندگی فرد را بهبود می‌بخشد. مدیریت فشرده فشار خون (کمتر از ۱۳۰/۸۰ mmHg) بر خلاف مدیریت استاندارد فشار خون (کمتر از ۱۴۰-۱۵۰/۸۵-۱۰۰ mmHg) خطر را به میزان اندکی کاهش می‌دهد ولی به‌طور کلی بر خطر مرگ و میر تأثیری نخواهد گذاشت.

به نظر نمی‌رسد کاهش فشرده قند خون (HbA1C<6%) بر خلاف کاهش استاندارد قند خون (HbA1C of ۷-۷٫۹٪) تغییری در میزان مرگ و میر ایجاد کند. هدف درمان معمولاً رسیدن به HbA1C کمتر از ۷٪ یا گلوکز ناشتای کمتر از ۶٫۷٪mmol/L (۱۲۰ mg/dL) است، البته این اهداف می‌توانند بعد از انجام مشاوره حرفه‌ای بالینی، و با در نظر گرفتن خطرات خاص هیپوگلیسمی و امید به زندگی تغییر کنند. توصیه می‌شود که همه افراد مبتلا به دیابت نوع ۲ به‌طور مرتب آزمایش‌های چشم پزشکی را انجام دهند.

_ علایم و نشانه‌ها

علایم کلاسیک دیابت عبارتند از ادرار زیاد (تکرر ادرار)، استسقاء (احساس تشنگی مفرط)، پرخوری (احساس گرسنگی مفرط)، و کاهش وزن. علایم دیگر این بیماری که به وضوح می‌توان آن‌ها را در تشخیص‌ها مشاهده کرد عبارتند از: سابقه تاربینی، احساس خارش، نوروپاتی محیطی، حاد شدن عفونت‌های مهبلی، و خستگی. بسیاری از افرادی که در سال‌های اول هیچ نوع نشانه‌ای از بیماری ندارند بیماری آن‌ها در آزمایش‌های معمولی تشخیص داده می‌شود. در افراد مبتلا به دیابت شیرین نوع ۲ به ندرت کمای غیرآستونمی هایپروسمولار دیده می‌شود (شرایطی که در آن قند خون بالا با کاهش سطح هوشیاری و فشار خون پایین همراه است).

_ عوارض
دیابت نوع ۲ معمولاً بیماری مزمنی است، که امید به زندگی در مبتلایان به آن بخاطر بروز برخی مشکلات پایین می‌آید. این مسئله تا حدودی به دلیل برخی از عوارضی است که این بیماری به همراه دارد از قبیل: دو تا چهار برابر شدن خطر بیماری قلبی در این بیماران، که عبارتند از بیماری‌های اسکمیک قلب و سکته، افزایش ۲۰ برابری قطع عضو اندام‌های تحتانی، و افزایش میزان بستری شدن در بیمارستان. در کشورهای توسعه یافته، و به‌طور فزاینده در جاهای دیگر، دیابت نوع ۲ بزرگترین علت کوری غیرآسیبی و نارسایی کلیه است. این بیماری همچنین از طریق فرایند بیماری‌هایی از قبیل بیماری آلزایمر و زوال مربوط به عروق مغزیافزایش خطر نقص عملکرد ذهنی و زوال مغز را بالا می‌برد. سایر عوارض عبارتند از: آکانتوسیز نیگریکانز، اختلالات جنسی، و عفونت‌های مکرر.

_ علت

علت ابتلا به دیابت نوع ۲ آمیزه‌ای از سبک زندگی و عوامل ژنتیکی است. در حالیکه فرد می‌تواند برخی از این امور مانند رژیم غذایی و چاقی را کنترل کند سایر مسایل مانند بالا رفتن سن، مونث بودن، و ژنتیک قابل کنترل نیستند. گفته می‌شود بی خوابی به دیابت نوع ۲ مربوط است. گفته می‌شود دلیل این مسئله تأثیری است که دیابت بر سوخت و ساز بدن دارد. وضعیت تغذیه مادر در طول مدت رشد جنین نیز می‌تواند به همراه یکی از مکانیسم‌های پیشنهادی متیلاسیون دی ان ای تغییر یافته نقش ایفا کند.

_ سبک زندگی

گفته می‌شود که برخی از عوامل مربوط به سبک زندگی در پیشرفت دیابت نوع ۲ اهمیت دارند، از قبیل: چاقی (طبق تعریف شاخص میزان وزن بدن در رابطه با قد در افراد بالای سی)، نداشتن فعالیت فیزیکی، رژیم غذایی نامناسب، استرس، و شهرنشینی. ۳۰٪ بیماران چینی و ژاپنی تبارها، ۶۰-۸۰٪ اروپایی‌ها و آفریقایی تبارها، و ۱۰۰٪ سرخپوستان پیما و جزیره نشینان اقیانوس آرام دارای چربی اضافه بدن هستند. افرادی که چاق نیستند غالباً نسبت دور کمر به دور باسن آن‌ها بیشتر است.

عوامل غذایی نیز بر خطرپیشرفت دیابت نوع ۲ تأثیرگذار است. مصرف مقدار زیاد شکر برای شیرین کردن نوشیدنی‌ها موجب افزایش خطر ابتلا به این بیماری می‌شود. نوع چربی‌ها در رژیم غذایی نیز مهم هستند، چربی‌های اشباع شده و اسیدهای چرب ترانس دار خطر ابتلا را افزایش می‌دهند و حلقه‌های اسید چرب اشباع نشده و چربی اشباع نشده تک حلقه‌ای این خطر را کاهش می‌دهند. به نظر می‌رسد خوردن بیش از اندازه برنج سفید نیز در افزایش خطر ابتلا به این بیماری نقش بازی می‌کند. گفته می‌شود که در ۷٪ موارد ورزش نکردن علت ابتلا به این بیماری است.

رژیم غذایی مناسب و انجام ورزش اساس درمان دیابت است و با ورزش بیشتر می‌توان به نتیجه بهتری دست یافت.ورزش هوازی باعث کاهش HbA1C می‌شود و حساسیت به انسولین را کاهش می‌دهد. تمرینات مقاومتی نیز مفید هستند و ترکیبی از این دو نوع ورزش می‌تواند بیشترین تأثیر را داشته باشد. یک رژیم غذایی دیابتی که باعث کاهش وزن شود نیز مهم است. البته بهترین گونه رژیم غذایی برای این کار محل اختلاف است گفته می‌شود که رژیم غذایی حاوی قند پایین به منظور کنترل قند خون مؤثر است. به لحاظ فرهنگی آموزش مناسب می‌تواند به افراد مبتلا به دیابت نوع ۲ کمک کند تا در ظرف دست کم شش ماه، سطح قند خون خود را کنترل کنند. اگر در افراد مبتلا به دیابت خفیف، ایجاد تغییرات در سبک زندگی در عرض شش هفته باعث بهبود قند خون نشد باید برای آن‌ها درمان دارویی در نظر گرفته شود. همچنین تحقیقات نشان داده است که آموزش دیابت می‌تواند نقش قابل توجهی در اصلاح سبک زندگی و پیشگیری از عوارض داشته باشد.

_ ژنتیک

بیشتر افراد مبتلا به دیابت دارای بسیاری از ژن‌هایی هستند که هرکدام از آن‌ها می‌توانند در افزایش احتمال ابتلا به دیابت نوع ۲ نقش مشارکتی اندکی داشته باشند. اگر یکی از دوقلوهای همسان دیابت داشته باشد شانس دیگری در ابتلا به دیابت در طول دوره زندگی چیزی بیش از ۹۰٪ خواهد بود در حالیکه این میزان برای دوقلوهای غیرهمسان ۲۵-۵۰٪ است.تا سال ۲۰۱۱، بیش از ۳۶ ژن کشف شده‌است که در ابتلای فرد به دیابت نوع ۲ مشارکت دارند. همه این ژن‌ها با هم تنها ۱۰٪ کل مولفه ارثی این بیماری را تشکیل می‌دهند. برای نمونه توالی ژن TCF7L2 خطر پیشرفت دیابت را تا ۱٫۵ برابر افزایش می‌دهد و بزرگترین خطر ژنتیکی شایع است. بسیاری از ژن‌های مرتبط با دیابت درگیر عملکرد سلول بتا هستند.

برخی از موارد نادر دیابت حاصل اختلال در یک ژن منفرد هستند که (معروف به اشکالتک ژنی یا سایر انواع دیابت خاصهستند). این موارد عبارتند از دیابت بلوغ جوانان (MODY)، سندرم دونوهو، و سندروم رابسون مندنهال و سایر موارد. ۱-۵٪ دیابت در افراد جوان از نوع دیابت بلوغ جوانان است.

_ شرایط درمانی
برخی از درمان‌های دارویی و سایر مسایل بهداشتی می‌توانند به دیابت منجر شوند. برخی از این درمان‌ها عبارتند از: گلوکوکورتیکوئیدها، تیازیدها، مسدودکننده‌های بتا، آنتی سایکوتیک آتیپیک، و استاتین‌ها. در افرادی که از قبل به دیابت‌های بارداری مبتلا بوده‌اند خطر پیشرفت دیابت نوع ۲ بیشتر است. سایر مشکلات بهداشتی که می‌توانند منجر به این بیماری شوند عبارتند از آکرومگالی، سندرم کوشینگ، پرکاری تیروئید، فئوکروموسیتوم، و برخی از سرطان‌ها مانند گلوکاگونوماها. کمبود تستوسترون نیز می‌تواند منجر به دیابت نوع ۲ شود.

_ پاتوفیزیولوژی

تولید ناکافی انسولین از سلول‌های بتا در شرایط مقاومت در مقابل انسولین موجب ابتلای فرد به دیابت نوع ۲ می‌شود.مقاومت در مقابل انسولین، که ناتوانایی سلولها در واکنش مناسب به سطح طبیعی انسولین است، در ابتدا در عضلات، کبد و بافت‌های چربی رخ می‌دهد. در کبد، انسولین به‌طور طبیعی مانع رها شدن گلوکز می‌شود. البته، در شرایط مقاومت انسولینی، کبد به‌طور نامناسبی گلوکز را در خون منتشر می‌کند. نسبت مقاومت انسولین در برابر اختلال عملکردی سلول بتا در افرادی که عمدتاً مقاومت انسولینی دارند و آنهایی که تنها نقص کوچکی در ترشح انسولین دارند و آنهایی که مقاومت انسولینی کمی دارند و کسانی که عمدتاً فاقد ترشح انسولینی هستند متفاوت است.

سایر مکانیسم‌های مهم و بالقوه که می‌توانند باعث ابتلای فرد به دیابت نوع ۲ و مقاومت انسولینی شوند عبارتند از: افزایش تجزیه لیپیدها در سلول‌های چربی، مقاوت در برابر اینسرتین و فقدان آن، سطح بالای گلوکاگون در خون، احتباس بالای آب و نمک توسط کلیه‌ها، و تنظیم نامناسب سوخت و ساز بدن توسط سیستم عصبی مرکزی. البته همه افرادی که دارای مقاومت انسولینی هستند مبتلا به دیابت نمی‌شوند، چرا که در ابتلا به این بیماری همچنین لازم است که سلول‌های بتا در لوزالمعده نتوانند انسولین تولید کنند.

_ درمان دارویی

چندین نوع داروی ضد دیابت وجود دارد. به‌طور کل متفورمین به عنوان اولین انتخاب درمانی توصیه می‌شود چراکه شواهدی در دست است که این دارو باعث کاهش مرگ و میر ناشی از دیابت شده‌است. دومین داروی خوراکی از نوع دیگر زمانی استفاده می‌شود که متفورمین کافی نباشد. . سایر انواع درمان‌های دارویی عبارتند از: سولفونیل اوره، اکریتاگوگوس بدون سولفونیل اوره، بازدارنده آلفا گلوکزید، تیازولیدین دیونیس، گلوکاگون پپتید مانند -۱ آنالوگ، دیپپتیدی پپتیداز-بازدارنده ۴. متفورمین را نباید برای کسانی که مشکلات حاد کبدی و کلیوی دارند تجویز کرد. انسولین را می‌توان به تنهایی تزریق کرد یا آن را به داروهای خوراکی اضافه کرد.

بسیاری از افراد در ابتدا نیازی به انسولین ندارند. زمانی‌که انسولین مصرف می‌شود، با ادامه مصرف داروهای خوراکی معمولاً شب‌ها فرمولی با تأثیر طولانی به درمان اضافه می‌شود. سپس برای تأثیر بهتر (و کنترل سطح قند خون) دوزها افزایش داده می‌شوند. اگر مصرف هر شب انسولین کافی نباشد مصرف در روز دو بار انسولین می‌تواند موجب کنترل بهتر شود. به نظر نمی‌رسد انسولین‌هایی که تأثیر طولانی دارند، گلارژین و دیتیمر، خیلی بهتر از پروتامین خنثی هاگدورن انسولین (NPH) باشد اما هزینه تولید آن‌ها به طرز چشمگیری بالاتر است، و از سال ۲۰۱۰ تولید آن‌ها مقرون به صرفه نیست. در زنان باردار معمولاً انسولین به عنوان راه درمانی انتخاب می‌شود.

_ جراحی
جراحی برای کاهش وزن در افراد چاق روش موثری برای درمان دیابت است. بعد از جراحی افراد زیادی هستند که می‌توانند با دارو یا بدون آن سطح قند خون خود را در وضعیت طبیعی نگهدارند و در دراز مدت میزان مرگ و میر کاهش می‌یابد. البته خطر مرگ و میر بر اثر جراحی نیز وجود دارد که میزان آن کمتر از ۱٪ است. مقاطع مناسب شاخص میزان وزن سالم برای انجام جراحی هنوز مشخص نیست. البته توصیه می‌شود که این مسئله در مورد کسانی که قادر نیستند تا وزن و قند خون را کنترل کنند در نظر گرفته شود.

_ علم امراض مسری

تا سال ۲۰۱۰ در سطح جهانی برآورد شده بود که ۲۸۵ میلیون نفر مبتلا به دیابت نوع ۲ هستند و حدود ۹۰٪ از کل جمعیت دیابتی‌ها را تشکیل می‌دهند. این میزان برابر است با ۶٪ کل جمعیت جوانان جهان. دیابت هم در توسعه یافته و هم کشورهای در حال توسعه شایع است. با این حال این بیماری در کشورهای توسعه نیافته رایج نیست. به نظر می‌رسد که در گروهای قومی معینی خطر ابتلای زنان به این بیماری بیشتر است، از قبیل آسیای جنوبی، جزایر نشینان اقیانوس آرام، لاتینی‌ها، و بومیان آمریکا. این امر می‌تواند به خاطر افزایش حساسیت گروه‌های قومی معین به سبک زندگی غربی باشد. دیابت نوع ۲ که از قدیم به عنوان بیماری بزرگسالان در نظر گرفته می‌شد، در حال حاضر به موازات رشد میزان چاقی به‌طور فزاینده‌ای در کودکان دیده می‌شود. در حال حاضر دیابت نوع ۲ در نوجوانان امریکایی به اندازه دیابت نوع۱ شایع است.

میزان مبتلایان به دیابت در سال ۱۹۸۵ تا ۳۰ میلیون نفر برآورد شده بود، که تا سال ۱۹۹۵ به ۱۳۵ میلیون و تا سال ۲۰۰۵ به ۲۱۷ میلیون نفر افزایش یافت. گفته می‌شود این افزایش عمدتاً به دلیل پیر شدن جمعیت جهان، کاهش فعالیت‌های ورزشی، و افزایش نرخ چاقی است. تا سال ۲۰۰۰ پنج کشوری که دارای بیشترین میزان مبتلایان به دیابت هستند عبارتند از هند با ۳۱٫۷ میلیون نفر، چین ۲۰ میلیون نفر، امریکا ۱۷٫۷ میلیون نفر، اندونزی ۸٫۴ میایون نفر و ژاپن ۶٫۸ میلیون نفر. سازمان بهداشت جهانی این بیماری را به عنوان بیماری همه گیر جهانی به رسمیت شناخته است.

منابع:

۱- دانشنامه آزاد

۲- سایت تبیان

 

1
1 2 3 4