زوال عقل: آیا سلامت روان نامناسب و ضعیف در میانسالی میتواند خطر را افزایش دهد؟
بیماریها و راه درمان , پیشگیری بهتر از درمان , فرناز اخباری
به گزارش سایت medicalnewstoday.com
محققان ۶۷۶۸۸ فرد را در یک دوره متوسط ۲۵ ساله برای درک بهتر ارتباط بین علائم زوال عقل و روان پریشی (استرس، خلقوخوی افسردگی، خستگی و عصبی بودن) دنبال کردند. آنها دریافتند که علائم پریشانی روانی با افزایش خطر زوال عقل مرتبط است. درک بهتر عوامل خطر زوال عقل ممکن است راه را برای پیشگیری از زوال عقل هموار کند.
بر اساس نظریه سازمان بهداشت جهانی، در حال حاضر ۵۵ میلیون نفر در سراسر جهان با زوال عقل زندگی میکنند که هر ساله نزدیک به ۱۰ میلیون مورد جدید تشخیص داده میشود. برای کاهش خطر زوال عقل در یک جمعیت، محققان باید بفهمند که چه چیزی باعث زوال عقل میشود.
چندین مطالعه به ارتباط بین پریشانی روانشناختی یک اصطلاح کلی که شامل علائم اضطراب، افسردگی و استرس است و زوال عقل پرداختهاند. با اینحال، ارتباط بین این دو همچنان نامشخص است.
اکنون، یک مطالعه جدید منتشر شده در شبکه JAMA این ارتباط بین پریشانی روانی و زوال عقل را بررسی میکند. این مطالعه توسط محققان موسسه فنلاند در زمینه سلامت و رفاه، دردانشگاه هلسینکی و دانشگاه فنلاند شرقی انجام شد.
در مطالعات قبلی، مانند مطالعهای که در سال ۲۰۲۲ منتشر شد، به این نتیجه رسیدند که افراد مبتلا به سطوح افسردگی که بهطور فزاینده شدید، مزمن بالا یا بهطور مزمن پایین بودند، در مقایسه با افراد بدون افسردگی یا با کاهش علائم افسردگی، احتمال بیشتری برای ابتلا به زوال عقل داشتند.
مطالعات دیگر نشان دادهاند که اضطراب، خستگی حیاتی و استرس روانی با شروع زوال عقل در سالهای آتی مرتبط است.
از سوی دیگر، یک مطالعه پیگیری در طول دوره ۲۸ ساله در مورد رابطه بین افسردگی و زوال عقل نشان داد که بیشتر افسردگی ناشی از زوال عقل است نه اینکه زوال عقل ناشی از افسردگی باشد.
ارتباط سلامت روان و زوال عقل
از آنجایی که پریشانی روانی در مراحل اولیه زوال عقل رایج است، مطالعات تعیین کننده خطر باید فاصله کافی بین اندازهگیری پریشانی روانی و بروز زوال عقل داشته باشند تا نتیجه قابل اعتماد در نظر گرفته شود.
مطالعات در میان جمعیت مسن و دورههای کوتاه پیگیری نتوانستند علائم اولیه زوال عقل را از عوامل خطر علّی جدا کنند.
عامل دیگری که در مطالعات مربوط به پریشانی روانی و زوال عقل باید به خاطر داشت، خطر رقابتی مرگ است. به گفته برخی از نویسندگان، مطالعات باید در نظر بگیرند که آیا افراد مبتلا به مشکلات سلامت روانی ممکن است دارای شرایطی باشند که مرگ در سنین پایینتر داشته باشند و بنابراین ممکن است آنقدر عمر نکنند که زوال عقل را نشان دهند.
دکتر سونجا سولکاوا، محقق اصلی این مطالعه و محقق فوق دکتری در گروه پروفسور تینا پاونیو،میگوید: «ما میتوانیم این ارتباط را با استفاده از یکی از بزرگترین مجموعه دادههای جمعیت، پیگیری طولانی، و مدلسازی دقیق مرگ [ناشی از] دلایل دیگر روشن کنیم. این مطالعه شامل ۶۷۶۸۸ فرد ۲۵ تا ۷۴ ساله بود که بین سالهای ۱۹۷۲ تا ۲۰۰۷ در نظرسنجی ملی FINRISK شرکت کردند. FINRISK یک مطالعه جمعیت فنلاند بزرگ در مورد عوامل خطر در بیماری های مزمن و غیرواگیر بود که به مدت ۴۰ سال انجام شد و نظرسنجی های آن شامل سؤالاتی در مورد علائم پریشانی روانی بود. اطلاعات زوال عقل و مرگ و میر برای هر شرکت کننده تا ۳۱ دسامبر ۲۰۱۷، از ثبت سلامت فنلاند به دست آمد.»
دکتر سولکاوا: «به شواهد جدیدی دست مییابد که افرادی که در اوایل زندگی مشکلات سلامت روانی دارند، در اواخر زندگی به زوال عقل مبتلا می شوند. این یک نتیجه امیدوارکننده برای پیشگیری از زوال عقل است.»
دکتر Terrie E. Moffitt، Nannerl O. Keohane استاد روانشناسی در دانشگاه دوک، و استاد توسعه اجتماعی در King’s College لندن، در این مطالعه شرکت نداشتند.
با در نظر گرفتن خطر رقابتی مرگ و سایر عواملی که بر خطر زوال عقل تأثیر میگذارند، محققان دریافتند که علائم پریشانی روانی با افزایش ۱۷ تا ۲۴ درصدی خطر زوال عقل در مدل پواسون علتشناسی و ۸ تا ۱۲ درصد با افزایش بروز زوال عقل در مدل فاین گری مرتبط است.
دکتر سونجا سولکاوا میگوید: «مطالعه ما نشان میدهد که علائم پریشانی روانی، بهعنوان مثال، خستگی، خلق افسردگی، و تجربه استرس، نه تنها علائم پیشروی اختلال زمینه ای زوال عقل هستند بلکه عوامل خطرزا برای زوال عقل است. با اینحال نمیتوانیم علیت را اثبات کنیم.»
دکتر موفیت نسبت به یافتههای این مطالعه ابراز اطمینان کرد و خاطرنشان کرد که نتایج آن با یافتههای که مطالعه جمعیت نیوزلنداست، همخوانی دارد.
در سال ۲۰۲۲، تیم ما همچنین گزارش داد که سلامت روان یک عامل اولیه در زوال عقل بعدی است. در این مطالعه ۱٫۷ میلیون نیوزلندی را به مدت ۳۰ سال در سوابق پزشکی ملی دنبال کردیم و متوجه شدیم که اختلال روانی در اوایل زندگی ۴ برابر بیشتر باعث زوال عقل میشود. مانند مطالعه جمعیت فنلاند، مطالعه نیوزلند نیز خطر رقابتی مرگ را کنترل کرد.
دکتر لیندا ارنستسن، دانشیار دانشگاه علم و صنعت نروژ، که در این مطالعه شرکت نداشت، به MNT گفت:
پیام اصلی این مطالعه این است که مسائل مربوط به سلامت روان و احساس پریشانی با مرگ زودرس و زوال عقل مرتبط است. این یافتهها نیاز به تمرکز بر سلامت روان در تمام سنین و شناسایی علل و محرکها را نشان میدهد.
محدودیتهای مطالعه
محققان در مقاله خود خاطرنشان کردند که افرادی که در نظرسنجی FINRISK شرکت نکردند یا اطلاعاتی از دست داده بودند نیز دارای عوامل خطر بیشتر و افزایش خطر زوال عقل و مرگومیر بودند و این مشارکت انتخابی و عدم پاسخگویی ممکن است نتایج مطالعه را منحرف کند.
محققان همچنین اذعان کردند که اندازهگیری پریشانی روانشناختی آنها بر اساس یک پرسشنامه معتبر چند سؤالی نیست، بلکه بر اساس چندین معیار تک سؤالی برای علائم مختلف پریشانی روانی است. با اینحال، این معیارها بهطور قابلتوجهی مرتبط هستند و یک الگوی ثابت ارتباط با زوال عقل را نشان میدهند.
علاوه بر این، محققان اذعان کردند که هیچ اطلاعاتی در مورد آسیب مغزی تروماتیک، اختلال شنوایی و تماس اجتماعی کم با افراد سه عامل خطر برای زوال عقل وجود ندارد.
دکتر سولکاوا افزود که از شرکتکنندگان در مطالعه خواسته شد تا علائم فعلی پریشانی روانی خود را فقط یک بار گزارش کنند و این کار منجر به عدم دستیابی به «چشم انداز طولی» برای علائم میشود.
دکتر ارنستسن اشاره کرد که اطلاعاتی در مورد انزوای اجتماعی یا وضعیت تاهل در این مطالعه بررسی نشده است. اما تحقیقات نشان داده است که متاهل بودن از زوال عقل پیشگیری میکند.
دکتر ارنستسن افزود: «ما همچنین میدانیم که بیماری قلبی عروقی هم با سلامت روان و هم با خطر زوال عقل مرتبط است، اما فقط وجود دیابت بود که در مطالعه حاضر تنظیم شد.»
دکتر Archana Singh-Manoux، استاد پژوهش و مدیر مؤسسه تحقیقات بهداشتی و پزشکی فرانسه (INSERM) که در این مطالعه شرکت نداشت، به MNT گفت: « که محدودیت اصلی این مطالعه به علت معکوس مربوط میشود.»
در یکی از مدلهای مورد استفاده برای محاسبه خطر زوال عقل، زمانی که محققان افرادی را که کمتر از ۱۰ سال پیگیری داشتند حذف کردند، تحلیلهای حساسیت هیچ ارتباط معنیداری بین پریشانی روانی و بیماری آلزایمر نشان نداد.
دکتر Archana Singh-Manoux میگوید: « این یافتهها نشان میدهد که نتایج اصلی این مقاله ناشی از رویدادهای زوال عقل است که بلافاصله پس از اندازهگیری پریشانی روانی رخ میدهد. این یک نمایش کامل از علیت معکوس است، یعنی پریشانی روانی در مرحله پیش بالینی زوال عقل به جای پریشانی روانی که باعث زوال عقل میشود.»
دکتر سولکاوا توضیح داد که ارتباط بین پریشانی روانی و بیماری آلزایمر احتمالاً به دلیل محدودیتهای زمانی، در تحلیلهای حساسیتی باقی نمانده است. او گفت: «تشخیص بیماری آلزایمر در فنلاند فقط در اواسط دهه ۱۹۹۰ آغاز شد، در حالی که تشخیصهای زوال عقل در دهه ۱۹۷۰ و زمانی که مطالعه FINRISK شروع شد، انجام شد.»
تحقیقات آینده
وقتی از دکتر سولکوا در مورد مراحل بعدی تحقیقات پرسیده شد، به MNT گفت که مطالعات بزرگتر و پیگیریهای طولانیتری مورد نیاز است.
«استرس، خستگی و علائم افسردگی به شدت با مشکلات خواب مرتبط هستند، که به عنوان عوامل خطر برای زوال عقل نیز مطرح میشوند. با اینحال، اکثر مطالعات اپیدمیولوژیک فاقد نمونههای کافی بزرگ یا پیگیری طولانی هستند.»
او افزود: «گام بعدی ما مطالعه مشکلات خواب و طول خواب و خطر زوال عقل با استفاده از گروه های بزرگ فنلاندی است.»
متبع: medicalnewstoday.com