مجاری صفراوی از نظر فیزیولوژی
مجاری صفراوی ( به انگلیسی: Bile duct )، صفرا، برای هضم غذا و چربیها مورد نیاز است. صفرا توسط کبد ترشح میشود و به معابر حمل کننده صفرا میرود.
مسیر صفرا به شرح زیر است: صفرا در کبد ← کانال هرینگ ← مجاری صفراوی داخل کبدی ← مجاری کبدی چپ و راست ← مجرای مشترک کبدی ← مجرای صفراوی ← مجرای صفراوی مشترک ← آمپول واتر ← مجرای لوزالمعده ← اثنی عشر
_جریان صفرا
صفرا با سرعت ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ میلىلیتر در روز از سلولهاى کبد و مجارى صفراوى ترشح مىشود. قسمت اعظم حجم صفرا و نوسانات آن از ترشح فعال نمکهاى صفراوى بهدرون کانالیکولهاى صفراوى ناشى مىشود.
سدیم و آب بهصورت غیرفعال براى حفظ اسمولالیته و تعادل الکتریکى بهدنبال نمکهاى صفراوى حرکت مىکنند. لسیتین و کلسترول با سرعتى متناسب با تغییرات برونده نمکهاى صفراوى وارد کانالیکول مىشوند.
بیلىروبین و سایر آنیونهاى ارگانیک – استروژنها، سولفوبروموفتالئین و غیره – بهصورت فعال و از طریق سیستم انتقالى متفاوت با سیستم انتقال نمکهاى صفراوى از سلول کبدى ترشح مىشوند.
سلولهاى استوانهاى مجارى مایعى غنى از بیکربنات را به آنچه که قبلاً در کانالیکول ساخته شده اضافه مىکنند، به این ترتیب که NO و -HCO3 به کمک یک پمپ سلولى که با سکرتین، VIP و کولهسیستوکینین تحریک مىشود بهصورت فعال ترشح مىشوند. آب و +K بهصورت غیرفعال از دیوارهٔ مجارى انتشار مىیابند.
در فواصل زمانى بین وعدههاى غذائی، صفرا در کیسهٔ صفرا ذخیره مىشود و غلظت آن تا سرعت ۲۰% در ساعت افزایش پیدا مىکند. هنگام جذب آب از صفرا، +Na همراه با -HCO3 یا -Cl فعالانه از درون کیسه صفرا جذب مىشوند.
سه عامل جریان صفرا را تنظیم یمکنند: ترشح کبدی، انقباض کیسه صفرا، و مقاومت اسفنکتر کلدوک. پس از هر وعدهٔ غذا، کیسه صفرا منقبض مىشود، اسفنکتر باز مىشود، و هربار که فشار داخل مجرا از مقاومت اسفنکتر بیشتر مىشود، صفرا بهطور متناوب به درون دوازدهه رانده مىشود.
بهترین محرک فیزیولوژیک براى انقباض کیسه صفرا و باز شدن اسفنکتر پس از غذا، کولهسیستوکینین (CCK) است، ولى تحریکات واگ نیز عمل آن را تسهیل مىکنند. CCK در اثر وجود چربى یا محصولات ناشى از تجزیهٔ چربى در درون فضاى روده، از مخاط روده کوچک به درون جریان خون آزاد مىشود.
آمینواسیدها و پلىپپتیدهاى کوچک محرکهاى ضعیفترى هستند، و کربوهیدراتها بىتأثیر هستند. بههنگام غذاخوردن بهدلیل چرخش نمکهاى صفراوى در چرخهٔ رودهاى – کبدى و اثر تحریکى سکرتین، VIP و CCK بر ترشح صفرا از مجاری، جریان صفرا شدت پیدا مىکند. در فواصل زمانى بین وعدههاى غذائی، موتیلین باعث تخلیهٔ نسبى و متناوب کیسه صفرا مىشود.
_نمکهاى صفراوى و چرخهٔ رودهاى کبدى
نمکهاى صفراوی، لیستین، و کلسترول حدود ۹۰% از مواد جامد صفرا را تشکیل مىدهند، و ۱۰% بقیه عبارتند از بیلىروبین، اسیدهاى چرب و نمکهاى غیرارگانیک. صفراى موجود در کیسه صفرا حاوى ۱۰% مواد جامد است.
نمکهاى صفراوى مولکولهاى استروئیدى هستند که در سلولهاى کبدى از کلسترول ساخته مىشوند. دو نمک صفراوى اولیه – کولات و کنوداکسى کولات – در کبد ساخته مىشوند. این نمکها قبل از آنکه بهداخل صفرا ترشح شوند با گلیسین یا تورین کونژوگه شده و حلالیت آنها در آب افزایش پیدا مىکند. باکترىهاى رودهاى این ترکیبات را به نمکهاى صفراوى ثانویه یعنى داکسىکولات و لیتوکولات تبدیل مىکنند. داکسىکولات بازجذب شده و وارد صفرا مىشود، ولى لیتوکولات نامحلول است و با مدفوع دفع مىشود.
عملکردهاى نمکهاى صفراوى عبارتند از: ۱. تحریک جریان صفراوی، ۲. انتقال چربىها، و ۳. اتصال به یونهاى کلسیم در صفرا. مولکولهاى اسید صفراوى آمفىپاتیک هستند – یعنى قطبهاى هیدروفیل و هیدروفوب دارند. این اسیدها در صفرا تجمعات چند مولکولى بهنام میسل تشکیل مىدهند که در آنها قطبهاى هیدروفیل بهسمت محیط آبى قرار مىگیرند.
مولکولهاى لیستین، که نوعى چربى قطبى ولى نامحلول در آب است، ساختمانهاى دولایهٔ هیدراتهاى بهنام وزیکول مىسازند و این وزیکولها نیز به میسلهاى متشکل از اسیدهاى صفراوى پیوسته و میسلهاى مختلط را تشکیل مىدهند. میسلهاى مختلط در مقایسه با میسلهاى صفراوى خالص ظرفیت بیشترى براى حمل چربى دارند.
نمکهاى صفراوى در تمام طول ژژونوم درون روده باقى مىمانند و در هضم و جذب چربى شرکت مىکنند. با رسیدن به قسمت دیستال رودهٔ کوچک، این نمکها از طریق سیستم انتقال فعالى که در ۲۰۰ سانتىمتر انتهائى ایلئوم وجود دارد بازجذب مىشوند. بیش از ۹۵% از نمکهاى صفراوى که از ژژونوم به ایلئوم مىرسند، با این فرآیند به خون وریدى پورت انتقال پیدا مىکنند، و نمکهاى باقىمانده و جذب نشده وارد کولون شده و به نمکهاى صفراوى ثانویه تبدیل مىشوند.
کل ذخیرهٔ نمکهاى صفراوى ۵/۲ تا ۴ گرم است که با هر وعدهٔ غذائى ۲ بار چرخهٔ رودهاى – کبدى را طى مىکند، و این چرخه، روزانه شش تا هشت بار تکرار مىشود. بهطور طبیعى حدود ۱۰% تا ۲۰% از ذخیرهٔ نمکهاى صفراوى در طى یک روز از مدفوع دفع مىشود که با سنتز کبدى جبران مىشود.
_بیلىروبین
روزانه حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلىگرم بیلىروبین در صفرا دفع مىشود که ۷۵% آن از تجزیهٔ گلبولهاى قرمز در سیستم رتیکولواندوتلیال و ۲۵% از چرخهٔ هِم کبدى و هموپروتئینها منشاء مىگیرد.
بیلىوردین، اولین پیگمانى که از هِم ساخته مىشود، احیاء شده و به بیلىروبین غیرکونژوگه تبدیل مىشود. بیلىروبین غیر کونژوگه همان بیلىروبینى است که در تست واندنبرگ بهطور غیرمستقیم واکنش مىدهد. بیلىروبین غیرکونژوگه در آب نامحلول است و بهصورت متصل به آلبومین در پلاسما منتقل مىشود.
سلولهاى کبدى بیلىروبین غیرکونژوگه را از جریان خون مىگیرند، آن را با اسید گلوکورونیک کونژوگه کرده و بیلىروبین دىگلوکورونید را مىسازد که همان بیلىروبین مستقیم محلول در آب است. در درون صفرا، بیلىروبین کونژوگه عمدتاً بههمراه میسلهاى چربى مختلط انتقال مىیابد.
بیلىروبین پس از ورود به روده توسط باکترىهاى رودهاى به ترکیبات متعددى بهنام اوروبیلینوژنها احیاء مىشود. این ترکیبات سپس اکسیده شده و به اوروبیلینهاى رنگدانهدار تبدیل مىشود.
_ آسیب شناسی
انسداد مجرای صفراوی توسط سرطان(کلانژیوکارسینوما)، سنگ کیسه صفرا، یا زخم از آسیبهای کیسه صفرا است، که از ورود صفرا به روده جلوگیری میکند و ماده فعال در صفرا (بیلی روبین) به جای حمل و نقل در مجرای صفراوی در خون تجمع مییابد.
نتایج این وضعیت زردی است، که در آن پوست و چشم از بیلی روبین در خون زرد میشوند. این وضعیت همچنین باعث خارش شدید میشود که ناسی از بیلی روبین، در بافتها است. در انواع خاصی از زردی، ادرار به صورت قابل ملاحظهای تیره تر، و مدفوع بسیار روشن تر از حد معمول خواهد شد.
اما در حالت عادی بیلی روبین از طریق مدفوع و ادرار دفع خواهد شد. و دلیل زردی ادرار نیز همین میباشد. زردی گاهی اوقات توسط سرطان پانکراس، که باعث انسداد مجرای صفرا نیز ایجاد میشود. زیرا مجرای صفراوی در عبور از بخش سرطانی بسته میشود.
منبع: دانشنامه رشد