نوشته شده توسط فرناز اخباری

عوارض برای برخی از بیماران لیزیک، به سلامت روان آسیب می‌رساند

بیماری‌‌ها و راه درمان , پیشگیری بهتر از درمان , فرناز اخباری

 

به گزارش سایت webmd.com

برای افرادی که بینایی ضعیفی دارند، بیدار شدن در صبح بدون نیاز به پیدا کردن عینک یا عجله برای قرار دادن لنزهای تماسی مانند یک رویا به نظر می‌رسد. به همین دلیل است که جراحی لیزیک چشم کراتومیلوسیس درجا با لیزر  یکی از محبوب‌ترین جراحی‌های انتخابی است.

اما از زمان آغاز جراحی، نگرانی‌هایی از سوی تعداد فزاینده‌ای از بیماران لیزیک که از نتایج خود راضی نیستند، ظاهر شده است. در حالی که FDA می‌گوید اکثر بیماران لیزیک راضی هستند، برخی گفته‌اند که این جراحی نه تنها به بینایی آن‌ها بلکه برای سلامت روانی آن‌ها بیش‌تر آسیب وارد کرده است تا این‌که مفید باشد.

در این روش از لیزر برای تغییر شکل دائمی قرنیه برای اصلاح نزدیک بینی، دوربینی و آستیگماتیسم استفاده می‌شود. طبق داده‌های اخیر، تقریباً ۶۰۰۰۰-۷۰۰۰۰۰ عمل لیزیک در سال انجام می‌شود و انجام آن حدود ۳۰ دقیقه طول می‌کشد.

رابطه احتمالی بین لیزیک و پیامدهای نامطلوب سلامت روان ایده جدیدی نیست. در سال ۲۰۰۸، طی یک جلسه FDA، بیماران لیزیک و خانواده‌هایشان توانستند داستان‌‌های خود را به اشتراک بگذارند. پدر یک بیمار لیزیک که در ۲۸ سالگی بر اثر خودکشی درگذشت خاطره ای تعریف می‌کند. جرالد دوریان، پدر کالین دوریان فقید، گفت که پسرش قبل از انجام عمل به دلیل بینایی ضعیف و آستیگماتیسم، سابقه بیماری روانی نداشت. به کالین دوریان هشدار داده شد که احتمال کمی وجود دارد که مردمک‌های بزرگ او خطر عوارض جانبی طولانی مدت را افزایش دهد، اما او عمل جراحی را انجام داد.

او در نهایت مشکلاتی را تجربه می‌کرد، مشکلات مانند دیدن تصاویر سه‌گانه روی هم، هاله‌ها و تعدادی دیگر از مشکلات بینایی بود.

در نامه پایانی که جرالد دوریان با صدای بلند برای مقامات بهداشتی خواند، کالین دوریان نوشت: «اگر نتوانم چشمانم را اصلاح کنم، خود را می‌کشم. من ۶ سال و نیم این‌گونه زندگی کرده‌ام و هر روز بیشتر دیوانه‌ام می‌کند. تک تک چیزهایی که به آن نگاه می‌کنم. به نظرم زشت و گیج‌کننده است. من فقط نمی‌توانم این واقعیت را بپذیرم که قرار است این‌طور زندگی کنم.»

از زمان مرگ کالین دوریان، FDA همچنان به مردم در مورد عوارضی که ممکن است ناشی از لیزیک باشد هشدار داده است و از پزشکان می‌خواهد که تا حد امکان با بیماران احتمالی شفاف باشند.

شایع‌ترین عارضه جانبی لیزیک خشکی چشم است. مطالعات نشان داده است که اکثر بیماران علائم خشکی چشم را در هفته‌ها و ماه‌های بعد از جراحی خود گزارش می‌کنند که ۹۵ درصد آنها بلافاصله پس از جراحی، خشکی چشم را گزارش می‌کنند. بر اساس داده‌ها، خشکی چشم چند ماه پس از عمل به اوج خود می‌رسد و پس از آن اکثر بیماران طی ۶ تا ۱۲ ماه بهبود می‌یابند.

و اگرچه مطالعات FDA به این نتیجه رسیدند که اکثریت قریب به اتفاق بیماران لیزیک از جراحی‌های خود راضی هستند، اما همچنان تعداد کمتری با روند افزایشی از مردم وجود دارند که احساس می‌کنند لیزیک باعث اختلالات بینایی مادام‌العمر آن‌ها شده است. هاله‌ها، دشواری در رانندگی در شب، حساسیت به نور، و دو برابر دیدن  همه اینها می تواند تأثیر منفی بر کیفیت زندگی بیماران داشته باشد.

دکتر Kira Manusis، چشم پزشک در بیمارستان Mount Sinai در نیویورک، می‌گوید: «‌که مانند هر جراحی، لیزیک نیز عوارض خود را دارد اما میزان آن بسیار پایین است. و در حالی که پروتکلی برای پزشکان وجود ندارد که از بیماران در مورد سابقه سلامت روانشان قبل از عمل بپرسند، مانوسیس می‌گوید که بدیهی است که فردی که با “انتظارات غیر واقعی” برای بینایی پس از جراحی خود مراجعه کند کاندیدای مناسبی برای لیزیک نخواهد بود.»

مانوسیس می‌گوید: « ممکن است در حین جراحی نیاز به لمس  باشد یا باشد، ممکن است عارضه‌ای وجود داشته باشد که منجر به از دست دادن بینایی در اصلاح بینایی لیزر شود… اما این خطر بسیار کم است. بنابراین اگر کسی نتواند آن را درک کند، یا با آن به عنوان یک احتمال برخورد کند، پس این یک می تواند یک مانع بزرگ باشد. و این شخص نباید با لیزر بینایی اش را اصلاح کند.»

در تابستان ۲۰۲۲، سازمان غذا و داروی آمریکا پیش‌نویس دستورالعملی را برای اطلاع‌رسانی به مردم در مورد برخی از پیامدهای نامطلوب لیزیک، از جمله خطر بالقوه «آسیب روانی» منتشر کرد.

این سند پیش‌نویس بیش از ۷۰۰ نظر از مردم را به خود جلب کرد، از بسیاری از مشتریان خوشحال لیزیک که زندگی آنها برای بهتر شدن تغییر کرده است تا گروه کوچک‌تری که می‌گویند این جراحی و اثرات منفی پایدار آن تلفات زیادی بر سلامت روان آن‌ها وارد کرده است.

جولی شلهورن، متخصص چشم، استادیار دانشگاه علوم پزشکی، می‌گوید: «مطالعات به وضوح نشان داده‌اند که لیزیک میزان رضایت بالایی دارد، اما وقتی نوبت به ارزیابی فراوانی عوارض لیزیک، افسردگی و حتی خودکشی می‌رسد، در حال حاضر یک چیز ناشناخته است». بخش چشم پزشکی دانشگاه سانفرانسیسکو که در مطالعه نتایج جراحی انکساری برای بیماران تخصص دارد.»

لیزیک یک روش واقعا رایج است. افراد زیادی هر روز لیزیک می کنند.

Schallhorn گفت: «مسائل مربوط به سلامت روان در ایالات متحده بسیار رایج است. آیا این واقعیت که فردی که لیزیک کرده و مشکلات روانی داشته است ناشی از لیزیک است؟ یا فقط این واقعیت است که مردم لیزیک می‌کنند و افراد مشکلات روانی دارند و این دو چیز اتفاقاً به طور موقت با هم مرتبط هستند؟»

 

متبع: webmd.com


 

0
نوشته شده توسط فرناز اخباری

بزرگسالان مبتلا به ADHD بیش از آنچه پزشکان پیش‌‌بینی می‌کردند با مشکلات روانی روبرو هستند

بیماری‌‌ها و راه درمان , پیشگیری بهتر از درمان , فرناز اخباری

 

به گزارش سایت medicalnewstoday.com

  • در یک مطالعه مشترک، محققان پاسخ‌های پرسش‌نامه بزرگسالان را برای بررسی ارتباط بین ویژگی‌های ADHD، ویژگی‌های اوتیسم و ​​مسائل مربوط به سلامت روان تجزیه و تحلیل کردند.
  • محققان می‌خواستند دریابند که داشتن ویژگی‌های ADHD یا اوتیسم تا چه اندازه علائم مشکلات سلامت روان را افزایش می‌دهد.
  • پس از تجزیه و تحلیل پاسخ‌ها، محققان به این نتیجه رسیدند که مقامات باید آگاهی بیشتری را در مورد تأثیر ADHD بر سلامت روان افزایش دهند، زیرا آن‌ها معتقدند که افراد مبتلا به ADHD بیش‌تر احتمال دارد که مبارزات خود را درونی کنند.

اختلال کمبود توجه بیش‌فعالی (ADHD) یک اختلال عصبی رشدی است که بسیاری از افراد را از کودکی تا بزرگسالی تحت تاثیر قرار می‌دهد. ADHD اغلب دارای بسیاری از بیماری‌های همراه از جمله اختلالات سلامت روان است.

اوتیسم که گاهی اوقات به عنوان «اختلال طیف اوتیسم» (ASD) شناخته می‌شود، و می‌تواند برخی از ویژگی‌های همپوشانی با ADHD داشته باشد. با این حال، اوتیسم در طیف گسترده‌ای ظاهر می‌شود و برخی از افراد علائمی را تجربه می‌کنند که می‌تواند کیفیت زندگی آنها را به شدت مختل کند. به همین دلیل، ارائه‌دهندگان مراقبت‌های بهداشتی حرفه‌ای ممکن است در نظر بگیرند که افراد مبتلا به اوتیسم در مقایسه با افراد مبتلا به ADHD ممکن است در زندگی روزمره با مشکلات بیش‌تری مواجه شوند.

محققان دانشگاه‌های باث، بریستول و کاردیف، و کینگز کالج لندن همگی در بریتانیا می‌خواستند ببینند که آیا افرادی که ویژگی‌های ADHD یا اوتیسم را تجربه می‌کنند، علائم مشکلات روانی مانند افسردگی یا اضطراب را نیز دارند و تا چه حد آن علائم را تجربه می کنند.

آن‌ها از طریق پرسش‌نامه‌هایی که افراد را تجزیه و تحلیل کردند دریافتند که افراد دارای ویژگی‌های بیش‌فعالی نسبت به افراد مبتلا به اوتیسم بیش‌تر احتمال دارد مشکلات سلامت روان را درونی کنند.

نتایج این مطالعه در مجله Scientific ReportsTrusted Source موجود است.

مروری بر ADHD

ADHD اغلب در اوایل دوران کودکی خود را نشان می‌دهد و می‌تواند در یک کودک ۴ ساله تشخیص داده شود. علائم اصلی ADHD بیش‌فعال بودن و یا بی‌‌توجهی است. برخی دیگر از علائم ADHD می تواند شامل تکانشگری بودن (‌ تِکانش واژه‌ای است که در کتابها و نوشته‌های فارسی روانشناسی، به عنوان معادل Impulse (ضربه) به‌کار می‌رود.

بر همین اساس، روانشناسان اصطلاح تکانشگری را هم به عنوان معادل Impulsivity ساخته‌اند و به‌کار می‌برند. تکانشگری (impulsivity) یکی از حالات شخصیتی انسان است.) ، اشتباهات بی دقتی، مشکلات در عملکرد اجرایی و مبارزه با مدیریت زمان باشد.

تقریباً ۸٫۴٪ از کودکان در ایالات متحده دارای تشخیص فعلی ADHD هستند و یک مطالعه برآورد می‌کند که ۶٫۷۶٪ از بزرگسالان در سراسر جهان دارای ADHD علامتی هستند.

دکتر کریستا جردن، روانشناس بالینی در Choosing Therapy در آستین، TX، با Medical News Today صحبت کرد تا بیش‌تر توضیح دهد که چه چیزی باعث ارتباط ADHD و افسردگی می‌شود. دکتر جردن خاطرنشان کرد که تنوع آلل کوتاه ژن انتقال سروتونین ۵-HTTLPR ممکن است دراین ارتباط نقش داشته باشد.

دکتر جردن توضیح داد: «در افرادی که آلل کوتاه این ژن را دارند، به‌طور قابل‌‌توجهی احتمال ابتلا به ADHD وجود دارد. جالب این‌جاست که همین تنوع آللی کوتاه ژن ۵-HTTLPR با افزایش حساسیت عاطفی و واکنش پذیری مرتبط است.»

چند راه وجود دارد که ارائه‌‌دهندگان علائم ADHD را درمان می‌کنند، که ممکن است شامل مداخلات غذایی درمانی باشد. افراد دیگر ممکن است متوجه شوند که به دارو نیاز دارند.

برخی از داروهای تجویزی محرک و غیر محرک عبارتند از:

  • آدرال (آمفتامین)؛
  • ریتالین (متیل‌‌فنیدات)؛
  • کنسرتا (متیل‌فنیدات)؛
  • Strattera (اتوموکستین هیدروکلراید)؛
  • Qelbree (viloxazine).

برای برخی افراد، علائم ADHD کنترل نشده می‌تواند منجر به مشکلات سلامت روان، از جمله افسردگی و اضطراب شود.

تحقیقات کافی در مورد ADHD بزرگسالی انجام نشده است.

هدف پژوهش حاضر این بود که بفهمد آیا افراد مبتلا به علائم ADHD تمایل به درونی کردن چالش خود دارند‌؟

آن‌ها قبل از هر چیز خاطرنشان کردند که تحقیقات در مورد افراد مبتلا به اوتیسم بسیار گسترده تر از تحقیقات متمرکز بر افراد مبتلا به ADHD است، بنابراین می‌‌خواستند به بازگرداندن این تعادل کمک کنند.

نویسندگان مطالعه بیان کردند: «تاکید بسیار بیش‌تری بر ASD نسبت به ADHD در تحقیقات مربوط به درونی سازی مشکلات و عملکرد بالینی وجود دارد.»

بنابراین به جای تکیه بر معیارهای تشخیصی برای ارزیابی مبارزات درونی افراد مبتلا به ADHD یا اوتیسم، محققان به این نتیجه رسیدند که بهترین رویکرد انجام یک نظرسنجی از جمعیت عمومی در بریتانیا است.

آن‌ها ۵۰۴ شرکت‌کننده را از سنین ۱۸ تا ۷۹ سال استخدام کردند. میانگین سنی شرکت‌کنندگان ۴۵ سال بود. شرکت کنندگان تقریباً به‌طور مساوی بر اساس جنسیت تقسیم شدند، زیرا ۴۹٪ از شرکت کنندگان مرد و ۵۱٪ زن بودند.

همه شرکت‌کنندگان چهار پرسش‌نامه را برای ارزیابی صفات مربوط به اوتیسم، ADHD، اضطراب و افسردگی تکمیل کردند:

  • ضریب طیف اوتیسم ۲۸ موردی کوتاه؛
  • مقیاس خود گزارشی ADHD 18 موردی بزرگسالان؛
  • مقیاس ۷ ماده‌ای اختلال اضطراب فراگیر؛
  • ماژول ۹ ماده‌ای افسردگی پرسش‌نامه سلامت بیمار.

محققان از آن‌ها برای تجزیه و تحلیل ارتباط بین اوتیسم و ​​ویژگی‌های ADHD و سلامت روان استفاده کردند.

افراد مبتلا به ADHD چالش را درونی می‌کنند

پس از تجزیه و تحلیل پرسش‌نامه‌ها، محققان توانستند ظن خود را مبنی بر تجربه و درونی کردن اضطراب و افسردگی افراد مبتلا به ADHD تأیید کنند. علاوه بر این، نویسندگان خاطرنشان کردند که افراد دارای ویژگی‌‌های ADHD بیشتر از افراد دارای ویژگی‌های اوتیسم، مسائل خود را درونی می‌کنند.

لوکا هارگیتای، محقق ارشد، محقق دکترا در دانشگاه باث، می‌گوید: «یافته‌های ما نشان می‌دهد که تحقیقات و عملکرد بالینی باید بخشی از تمرکز را از اوتیسم به ADHD تغییر دهد.»

محققان همچنین مدل‌هایی از پاسخ‌های پرسش‌نامه خود را بر روی یک شبیه‌سازی رایانه‌ای اجرا کردند و به همان نتیجه رسیدند چیزی که نویسندگان از آن به عنوان «نرخ تکرارپذیری ۱۰۰٪» یاد کردند.

نویسندگان می‌نویسند: « این نشان می‌دهد که صفات ADHD همیشه بر ویژگی‌های ASD به عنوان پیش‌‌بینی کننده مشکلات درونی در سطح جمعیت غالب است.»

افزایش آگاهی مهم می‌باشد

نتایج این مطالعه می‌تواند به ارائه‌دهندگان مراقبت‌های بهداشتی کمک کند تا بیشتر آگاه شوند که افراد مبتلا به ویژگی‌های ADHD ممکن است علائم اضطراب و افسردگی را تجربه کنند. این آگاهی می‌تواند امکان درمان این مسائل را افزایش دهد.

دکتر آلیسون چیس در مصاحبه با مدیکال نیوز تودی گفت: «ارتباط بین مسائل بهداشت روانی مانند اضطراب و افسردگی و ADHD در جمعیت بالینی کاملاً عمیق است. ما اغلب شاهد ارتباط قابل توجهی بین این اختلالات هستیم.»

دکتر چیس دارای دکترای روانشناسی بالینی از دانشگاه تگزاس در آستین است و مدیر بالینی منطقه‌ای مرکز خلق و خو و اضطراب Pathlight است و در مطالعه شرکت نداشت. دکتر چیس همچنین مکانیسم‌های ADHD و افسردگی را بیان کرد.

وی اظهار داشت: « مولفه بیولوژیکی علت شناسی اختلالات سلامت روان، از جمله ADHD و همچنین افسردگی و اضطراب، بیشتر از این حمایت می‌کند که چرا ما این تلاقی رفتارها و علائم را در کودکان و بزرگسالان مشاهده می کنیم.»

او افزود: «احتمالاً مکانیسم‌های مشابهی وجود دارد، زیرا هر دو علائم سلامت روانی اضطراب و افسردگی و ADHD با هم اتفاق می‌افتند».

دکتر دیوید فیفل، استاد بازنشسته روانپزشکی در دانشگاه کالیفرنیا در سن دیگو، که در این تحقیق شرکت نداشت، نیز در مورد یافته‌های مطالعه با MNT صحبت کرد.

وی گفت: «این مطالعه مهم است زیرا شواهد قبلی را تأیید می‌کند که داشتن ADHD خطر ابتلا به یک بیماری روان‌پزشکی مانند اضطراب و افسردگی را افزایش می‌دهد.»

طبق تجربه من، افسردگی و اضطراب که در بزرگسالان آشکار می شود می تواند نتیجه مستقیم علائم ADHD باشد که از دوران کودکی با آن دست و پنجه نرم می کنند. مشکل این است که بسیاری از بزرگسالان مبتلا به ADHD تشخیص داده نشده به دنبال کمک برای افسردگی یا اضطراب هستند، و نه آنها و نه روانپزشکانشان متوجه نمی شوند که ADHD زمینه ساز این شرایط است، زیرا تا حدودی تشخیص ADHD در بزرگسالان دشوار است، مگر اینکه پزشک با آگاهی دنبال تشخیص باشد.”

منبع: medicalnewstoday.com


 

0
نوشته شده توسط فرناز اخباری

اختلال استرس حاد چیست؟

بیماری‌‌ها و راه درمان , پیشگیری بهتر از درمان , فرناز اخباری , روانشناسی

 

به گزارش سایت psychologytoday.com

اختلال استرس حاد می‌تواند به دنبال قرار گرفتن فرد در معرض یک یا چند رویداد آسیب‌زا ایجاد شود. علائم این حالت ممکن است پس از تجربه یا شاهد یک رویداد آزاردهنده که شامل تهدید یا مرگ واقعی، آسیب جدی، یا تجاوز فیزیکی یا جنسی است، ایجاد شود. این علائم پس از وقوع تروما شروع یا بدتر می‌شود و می‌تواند از سه روز تا یک ماه ادامه یابد. اگر علائم پس از یک ماه ادامه یابد، تشخیص اختلال استرس پس از سانحه داده می‌شود.

تخمین زده می‌شود که بین ۵ تا ۲۰ درصد از افرادی که در معرض آسیب‌هایی مانند تصادف رانندگی، حمله، یا تیراندازی دسته جمعی قرار می‌گیرند، دچار اختلال استرس حاد می‌شوند. و تقریبا نیمی از این افراد دچار اختلال استرس پس از سانحه می‌‌شوند. تشخیص اختلال استرس حاد برای شناسایی افرادی که در نهایت دچار اختلال استرس پس از سانحه می‌شوند، می باشد. این وضعیت در دوران جنگ جهانی اول به عنوان «شوک گلوله‌ای» نامیده می‌شد که بر اساس شباهت‌‌های بین واکنش سربازانی که در اثر انفجار بمب‌ها یا گلوله‌ها دچار ضربه مغزی شده بودند و آن‌هایی که آسیب به سیستم عصبی مرکزی خود داشتند بود. اخیراً، مشاهده شده که اختلال استرس حاد در افراد ممکن است بلافاصله پس از تروما، علائمی شبیه PTSD را برای مدت کوتاهی نشان دهند.

تروما هم تعریف پزشکی دارد و هم تعریف روانپزشکی دارد. از نظر پزشکی، تروما به یک آسیب بدنی، زخم یا شوک جدی یا بحرانی اشاره دارد و طب تروما در اورژانس‌ها انجام می‌شود. در روان‌پزشکی، تروما به تجربه‌ای اطلاق می‌شود که از نظر عاطفی دردناک، ناراحت‌کننده یا تکان‌دهنده است که گاهی اوقات منجر به اثرات ذهنی و فیزیکی پایدار می‌شود.

به‌طور کلی، اعتقاد بر این است که هر چه مواجهه مستقیم با یک رویداد آسیب زا بیشتر باشد، خطر آسیب روانی بیشتر است. بنابراین در تیراندازی در مدرسه، به عنوان مثال، دانش آموزی که مجروح شده است احتمالاً از نظر روانی شدیدترین آسیب را می بیند و دانش آموزی که شاهد تیراندازی یا کشته شدن همکلاسی است احتمالاً بیشتر از دانش آموزی که در قسمت دیگری از مدرسه بوده است آسیب می‌بیند. زمانی که خشونت رخ داد حتی قرار گرفتن بطور غیر‌مستقیم در معرض خشونت می‌‌تواند آسیب زا باشد. به همین دلیل، همه کودکان و نوجوانانی که در معرض خشونت یا فاجعه قرار می‌گیرند، حتی اگر فقط از طریق گزارش‌های رسانه‌ای گرافیکی باشند، باید برای نشانه‌هایی از ناراحتی عاطفی تحت نظر باشند.

علائم

اختلال استرس حاد زمانی قابل تشخیص است که علائم حداقل سه روز ادامه داشته باشند و پس از یک تجربه آسیب زا بیش از یک ماه طول نکشند. اگر علائم پس از یک ماه ادامه یابد، تشخیص اختلال استرس پس از سانحه تبدیل می‌باشد. بر اساس DSM-5، علائم اختلال استرس حاد به پنج دسته تقسیم می‌شود.

زمانی که بیمار دارای ۹ علامت یا بیشتر باشد، این اختلال تشخیص داده می‌شود:

  • علائم نفوذ خاطرات ناراحت‌کننده غیرارادی و مزاحم از ضربه یا رویاهای ناراحت کننده مکرر؛
  • علائم خلقی منفی‌ ناتوانی مداوم در تجربه احساسات مثبت، مانند شادی یا عشق؛
  • علائم تجزیه‌ای کند شدن زمان، دیدن خود از منظر یک فرد خارجی، یا گیج شدن؛
  • علائم اجتناب از خاطرات، افکار، احساسات، افراد یا مکان‌های مرتبط با تروما؛
  • علائم برانگیختگی مشکل در به خواب رفتن یا ماندن در خواب، رفتار تحریک‌‌پذیر، یا مشکلات تمرکز.

افراد مبتلا به اختلال استرس حاد ممکن است به دلیل عدم توانایی در پیشگیری از آسیب یا عدم توانایی سریعتر از تروما احساس گناه کنند. حملات پانیک در ماه بعد از تروما رایج است. کودکان مبتلا به اختلال استرس حاد نیز ممکن است اضطراب مربوط به جدایی آن‌ها از مراقبان را تجربه کنند.

تفاوت بین اختلال استرس حاد و PTSD چیست؟

اختلال استرس حاد و PTSD علائم مشابهی را به دنبال یک رویداد آسیب‌زا، مانند خاطرات مزاحم، اجتناب و پریشانی شامل می‌شود. تفاوت این است که اختلال استرس حاد در ماه بعد از تروما تشخیص داده می‌‌شود، در حالی که PTSD در صورتی تشخیص داده می‌شود که این علائم پس از یک ماه ادامه یابد. بسیاری از افرادی که استرس حاد را تجربه می‌کنند، به PTSD مبتلا نمی‌شوند.

علائم اختلال استرس حاد چیست؟

هر کسی که شاهد یک رویداد آسیب‌زا باشد، مستعد استرس حاد است. علائمی که ممکن است نشان‌دهنده ابتلا شما یا یکی از نزدیکان‌تان به اختلال استرس حاد شده باشید عبارتند از: خاطرات مزاحم رویداد، اجتناب از یادآوری رویداد، فلاش بک، کابوس، بی خوابی، پرخاشگری فیزیکی، غم و اندوه مداوم، ناتوانی در تمرکز، سردرد، درد معده و مشکل در نفس کشیدن.

علل

فرد باید در معرض یک رویداد آسیب‌زا قرار گیرد تا در معرض خطر اختلال استرس حاد قرار گیرد. مشخص نیست که چرا تنها بخش کوچکی از افرادی که در معرض آن قرار می‌گیرند دچار اختلال استرس می‌شوند. افراد ممکن است در معرض خطر بیش‌تری برای ابتلا به اختلال استرس باشند اگر قبلاً مبتلا به اختلال روانی تشخیص داده شده باشند، رویداد آسیب‌زا را بسیار شدید درک کنند، در هنگام تجربه پریشانی سبک مقابله‌‌ای اجتنابی داشته باشند یا سابقه ضربه قبلی داشته باشند. زنان بیش‌تر از مردان در معرض ابتلا به اختلال استرس حاد هستند.

بدن یک پاسخ فیزیولوژیکی داخلی به استرس حاد دارد  که به آن پاسخ استرس می‌گویند. هنگامی که یک رویداد ترسناک یا تهدید‌آمیز درک می‌‌شود، بدن یک واکنش خودکار را در جهت مقابله با تهدید، فریز یا فرار از تهدید انجام می‌دهد (از این رو اصطلاح «واکنش مبارزه-فرار-فریز» نامیده می‌شود). نشانه‌های پاسخ استرس حاد افزایش تقریباً آنی ضربان قلب، فشار‌خون، تعریق، تنفس و متابولیسم و ​​منقبض شدن ماهیچه‌ها است. افزایش برون ده قلبی و متابولیسم تسریع شده برای ایجاد عمل ضروری است.

از نظر روانی، توجه بر تهدید متمرکز است. پس از اینکه افراد یک ضربه را تجربه کردند، ممکن است نسبت به تهدیدهای جدید هوشیارتر باشند و تهدیدهای دائمی را در محیط خود بر اساس خطر فرضی (مثلاً به دلیل خاطرات یا رویاهای مزاحم) درک کنند و بنابراین پاسخ استرس حاد را بیشتر از قبل تجربه کنند.

چه رویدادهای آسیب‌زا باعث اختلال استرس حاد می‌شوند؟

طبق نطر DSM-5: رویدادهای آسیب‌زا که ممکن است منجر به اختلال استرس حاد شود شامل قرار گرفتن در معرض جنگ، تهدید یا خشونت واقعی به شکل حمله فیزیکی، تیراندازی، سرقت، تجاوز جنسی، آدم ربایی، حمله تروریستی یا شکنجه، یک بلای طبیعی مانند زلزله، طوفان است. ، یا آتش‌سوزی و تصادف شدید مانند تصادف اتومبیل، سقوط هواپیما یا تصادف صنعتی،

اختلال استرس حاد چقدر شایع است؟

شیوع اختلال استرس حاد بسته به فرد، زمینه و تجربه آسیب زا متفاوت است. بر اساس DSM-5، شیوع اختلال استرس حاد بین ۲۰ تا ۵۰ درصد در میان بازماندگان حوادث آسیب‌زا بین فردی، مانند تجاوز، تعرض، یا تیراندازی دسته جمعی است. و میزان شیوع آن در کم‌تر از ۲۰ درصد در میان کسانی است که حوادث آسیب‌زا را تجربه کرده‌اند که شامل حملات بین فردی نمی شود، مانند تصادفات رانندگی، آسیب خفیف مغزی، یا سوختگی.

از نظر روانی، توجه بر تهدید متمرکز است. پس از اینکه افراد یک تروما را تجربه کردند، ممکن است نسبت به تهدیدات جدید هوشیارتر باشند و تهدیدهای دائمی را در محیط خود بر اساس خطر فرضی (مثلاً به دلیل خاطرات یا رویاهای مزاحم) درک کنند و بنابراین واکنش استرس حاد را بیش‌تر از قبل تجربه کنند.

درمان

کمک به فرد بلافاصله پس از یک ضربه، کلید کاهش پریشانی و شروع درمان است. درمان شناختی رفتاری (CBT) درمانی است که بیشترین موفقیت را در مبارزه با اختلال استرس حاد داشته است. CBT دو جزء اصلی دارد. اول، هدف آن تغییر شناخت ها یا الگوهای فکری پیرامون حادثه آسیب زا است. دوم، سعی می‌کند رفتارها را در موقعیت‌های اضطراب‌‌آور تغییر دهد. درمان شناختی رفتاری نه تنها علائم اختلال استرس حاد را بهبود می‌بخشد، بلکه از بروز اختلال استرس پس از سانحه نیز جلوگیری می‌‌کند.

گروه‌های گفتگوی روان‌شناختی و مدیریت اضطراب نیز برای درمان اختلال استرس حاد مورد بررسی قرار گرفته‌اند. تشریح روانشناختی شامل یک مداخله درمانی شدید بلافاصله پس از تروما است تا افراد آسیب دیده بتوانند «همه چیز را بیان کنند». در حالی که برخی افراد چنین مداخله‌ای را مفید می‌دانستند، برخی دیگر با صحبت در مورد وضعیتی که در ابتدا باعث ناراحتی آنها شده بود، دوباره احساس آسیب دیدگی کرده‌اند.

اختلال استرس حاد چقدر شایع است؟

داروهای روانگردان می‌‌توانند به علائم اضطراب و برانگیختگی بالا کمک کنند. علاوه بر این، استراتژی‌های کاهش استرس، مانند تکنیک‌های ذهن آگاهی و آرامش، می‌توانند به افراد کمک کنند تا با علائم اختلال استرس حاد کنار بیایند و در نهایت علائم آن را کاهش دهند و از بروز اختلال استرس حاد در آینده جلوگیری کنند.

رشد پس از سانحه چیست؟

رشد پس از سانحه به تغییرات مثبتی اطلاق می‌شود که برخی افراد پس از یک رویداد آسیب‌زا تجربه می‌‌کنند. رشد پس از سانحه به معنای مثبت بودن خود آسیب نیست، بلکه به این معناست که برخی افراد هم ضرر و هم سود را مانند قدردانی مجدد از زندگی، اعتماد به توانایی خود برای استقامت، تقویت روابط و رشد معنوی تجربه می‌‌کنند.

منبع: psychologytoday.com


 

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

دارونامه؛ آشنایی با داروی سیتالوپرام (Citalopram)، اختلال افسردگی و …

بیماری‌‌ها و راه درماندارونامه , پیشگیری بهتر از درمان

 

توجه: مطلبی که مطالعه می‌کنید صرفا جنبه‌ی افزایش آگاهی دارد و به هیچ وجه جایگزین توصیه‌های پزشک نیست. برای مصرف دارو، آگاهی از عوارض جانبی، تداخل دارویی و موارد مرتبط دیگر لازم است حتما به پزشک متخصص مراجعه کنید.

سیتالوپرام در گروه داروهای ضدافسردگی و از داروهای مهارکننده انتخابی باز جذب سروتونین ( SSRI) می باشد. سیتالوپرام در درمان اختلالات افسردگی بکار می‌‌رود.

سیتالوپرام به گروهی از داروهای ضد‌افسردگی معروف است که به عنوان مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRI) شناخته می‌شوند و به‌طور گسترده‌‌ای برای درمان علائم افسردگی استفاده می‌شود.

موارد مصرف سیتالوپرام

کاربردهای اصلی (Labeled Indications):
اختلال افسردگی ماژور (تک قطبی)

کاربردهای دیگر (Off-labeled Indications):
رفتار پرخاشگرانه یا آشفته همراه با زوال عقل؛
اختلال پرخوری؛
اختلال اضطراب عمومی؛
اختلال وسواسی اجباری؛
اختلال پانیک یا هراس؛
اختلال استرس پس از سانحه؛
انزال زودرس.

موارد منع مصرف

حساسیت بیش از حد به سیتالوپرام یا هر یک از اجزای فرمولاسیون
استفاده از مهارکننده‌‌های MAO برای درمان اختلالات روان‌پزشکی (همزمان یا طی ۱۴ روز پس از قطع سیتالوپرام یا مهار کننده MAO)
شروع سیتالوپرام در بیمار دریافت کننده متیلن بلو وریدی یا لینزولید
مصرف همزمان با پیموزاید

مصرف در بارداری

داروهای گروه C فقط باید با تجویز پزشک مورد مصرف قرار بگیرد. خطرات ناشی از مصرف این گروه از داروها هنوز رد نشده است و یا اینکه مطالعات انسانی انجام نشده است و پزشک زمانی که احساس کند فواید مصرف این گروه از داروها از مضرات احتمالی آن بسیار بیشتر است و مصرف آن برای بیمار ضروری است تجویز انجام می‌دهد.
استفاده از این دارو از اواخر سه ماهه سوم همراه با عوارض در نوزادان است و ممکن است نیاز به بستری طولانی مدت در بیمارستان، پشتیبانی تنفسی و تغذیه با لوله باشد.
عوارض جانبی در نوزاد تازه متولد شده پس از قرار گرفتن در معرض SSRI در اواخر سه ماهه سوم می‌تواند شامل آپنه‌، گریه مداوم‌، سیانوز‌، مشکل تغذیه‌‌، هایپر رفلکسی‌، هایپو یا هیپرتونی‌، افت قند‌خون‌، تحریک‌‌پذیری‌، بی‌‌حسی‌، ناراحتی تنفسی‌، تشنج‌، بی‌ثباتی دما‌، لرزش و استفراغ باشد.

 

مصرف در شیردهی

سیتالوپرام و متابولیت های فعال آن در شیر مادر وجود دارد.
روان درمانی یا سایر روش‌های درمانی غیر‌درمانی برای درمان اولیه افسردگی خفیف در بیماران شیرده توصیه می‌شود. داروهای ضد‌‌افسردگی در مواردی توصیه می‌شود که روان درمانی کافی نباشد یا علائم افسردگی متوسط تا شدید باشد. اگر از SSRI خاص در دوران بارداری به طور موثر استفاده شده باشد‌‌، در صورت عدم وجود موارد منع مصرف‌‌، می‌‌توان آن را در دوران شیردهی ادامه داد.

هشدارها

۱-در مصرف سیتالوپرام بیماران دارای اختلالات افسردگی شدید(MDD)، هم بزرگسالان و هم کودکان، ممکن است وخیم‌تر شدن وضعیت افسردگی و یا افزایش تمایل به خودکشی یا تغییرات رفتاری غیرطبیعی را تجربه کنند.
۲- در بیماران دارای افسردگی دوقطبی با احتیاط فراوان سیتالوپرام تجویز شود.
۳-کاهش غلظت یون سدیم پلاسما در درمان با SNRIs و SSRIs از جمله سیتالوپرام با شیوع بالایی رخ می‌‌دهد. این کاهش غلظت یون سدیم پلاسما در نتیجه سندروم ترشح نامناسب هورمون ضد‌ادراری (SIADH) بروز می‌کند.
۴-سیتالوپرام در بیماران با سابقه مانیا با احتیاط فراوان تجویز شود.
۵-سیتالوپرام در بیماران با سابقه تشنج با احتیاط فراوان تجویز شود.

نکات قابل توصیه

۱-از قطع مصرف ناگهانی سیتالوپرام بپرهیزید‌‌، قطع مصرف سیتالوپرام بصورت کاهش تدریجی انجام شود.
۲-بیماران مصرف کننده سیتالوپرام باید آگاه باشند که با مصرف همزمان داروهای ضد‌‌التهاب غیراستروئیدی و آسپیرین و دیگر داروهای ضدانعقاد خون‌‌، امکان خونریزی وجود دارد.

عوارض جانبی سیتالوپرام

عوارض جانبی شایع (شیوع بالای ۱۰%):
پوست: دیافورز (۱۱٪ وابسته به دوز)
دستگاه گوارش: حالت تهوع (۲۱٪)، خشکی دهان (۲۰٪)
سیستم عصبی: خواب‌آلودگی (۱۸٪ ؛ وابسته به دوز، بی‌خوابی (۱۵٪ ؛ وابسته به دوز)

عوارض جانبی با شیوع کمتر (۱% تا ۱۰%):
قلب و عروق: برادی کاردی (۱%) ، افت فشار خون (≥ ۱%) ، افت فشارخون ارتوستاتیک (≥ ۱%) ، فاصله QT طولانی مدت در ECG ، تاکی کاردی (≥ %۱)
پوست: خارش (≥ ۱٪) ، بثورات پوستی (≥ %۱)
غدد درون ریز و متابولیک: آمنوره (≥ ۱%)، کاهش میل جنسی (۱ تا ۴%) ، افزایش وزن (≥ ۱%)، کاهش وزن (≥ %۱)
دستگاه گوارش: درد شکم (۳٪)، بی اشتهایی (۴٪) ، اسهال (۸٪) ، دیسژوزیا (۱٪) ، سوء هاضمه (۵٪) ، نفخ شکم (۱٪) ، افزایش اشتها (۱٪،) ، سیالوره (≥ ۱%) ، استفراغ (۴%)
ادراری تناسلی: دیسمنوره (۳٪) ، اختلال در انزال (۶٪) ، ناتوانی جنسی (۳٪ وابسته به دوز)
سیستم عصبی: تحریک پذیری (۳%) ، فراموشی (≥ ۱%) ، اضطراب (۴%) ، بی علاقگی (≥ ۱%) ، گیجی (≥ ۱%) ، افسردگی (≥ ۱%) ، خستگی (۵% وابسته به دوز ) ، عدم تمرکز (≥ ۱%) ، میگرن (≥ ۱%) ، پارستزی (≥ ۱%) ، خمیازه (۲% وابسته به دوز)
عصبی – عضلانی و اسکلتی: آرترالژی (۲٪) ، میالژی (۲٪) ، لرزش (۸٪)
چشم: اختلال در تطبیق(≥ ۱٪)
کلیه: پلی اوری (≥ ۱%)
تنفسی: سرفه (۱٪) ، رینیت (۵٪) ، سینوزیت (۳٪) ، عفونت دستگاه تنفسی فوقانی (۵٪)
متفرقه: تب (۲٪)

تداخلات دارویی

ارگوتامین سی، اس امپرازول، اکس کاربازپین، ایپراتروپیوم بروماید , بوپروپیون , بوسپیرون , پرفنازین , پرومتازین , تترابنازین , ترازودون , ترانیل سیپرومین , تیوریدازین , داکتینومایسین( اکتینو مایسین دی) , سالبوتامول , سربرولایزین , سووفلوران , اریترومایسین , امپرازول , انوکساپارین , پروپرانولول , پیموزاید , تریمی پرامین , بمیپارین , بروموپراید , انزالوتامید , داپوکستین , لینزولید , میتوتان , دابرافنیب , اوروکیناز | یوروکیناز , کارودیلول , کلاریترومایسین , کلوزاپین , قره قاط , یونجه , اس سیتالوپرام , فلوکستین , فلوکونازول , مکلوبماید , هپارین , وارفارین , وریکونازول , دومپریدون , ریزاتریپتان , سایمتیدین , سلژیلین , سیبوترامین , فلووکسامین , ستیریزین , فلوتیکازون پروپیونات , گرانیسترون , متوپرولول , مگزیلتین , نئوستیگمین , ونلافاکسین , متیلن بلو , فنتانیل , فورمترول , بیزوپرولول , فلکاینید | فلکایینید , دی سولفیرام , گوسرلین , سیکلوبنزاپرین , آسپرین , پنتامیدین , ترفنادین , تیروفیبان , بوپرنورفین , پروکلرپرازین , اسپارفلوکساسین , وندتانیب , آلفنتانیل , سوفنتانیل , التریپتان , راساژیلین (رازاگیلین) , ایزوپروترنول , پالونوسترون , دولاسترون , پتیدین , تاپنتادول , رمی فنتانیل , هیسترلین , فنین دیون | فنیندیون , آپیکسابان , فنیل پروپانولامین , آلموتریپتان , مفلوکین , اینوتوزوماب , ریبوسیکلیب , دوفتیلید , بپریدیل , آلفوزوسین , پرومازین , داساتینیب , پیماوانسرین , رومیدپسین , تروپیسترون , ومورافنیب , لورکاسرین , جمتوزومب , بوپروپیون + نالترکسون , آسناپین , آپالوتامید , دکس فن فلورامین , دس ونلافاکسین , ال تریپتوفان , میلناسیپران , گرپافلوکساسین , هالوفانترین , دلاویردین , لنواتینیب , بداکیلین , آبارلیکس , گیلتریتینیب , گلاسدگیب , پرفلوترن , لورلاتینیب , وراپاکسار , ۵-هیدروکسی تریپتوفان , لوومیلناسیپران , راموسیروماب , انترکتینیب , پیتولیسانت , کانابیدیول , لاسمیدیتان , نتوپیتانت

الکل (اتیل): ممکن است اثر نامطلوب یا سمی مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین را افزایش دهد. به طور خاص ، خطر اختلال سایکوموتور ممکن است افزایش یابد. مدیریت: به بیمارانی که از مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین استفاده می کنند باید توصیه شود که از مصرف الکل خودداری کنند. نظارت بر افزایش اختلال سایکوموتور در بیمارانی که در طول درمان با مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین الکل مصرف می کنند، نیاز است. تداخل رده D: اصلاح درمان

بمی پارین: داروهای دارای خواص ضد پلاکتی ممکن است اثر ضد انعقادی بمی پارین را افزایش دهند. مدیریت: از مصرف همزمان با بمی پارین یا داروهای ضد پلاکتی خودداری کنید. اگر مصرف همزمان اجتناب ناپذیر است ، علائم و نشانه های خونریزی را از نزدیک کنترل کنید. تداخل رده D: اصلاح درمان

بروموپراید: ممکن است اثر نامطلوب یا سمی مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین را افزایش دهد. تداخل رده X: منع مصرف همزمان

بوپروپیون: ممکن است اثر نامطلوب یا سمی سیتالوپرام را افزایش دهد. بوپروپیون ممکن است غلظت سرمی سیتالوپرام را افزایش دهد. مدیریت: سیتالوپرام را در کمترین دوز طبیعی در بیمارانی که بوپروپیون دریافت می کنند ، شروع کنید و حداکثر دوز بزرگسالان سیتالوپرام را در طی درمان همزمان با بوپروپیون به ۲۰ میلی گرم در روز محدود کنید. نظارت بر سمیت سیتالوپرام نیاز است. تداخل رده D: اصلاح درمان

سایمتیدین: ممکن است غلظت سرمی سیتالوپرام را افزایش دهد. مدیریت: در صورت استفاده با سایمتیدین ، دوز سیتالوپرام را به حداکثر ۲۰ میلی گرم در روز محدود کنید. بیمارانی که از این ترکیب استفاده می کنند باید از نظر سمیت سیتالوپرام (از جمله سندرم سروتونین ، طولانی شدن فاصله QT) از نزدیک کنترل شوند. تداخل رده D: اصلاح درمان

مهارکننده های CYP2C19 (متوسط): ممکن است غلظت سرمی سیتالوپرام را افزایش دهد. مدیریت: در صورت استفاده با مهار کننده متوسط CYP2C19 ، دوز سیتالوپرام را به حداکثر ۲۰ میلی گرم در روز محدود کنید. بیمارانی که از این ترکیب استفاده می کنند باید از نظر سمیت سیتالوپرام (از جمله سندرم سروتونین ، طولانی شدن فاصله QT) از نزدیک کنترل شوند. تداخل رده D: اصلاح درمان

القا کننده های CYP3A4 (قوی): ممکن است متابولیسم سوبستراهای CYP3A4 را افزایش دهد (خطر بالایی با القا کنندگان). مدیریت: گزینه دیگری را برای یکی از داروهای متقابل در نظر بگیرید. برخی از ترکیبات ممکن است به طور خاص منع مصرف داشته باشند. بر اساس توصیه شرکت سازنده عمل کنید. تداخل رده D: اصلاح درمان

دابرافنیب: ممکن است غلظت سرمی سوبستراهای CYP3A4 را کاهش دهد (با خطر زیاد در القا). تداخل رده D: اصلاح درمان

داپوکستین: ممکن است اثر سروتونرژیک عوامل سروتونرژیک را افزایش دهد (با خطر بالا). این می تواند منجر به سندرم سروتونین شود. مدیریت: از داروهای سروتونرژیک (پرخطر) همراه با داپوکستین یا طی ۷ روز پس از قطع داروی سروتونرژیک استفاده نکنید. در طی ۱۴ روز پس از استفاده از مهار کننده های مونوآمین اکسیداز ، از داپوکستین استفاده نکنید. تداخل رده X: منع مصرف همزمان

دومپریدون: عوامل طولانی کننده QT (خطر متوسط) ممکن است اثر طولانی کردن QTc دومپریدون را افزایش دهند. مدیریت: گزینه های دیگری را برای این ترکیب دارویی در نظر بگیرید. در صورت ترکیب ، ازدیاد فاصله QTc و آریتمی های بطنی را کنترل کنید. بیمارانی که فاکتورهای خطر اضافی برای طولانی شدن QTc دارند ممکن است حتی در معرض خطر بیشتری باشند. تداخل رده D: اصلاح درمان

انوکساپارین: داروهای دارای خواص ضد پلاکتی ممکن است اثر ضد انعقادی انوکساپارین را افزایش دهند. مدیریت: قبل از شروع مصرف انوکساپارین ، در صورت امکان ، داروهای ضد پلاکت را قطع کنید. اگر تجویز همزمان غیر قابل اجتناب است ، علائم و نشانه های خونریزی را از نزدیک کنترل کنید. تداخل رده D: اصلاح درمان

انزالوتامید: ممکن است غلظت سرمی سوبستراهای CYP3A4 را کاهش دهد (با خطر زیاد در القا). مدیریت: از مصرف همزمان انزالوتامید با سوبستراهای CYP3A4 که دارای پنجره درمانی باریک هستند ، باید خودداری شود. استفاده از انزالوتامید و سایر سوبستراهای CYP3A4 باید با احتیاط و نظارت دقیق انجام شود. تداخل رده D: اصلاح درمان

اس سیتالوپرام: سیتالوپرام ممکن است اثر ضد پلاکتی اس سیتالوپرام را افزایش دهد. اس سیتالوپرام ممکن است اثر طولانی کرده فاصله QTc سیتالوپرام را افزایش دهد. اس سیتالوپرام ممکن است اثر سروتونرژیک سیتالوپرام را افزایش دهد. این می تواند منجر به سندرم سروتونین شود. تداخل رده X: منع مصرف همزمان

اس امپرازول: ممکن است غلظت سرمی سیتالوپرام را افزایش دهد. مدیریت: در صورت استفاده با اس امپرازول، دوز سیتالوپرام را به حداکثر ۲۰ میلی گرم در روز محدود کنید. بیمارانی که از این ترکیب استفاده می کنند باید از نظر سمیت سیتالوپرام (از جمله سندرم سروتونین ، طولانی شدن QT و غیره) از نزدیک تحت کنترل قرار گیرند. تداخل رده D: اصلاح درمان

 

فلوکونازول: ممکن است اثر طولانی کردن QTc سیتالوپرام را افزایش دهد. فلوکونازول ممکن است غلظت سرمی سیتالوپرام را افزایش دهد. مدیریت: در صورت استفاده با فلوکونازول ، که یک مهار کننده قوی CYP2C19 است ، دوز سیتالوپرام را به حداکثر ۲۰ میلی گرم در روز محدود کنید. بیمارانی که از این ترکیب استفاده می کنند باید از نظر سمیت سیتالوپرام ، از جمله سندرم سروتونین و طولانی شدن QT ، از نزدیک کنترل شوند. تداخل رده D: اصلاح درمان

فلوکستین: سیتالوپرام ممکن است اثر ضد پلاکتی فلوکستین را افزایش دهد. سیتالوپرام ممکن است اثر سروتونرژیک فلوکستین را افزایش دهد. این می تواند منجر به سندرم سروتونین شود. فلوکستین ممکن است غلظت سرمی سیتالوپرام را افزایش دهد. مدیریت: دوز سیتالوپرام را حداکثر تا ۲۰ میلی گرم در روز محدود کنید. در صورت ترکیب ، علائم و نشانه های خونریزی ، طولانی شدن فاصله QTc یا سندرم سروتونین یا سمیت سروتونین (به عنوان مثال ، هایپر رفلکسی ، کلونوس ، هایپرترمی ، دیافورز ، لرزش) را کنترل کنید. تداخل رده D: اصلاح درمان

فلووکسامین: سیتالوپرام ممکن است اثر ضد پلاکتی فلووکسامین را افزایش دهد. سیتالوپرام ممکن است اثر سروتونرژیک فلووکسامین را افزایش دهد. این می تواند منجر به سندرم سروتونین شود. فلووکسامین ممکن است غلظت سرمی سیتالوپرام را افزایش دهد. مدیریت: دوز سیتالوپرام را حداکثر تا ۲۰ میلی گرم در روز محدود کنید. در صورت ترکیب ، علائم و نشانه های خونریزی ، طولانی شدن QTc یا سندرم سروتونین یا سمیت سروتونین (به عنوان مثال ، هایپر رفلکسی ، کلونوس ، هایپرترمی ، دیافورز ، لرزش) را کنترل کنید. تداخل رده D: اصلاح درمان

هپارین: داروهای با خواص ضد پلاکتی ممکن است اثر ضد انعقادی هپارین را افزایش دهند. مدیریت: در صورت نیاز به تجویز همزمان ، دوز هپارین یا عوامل دارای خاصیت ضد پلاکتی را کاهش دهید. تداخل رده D: اصلاح درمان

گیاهان دارای خواص ضد انعقادی یا ضد پلاکتی (به عنوان مثال ، یونجه ، انیسون ، قره قاط): ممکن است اثر نامطلوب یا سمی داروهای دارای خواص ضد پلاکتی را افزایش دهد. خونریزی ممکن است رخ دهد. مدیریت: در صورت امکان از ترکیب خودداری کنید. در صورت استفاده علائم خونریزی را کنترل کنید. محصولات گیاهی را با عملکردهای ضد انعقادی یا ضد پلاکتی ۲ هفته قبل از اقدامات جراحی ، دندانپزشکی یا تهاجمی قطع کنید. تداخل رده D: اصلاح درمان

لینزولید: ممکن است اثر سروتونرژیک مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین را افزایش دهد. این می تواند منجر به سندرم سروتونین شود. تداخل رده X: منع مصرف همزمان

متیلن بلو: مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین ممکن است اثر سروتونرژیک متیلن بلو را افزایش دهند. این می تواند منجر به سندرم سروتونین شود. تداخل رده X: منع مصرف همزمان

میتوتان: ممکن است غلظت سرمی سوبستراهای CYP3A4 را کاهش دهد (با خطر زیاد در القا). مدیریت: ممکن است دوزهای سوبستراهای CYP3A4 هنگام استفاده در بیمارانی که تحت درمان با میتوتان هستند ، باید به میزان قابل توجهی تنظیم شوند. تداخل رده D: اصلاح درمان

مهار کننده های مونوآمین اکسیداز (ضد افسردگی): مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین ممکن است اثر سروتونرژیک مهارکننده های مونوآمین اکسیداز (ضد افسردگی) را افزایش دهند. این می تواند منجر به سندرم سروتونین شود. تداخل رده X: منع مصرف همزمان

داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی (غیرانتخابی): مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین ممکن است اثر ضد پلاکتی داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی (غیر انتخابی) را افزایش دهند. عوامل ضد التهاب غیر استروئیدی (غیرانتخابی) ممکن است اثر درمانی مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین را کاهش دهند. مدیریت: گزینه های جایگزین NSAID را در نظر بگیرید. از نظر خونریزی و اثرات ضد افسردگی کاهش یافته ، نظارت کنید. مشخص نیست که آیا NSAID های انتخابی COX-2 خطر را کاهش می دهند. تداخل رده D: اصلاح درمان

امپرازول: ممکن است غلظت سرمی سیتالوپرام را افزایش دهد. مدیریت: در صورت استفاده با امپرازول ، دوز سیتالوپرام را به حداکثر ۲۰ میلی گرم در روز محدود کنید. بیمارانی که این ترکیب را دریافت می کنند از نظر سمیت سیتالوپرام (به عنوان مثال ، سندرم سروتونین ، طولانی شدن QT) نظارت کنید. تداخل رده D: اصلاح درمان

پیموزاید: ممکن است اثر طولانی کردن فاصله QTc در عوامل طولانی کننده QT (خطر متوسط) را افزایش دهد. تداخل رده X: منع مصرف همزمان

داروهای طولانی کننده QT (بالاترین خطر): ممکن است اثر طولانی کردن QTc سیتالوپرام را افزایش دهد. تداخل رده X: منع مصرف همزمان

راساژیلین: مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین ممکن است اثر سروتونرژیک راساژیلین را افزایش دهند. این می تواند منجر به سندرم سروتونین شود. تداخل رده X: منع مصرف همزمان

سلژیلین: مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین ممکن است اثر سروتونرژیک سلژیلین را افزایش دهند. این می تواند منجر به سندرم سروتونین شود. تداخل رده X: منع مصرف همزمان

یوروکیناز: عوامل دارای خواص ضد پلاکتی ممکن است اثر ضد انعقادی یوروکیناز را افزایش دهند. تداخل رده X: منع مصرف همزمان

وریکونازول: سیتالوپرام ممکن است اثر طولانی کننده QTc وریکونازول را افزایش دهد. وریکونازول ممکن است غلظت سرمی سیتالوپرام را افزایش دهد. مدیریت: در صورت استفاده با وریکونازول ، که یک مهار کننده متوسط CYP2C19 است ، دوز سیتالوپرام را به حداکثر ۲۰ میلی گرم در روز محدود کنید. از نظر سمیت سیتالوپرام (به عنوان مثال ، سندرم سروتونین) ، طولانی شدن QTc و آریتمی ها (از جمله torsades de pointes) نظارت کنید.

تداخل رده D: اصلاح درمان

مقدار مصرف سیتالوپرام

*بزرگسالان:
کاربردهای اصلی (Labeled Indications):
۱- اختلال افسردگی ماژور (تک قطبی):

– دوز اولیه : ۲۰mg خوراکی ، یکبار در روز
– دوز نگهدارنده: ۲۰ تا ۴۰mg خوراکی یکبار در روز
– حداکثر مقدار مجاز: ۴۰mg خوراکی در روز.

کاربردهای دیگر (Off-Labeled Indications):
۱-ر
فتار پرخاشگرانه یا تحریک شده همراه با زوال عقل:
دوز اولیه: ۱۰ میلی گرم یک بار در روز.
بعد از ۳ روز به ۲۰ میلی گرم یک بار در روز افزایش دهید. در بزرگسالان زیر ۶۰ سال ، ممکن است دوز دارو بر اساس پاسخ و تحمل تا ۳۰ میلی گرم در روز افزایش یابد. برای بزرگسالان بالای ۶۰ سال از حداکثر دوز ۲۰ میلی گرم در روز تجاوز نکنید.

۲-اختلال پرخوری:
دوز اولیه: ۲۰ میلی گرم یک بار در روز.
در بزرگسالان زیر ۶۰ سال ، ممکن است نیاز باشد به تدریج دوز را بر اساس پاسخ و تحمل در فواصل ≥ ۱ هفته به ۴۰ میلی گرم یک بار در روز افزایش دهد.

۳-اختلال اضطراب عمومی:
دوز اولیه: ۱۰ میلی گرم یک بار در روز.
ممکن است به تدریج دوز بر اساس پاسخ و تحمل با افزایش ۱۰ میلی گرمی در فواصل ۱ هفته تا حداکثر دوز ۴۰ میلی گرم در روز برای بزرگسالان زیر ۶۰ سال و ۲۰ میلی گرم در روز برای بزرگسالان بالای ۶۰ سال افزایش یابد.

۴-اختلال وسواسی اجباری:
دوز اولیه: ۲۰ میلی گرم یک بار در روز. در بزرگسالان زیر ۶۰ سال ، ممکن است به تدریج دوز بر اساس پاسخ و تحمل بیمار تا ۱۰ تا ۲۰ میلی گرم در فواصل ۱ هفته تا حداکثر دوز ۴۰ میلی گرم در روز افزایش یابد. برای بزرگسالان بالای ۶۰ سال ، از حداکثر دوز ۲۰ میلی گرم در روز تجاوز نکنید.

۵-اختلال پانیک یا هراس:
دوز اولیه: ۱۰ میلی گرم یک بار در روز به مدت ۳ تا ۷ روز و سپس ۲۰ میلی گرم یک بار در روز. در بزرگسالان زیر ۶۰ سال ، ممکن است به تدریج دوز را بر اساس پاسخ و تحمل در ۱۰ تا ۲۰ میلی گرم با فواصل ۱ هفته تا حداکثر ۴۰ میلی گرم در روز افزایش یابد. برای بزرگسالان بالای ۶۰ سال ، از حداکثر دوز ۲۰ میلی گرم در روز تجاوز نکنید.

۶-اختلال استرس پس از سانحه (PTSD):
دوز اولیه: ۲۰ میلی گرم یک بار در روز. در بزرگسالان بالای ۶۰ سال ، ممکن است به تدریج دوز بر اساس پاسخ و تحمل ، ۱۰ تا ۲۰ میلی گرم با فواصل ۱ هفته تا حداکثر دوز ۴۰ میلی گرم یک بار در روز افزایش یابد. برای بزرگسالان بالای ۶۰ سال ، از حداکثر دوز ۲۰ میلی گرم در روز تجاوز نکنید.

۷-انزال زودرس:
دوز اولیه: ۲۰ میلی گرم یک بار در روز. در بزرگسالان بالای ۶۰ سال ، ممکن است به تدریج دوز بر اساس پاسخ و تحمل در فواصل ≥ ۱ هفته افزایش یابد(برخی از کارشناسان فواصل تیتراسیون ۳ تا ۴ هفته را پیشنهاد می کنند) تا حداکثر ۴۰ میلی گرم در روز ؛ برای بزرگسالان بالای ۶۰ سال ، از حداکثر دوز ۲۰ میلی گرم در روز تجاوز نکنید.

۸-اختلال اضطراب اجتماعی:
دوز اولیه: ۱۰ تا ۲۰ میلی گرم یک بار در روز. در بزرگسالان بالای ۶۰ سال ، بعد از ۶ هفته ممکن است به تدریج دوز بر اساس پاسخ و تحمل با ۱۰ تا ۲۰ میلی گرم افزایش در فواصل ۱ هفته تا حداکثر ۴۰ میلی گرم در روز افزایش یابد. برای بزرگسالان بالای ۶۰ سال ، از حداکثر دوز ۲۰ میلی گرم در روز تجاوز نکنید.

۹-علائم وازوموتور مرتبط با یائسگی:
اولیه: ۱۰ میلی گرم یک بار در روز ؛ ممکن است یک بار در روز بعد از ۱ هفته دوز به ۲۰ میلی گرم افزایش یابد. در بزرگسالان زیر ۶۰ سال ، دوزهای بالای ۴۰ میلی گرم در روز بررسی شده است. با این حال ، دوزهای بالای ۲۰ میلی گرم در روز فواید اضافی کمی و عوارض جانبی بیشتری را نشان داده است. برای بزرگسالان بالای ۶۰ سال بیشتر از حداکثر دوز ۲۰ میلی گرم در روز تجاوز نکنید.

*کودکان:
۱-افسردگی:
کودکان ۷ تا ۱۱ سال:
دوز اولیه: ۱۰ میلی گرم یک بار در روز تجویز می شود.
در صورت نیاز بالینی ، دوز دارو را از ۵ میلی گرم در روز به آرامی افزایش دهید. محدوده دوز: ۲۰ تا ۴۰ میلی گرم در روز
کودکان و نوجوانان بالای ۱۲ سال:
دوز اولیه: ۲۰ میلی گرم یک بار در روز تجویز می شود. در صورت نیاز بالینی ، دوز دارو را به آهستگی ۱۰ میلی گرم در روز افزایش دهید. محدوده دوز: ۲۰ تا ۴۰ میلی گرم در روز

۲-اختلال وسواسی اجباری:
کودکان ۷ تا ۱۱ سال:
دوز اولیه: ۵ تا ۱۰ میلی گرم یک بار در روز تجویز می شود.
در صورت نیاز بالینی ، دوز دارو را از ۵ میلی گرم در روز به آرامی افزایش دهید. محدوده دوز: ۱۰ تا ۴۰ میلی گرم در روز
کودکان و نوجوانان بالای ۱۲ سال:
دوز اولیه: ۱۰ تا ۲۰ میلی گرم در روز یک بار در روز تجویز می شود. در صورت نیاز بالینی ، دوز دارو را به آهستگی ۱۰ میلی گرم در روز افزایش دهید. محدوده دوز: ۱۰ تا ۴۰ میلی گرم در روز

*سالمندان:
توجه: برای بیماران بالای ۶۰ سال ، حداکثر دوز توصیه شده ۲۰ میلی گرم در روز است که علت آن افزایش خطر طولانی شدن QT است.

کاربردهای اصلی (Labeled Indications):
۱- اختلال افسردگی ماژور(تک قطبی):
بزرگسالان بالای ۶۰ سال:
دوز اولیه: ۱۰ تا ۲۰ میلی گرم یک بار در روز. حداکثر دوز: ۲۰ میلی گرم در روز به دلیل افزایش قرار گرفتن در معرض و خطر طولانی شدن QT.

کاربردهای دیگر (OFF-Labeled Indications):

۱-اختلال اضطراب عمومی:
دوز اولیه: ۱۰ میلی گرم یک بار در روز. ممکن است دوز بر اساس پاسخ و تحمل، ۱۰ میلی گرم در فواصل ۱ هفته تا ۲۰ میلی گرم در روز افزایش داشته باشد.

مکانیسم اثر

سیتالوپرام مهار کننده اختصاصی بازجذب سروتونین می باشد و با تقویت فعالیت سروتونرژیک در سیستم اعصاب مرکزی اثر ضد افسردگی خود را اعمال می کند.

فارماکودینامیک

سیتالوپرام به دسته داروهای ضد افسردگی معروف است که به عنوان مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRI) شناخته می شوند. مشخص شده است که این دارو علائم افسردگی ، اضطراب ، اختلالات خوردن و وسواس در سایر اختلالات خلقی را تسکین می دهد یا مدیریت می کند. عملکردهای ضد افسردگی ، ضد اضطراب و سایر عملکردهای سیتالوپرام با مهار جذب مرکزی سروتونین در CNS مرتبط است.
شروع عمل برای افسردگی تقریباً ۱ تا ۴ هفته است. پاسخ کامل ممکن است ۸-۱۲ هفته پس از شروع سیتالوپرام طول بکشد.
مطالعات in vitro نشان می دهد که سیتالوپرام یک مهار کننده قوی و انتخابی بازجذب سروتونین است و اثرات ضعیفی بر جذب مرکزی نوراپی نفرین و دوپامین دارد. نشان داده شده است که تجویز مزمن سیتالوپرام باعث کاهش تنظیم گیرنده های نوراپی نفرین مرکزی می شود ، مشابه سایر داروهای موثر در درمان اختلال افسردگی اساسی. سیتالوپرام باعث مهار مونوآمین اکسیداز (MAO) نمی شود.

فارماکوکینتیک

جذب: سیتالوپرام جذب گوارشی خوب و سریعی داشته و ۴ ساعت پس ازمصرف تک دوز خوراکی غلظت پلاسمایی آن به حداکثر می رسد. فراهمی زیستی سیتالوپرام بدنبال مصرف خوراکی ۸۰% است.غذا تاثیری بر جذب آن ندارد.
حجم توزیع: سیتالوپرام بسیار چربی دوست است و احتمالاً به طور گسترده در سراسر بدن ، از جمله سد خونی مغزی ، توزیع می شود. با این حال ، متابولیت آن ، دمتیل سیتالوپرام به خوبی در سد خونی مغزی نفوذ نمی کند.
اتصال پروتئینی: پیوند پروتئینی سیتالوپرام زیاد و ۸۰% می باشد. سیتالوپرام در کبد متابولیزه می شود متابولیت فعال و اصلی آن دمتیل سیتالوپرام می باشد.
متابولیسم: سیتالوپرام به طور عمده در کبد از طریق N-متیلاسیون به متابولیت اصلی خود ، متیل سیتالوپرام توسط CYP2C19 و CYP3A4 متابولیزه می شود. متابولیت های دیگر شامل دی دمتیل سیتالوپرام از طریق متابولیسم CYP2D6 و سیتالوپرام N-اکسید از طریق آنزیم های مونوآمین اکسیداز و آلدهید اکسیداز است.
پس از یک دوز سیتالوپرام ، حداکثر غلظت خونی تقریباً طی ۴ ساعت اتفاق می افتد. دارو در پلاسما به طور عمده بدون تغییر به صورت سیتالوپرام یافت می شود. به نظر می رسد ایزوزیم های سیتوکروم P450 (CYP) 3A4 و ۲C19 به شدت در تولید دمتیل سیتالوپرام نقش دارند. به نظر می رسد که دمتیل سیتالوپرام با CYP2D6 به دی دمتیل سیتالوپرام N- متیله می شود. متابولیت های سیتالوپرام در مقایسه با داروی اصلی فعالیت دارویی کمی دارند و احتمالاً در اثر بالینی سیتالوپرام نقش ندارند. 

مسیر حذف: ۱۲ تا ۲۳%  مقدار مصرفی خوراکی سیتالوپرام به صورت دست نخورده از ادرار دفع می شودو ۱۰% از طریق مدفوع دفع می شود.
نیمه عمر: نیمه عمر حذف آن تقریبا۳۵ ساعت می باشد.

منبع: rpsi.ir


0
نوشته شده توسط فرناز اخباری

هیچ کس در مورد غم و اندوه ناشی از هیسترکتومی به من هشدار نداد

بیماری‌‌ها و راه درمان , بارداری و زایمان, بهداشت بانوان , فرناز اخباری , پیشگیری بهتر از درمان

 

به گزارش سایت healthline.com

سلامتی و تندرستی هر یک از ما را به طریقی تحت تأثیر قرار می‌دهد. این متن داستان یک نفر است.

روزی که در ۴۱ سالگی تصمیم گرفتم هیسترکتومی کنم، احساس آرامش کردم.

در نهایت، پس از سال‌ها زندگی با درد فیبروم رحم و ماه‌ها تلاش برای گزینه‌های غیرجراحی، به پزشکم گفتم که مرا کاندید جراحی کند که به تمام دردها پایان ‌دهد.  فیبروم من یک تومور خوش‌‌خیم به اندازه نارنگی بود اما بر کیفیت زندگی من تأثیر زیادی داشت.

پریودهای من به قدری تکرار می‌شدند که تقریباً در طول ماه ثابت بودند، و ناراحتی متناوب جزئی لگن و کمر جزو دردهای آزاردهنده دائمی من بود. در حالی که گزینه‌های دیگری داشتم، در نهایت روش جراحی را انتخاب کردم.

من ماه‌‌ها با فکر انجام هیسترکتومی در چالش بودم. هرچند روش تهاجمی و مناسب برای آخرین مرحله بیماری به نظر می‌‌رسید. اما به غیر از ترسم از دوران بهبودی، دلیل مشخص دیگری برای عدم انجام هیسترکتومی نداشتم.

از این گذشته، من قبلاً دو فرزند داشتم و قصد نداشتم بچه‌ دیگری داشته باشم، و فیبروم خیلی بزرگ بود که به سادگی با لاپاراسکوپی از بین نمی‌رفت. برای سال‌های متوالی هیچ تمایلی به زندگی به این شکل نداشتم تا زمانی که روند کوچک شدن فیبروم به صورت طبیعی ( یائسگی) شروع شد.

به‌علاوه، با هرخانمی که تحت عمل جراحی هیسترکتومی قرار گرفته بودند صحبت کردم‌، آن را یکی از بهترین کارهایی که تا به حال برای سلامتی خود انجام داده‌اند، می‌دانستند.

من در روز عمل جراحی با وسایلی که به من گفته شده بود که بسته‌بندی کنم و توصیه‌های سایر زنانی که هیسترکتومی کرده بودند، به بیمارستان مراجعه کردم. آن‌ها به من هشدار دادند که داروهای ضد‌‌درد بخورم، استراحت کنم و در طول نقاهت چهار تا شش هفته‌ای خود از شخص دیگری کمک بخواهم، به نشانه‌های بدنم دقت کنم و به تدریج به زندگی عادی برگردم.

اما موردی بود که خواهرم به من هشدار نداد.

آن‌‌ها همه چیز را در مورد آن‌چه که از نظر فیزیکی برای من اتفاق می‌افتد به من گفتند. چیزی که از ذکر آن غافل شدند، پیامدهای عاطفی آن بود.

خداحافظ رحم، سلام به غم و اندوه

دقیقاً مطمئن نیستم که چه چیزی باعث ایجاد حس از دست دادن چیزی پس از جراحی در من شده است. شاید به این دلیل بود که در زایشگاه دوران نقاهت را می‌گذراندم. در حالی که خودم دیگر باردار نمی‌‌شدم، اطرافم پر از نوزادان و والدین‌‌شان بود که شادی می‌کردند.

زمانی که غریبه‌ها به من تبریک گفتند چون فکر می‌کردند من به تازگی بچه‌ای به دنیا آورده‌ام، یادآوری سختی برایم بود زیرا من در اولین روز وضعیت جدیدم به عنوان یک زن نابارور هستم.

اگرچه تصمیم به جراحی گرفته بودم، اما هنوز نوعی ناراحتی و اندوه برای آن قسمت‌هایی از بدنم که برداشته شده بود، داشتم، بخشی از زنانگی‌ام که باعث شد احساس پوچی در من ایجاد شود.

و در حالی که قبل از جراحی از رحمم خداحافظی کرده بودم و از خدماتش و بچه‌های زیبایی که به من داد تشکر کرده بودم، امیدوار بودم چند روزبعد به این موضوع عادت کنم که بدون نیاز به صحبت کردن در مورد آن بدانم که رحمم خارج شده است.

فکر می‌‌کردم وقتی از بیمارستان بیرون بیایم از غم و اندوهم خلاص می‌شوم. اما من این اتفاق نیفتاد.

از آن‌جا که بدنم دیگر قادر به انجام چیزی نبود که بدن یک زن از نظر تکاملی برای آن ساخته شده، آیا من کمتر زنیت داشتم؟

در خانه با درد، تعریق شبانه، واکنش بد به داروهایم و خستگی مفرط دست و پنجه نرم کردم. با این حال، احساس پوچی چنان  در جسمم ریشه دوانده بود که حس می‌کردم انگار بخشی از دوران زنانگی‌ام از دست رفته است، تقریباً شبیه تصور یک فرد قطع عضو که دچار درد فانتوم اندام می‌شود.

مدام به خودم می‌گفتم  دوران بچه‌دار شدنم تمام شده است. بچه‌هایی که از شوهر سابقم داشتم ۱۰ و ۱۴ ساله بودند، و اگرچه بارها با دوست پسرم که زندگی می‌کردم درباره خانواده‌مان صحبت کرده بودم، نمی‌توانستم تصور کنم که برای غذا دادن نوزاد جدید در نیمه‌شب از خواب بیدار شوم در حالی که نگران این بودم که پسر نوجوانم کارهای مربوط به دوران نوجوانی مثل داشتن رابطه جنسی و مواد مخدر انجام دهد. طرز فکر مادر گونه من مدت‌ها بود که از مرحله نوزاد داری فراتر رفته بود و حتی فکر تعویض پوشک مرا خسته می‌کرد.

از طرف دیگر، نمی‌توانستم فکر نکنم: من فقط ۴۱ سال دارم. سنم برای بچه‌دار شدن زیاد نیست، اما به خاطر انجام هیسترکتومی، گزینه‌ای برای امتحان کردن بارداری نداشتم.

قبل از جراحی گفتم دیگر بچه دار نخواهم شد. حالا باید بگویم که دیگر نمی‌توانم بچه‌دار شوم.

رسانه‌‌های اجتماعی‌، مرخصی پزشکی از محل کار، کمکی به ذهن من نکرد.

یکی از دوستان توییت کرده بود که به خاطر کرامپ‌‌های قاعدگی از رحمش متنفر بود و من  یک لحظه حسادت عجیبی در خود دیدم چون او رحم داشت و من نداشتم.

یکی دیگر از دوستان تصویری از شکم باردار خود را در فیس‌بوک به اشتراک گذاشت و من به این فکر کردم که چگونه دیگر هرگز نبض یک زندگی را در درونم احساس نخواهم کرد.

به نظر می‌رسید زنان بارور همه جا هستند و من نمی‌‌توانستم آن‌‌ها را با ناباروری جدیدم مقایسه نکنم.

ترس عمیق‌تری آشکار شد: آیا من کمتر زنیت داشتم، زیرا بدنم دیگر قادر به انجام آن چیزی نبود که بدن یک زن از نظر تکاملی برای آن ساخته شده بود؟

غلبه بر حس از دست دادن با یادآوری تمام چیزهایی که می‌تواند به من زنیت بدهد

پس از گذشت یک ماه از بهبودی‌‌ام، درد غم و اندوه ناشی از کمترزن بودنم هنوز وجود داشت. سعی کردم به خودم عشق بورزم.

چند روز به آینه حمام خیره می‌شدم و محکم می‌گفتم: «تو رحم نداری. تو هرگز بچه دیگری نخواهید داشت. پس از کنار این موضوع به راحتی بگذر.»

همان‌طور که آینه زنی را به من نشان می‌داد که نمی‌خوابد و به سختی می‌توانست به سمت صندوق پستی راه برود، امید داشتم که سرانجام این خلأ از بین برود.

سپس یک روز، زمانی که بهبودی من به جایی رسیده بود که تمام داروها را قطع کرده بودم و تقریباً احساس می‌کردم که آماده بازگشت به سر کار هستم، یکی از دوستان مرا چک کرد و پرسید: “پریود نشدن فوق‌‌العاده نیست؟”

خوب، بله، پریود نشدن فوق‌‌العاده بود.

با آن مقدار مثبت، تصمیم گرفتم مجموعه نصیحت‌های دوستانم در مورد هیسترکتومی، (آن دسته از زنانی که ادعا می‌کردند بهترین تصمیمی بود که تا به حال گرفته‌اند) را مرور کنم و در نتیجه افکارم، مسیر متفاوتی پیدا کرد.

وقتی احساس می‌کنم کمتر یک زن هستم، به خودم یادآوری می‌کنم که رحم من تنها تکه‌ای از چیزی است که مرا یک زن می‌سازد، نه همه چیزهایی که از من زن می‌سازد. و آن داشت من را بدبخت می کرد، پس زمان رفتنش فرا رسیده بود.

در افکارم گفتم «شما رحم ندارید. تو هرگز بچه‌ی دیگری نخواهی داشت». اما به جای این‌‌که احساس خالی بودن و پوچی کنم، به این فکر کردم که چرا برای شروع هیسترکتومی را انتخاب کردم.

من دیگر هرگز درد فیبروم نخواهم داشت. من دیگر هرگز به دلیل گرفتگی شدید عضلات در رختخواب با پد گرما به صورت خم نمی‌‌خوابم. وقتی به تعطیلات می‌روم دیگر مجبور نمی‌‌شوم نصف داروخانه منزل را باخود ببرم. من دیگر هرگز مجبور نخواهم شد جلوگیری از بارداری داشته باشم. و من دیگر هرگز یک دوره ناراحت کننده یا ناخوشایند نخواهم داشت.

من هنوز هم گه‌گاه دچار احساس از دست دادن می‌‌شوم که مشابه آن چیزی است که بلافاصله بعد از عمل جراحی من را آزار می‌‌داد. اما من آن احساسات را تصدیق می‌‌کنم و با لیستی از نکات مثبت زندگی کنونی جایگزین می‌کنم.

وقتی احساس می‌کنم کمتر زن هستم، به خودم یادآوری می‌کنم که رحم من تنها تکه‌ای از چیزی است که مرا یک زن می‌سازد، نه همه چیزهایی که از من زن می‌سازد. و آن قطعه داشت من را بدبخت می کرد، پس زمان رفتنش فرا رسید.

زنانگی من با یک نگاه به فرزندانم آشکار می‌شود، هر دوی آن‌ها آنقدر شبیه من هستند که بی‌شک نشان‌دهنده آن است که بدن من در یک مقطع زمانی قادر به خلق آن‌ها بوده است.

زنانگی من به اشکال کوچک و بزرگ در اطراف من است، از دیدگاه من به عنوان یک نویسنده تا بیداری نیمه شب از یک کودک بیمار که نمی‌خواهد کسی جز مادرش او را آرام کند.

معنای زن بودن خیلی بیشتر از داشتن برخی از اعضای بدن زنانه است.

من انتخاب کردم که هیسترکتومی کنم تا سالم باشم. شاید باور کردن این فواید طولانی مدت دشوار باشد، اما وقتی بهبودی من به پایان رسید و شروع به از سرگیری فعالیت‌های عادی کردم، متوجه شدم که این فیبروم چقدر بر زندگی روزمره من تأثیر گذاشته است. و اکنون می‌دانم که می‌توانم با هر گونه احساس از دست دادن و تسلیم شدن کنار بیایم، زیرا سلامتی من ارزشش را دارد.

منبع: healthline.com


 

1
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

آیا طب سوزنی می‌تواند در درمان افسردگی مؤثر باشد؟

بیماری‌‌ها و راه درمان, پیشگیری بهتر از درمان, روانشناسی

 

به گزارش سایت medicalnewstoday.com

در بیشتر موارد افسردگی به درمان‌های متداول پاسخ می‌دهد، اما تقریباً یک سوم مبتلایان به این بیماری نسبت به درمان مقاوم هستند. به همین دلیل، بسیاری از آن‌ها می‌خواهند درمان افسردگی با طب سوزنی یا سایر درمان‌های مکمل را امتحان کنند.

حدود ۳۰۰۰ سال است که پزشکان چینی از طب سوزنی برای درمان بیماری‌های مختلف استفاده می‌کنند. این پزشکان معتقدند که قرارگیری سوزن در نواحی خاصی از بدن به آزاد شدن انرژی مسدود شده و بازیابی سلامت و تعادل کمک می‌کند.

نتیجه‌ی تحقیقات در مورد تأثیر طب سوزنی روی افسردگی امیدوارکننده است، اما به‌طور قطعی ثابت نشده است که این روش بتواند جایگزین درمان‌های سنتی شود. افرادی که به دنبال درمان افسردگی با طب سوزنی هستند، غالباً از ترکیب این روش با درمان‌های استاندارد که شامل روان‌درمانی و دارودرمانی می‌شود، بهترین نتیجه را می‌گیرند.

با ما در این مقاله از دیجی‌کالا مگ همراه باشید تا درباره‌ی تأثیر طب سوزنی روی افسردگی، عوارض جانبی آن و نتایج تحقیقات در این زمینه اطلاعات بیشتری کسب کنید.

آیا طب سوزنی می‌تواند به درمان افسردگی کمک کند؟

افسردگی یک اختلال روانی است که با احساس غم و اندوه‌ی مداوم و از دست دادن علاقه همراه است و به بروز علائم زیر منجر می‌شود:

  • اختلال خواب؛
  • خستگی و کمبود انرژی؛
  • فکر کردن به خودکشی یا اقدام به آن؛
  • تغییر اشتها و وزن؛
  • تحریک‌پذیری و ناامیدی حتی در مورد موضوعات کوچک و کم‌اهمیت؛
  • مشکل در تمرکز، تصمیم‌گیری و حافظه؛
  • احساس گناه یا بی‌ارزشی.

افسردگی اغلب با دارودرمانی و روان‌درمانی بهبود می‌یابد. با این حال، ۱۹ تا ۳۴ درصد مبتلایان به افسردگی با این روش‌ها درمان نمی‌شوند و ۱۵ تا ۵۰ درصد آن‌ها هم دوباره دچار افسردگی خواهند شد.

طب سوزنی ممکن است به بعضی از افراد مبتلا به افسردگی کمک کند، اما نتیجه‌ی تحقیقات شفاف نیست. ارزیابی اثربخشی درمان‌های افسردگی مشکل است. چون افراد افسرده احتمال دارد حتی بدون درمان هم بهبود پیدا کنند که به این فرآیند بهبودی خودبه‌خودی می‌گویند. علاوه بر این، بسیاری از افراد با استفاده از چند روش‌ درمانی مختلف بهبود می‌یابند و علائم بعضی از آن‌ها علیرغم به‌کارگیری انواع روش‌های درمانی برطرف نمی‌شود.

علائم افسردگی یک فرد ممکن است در طول زمان تغییر کند و هیچ آزمایشی در آزمایشگاه نمی‌تواند به‌طور عینی علائم این اختلال را اندازه‌گیری کند. این امر مقایسه‌ی طب سوزنی را با درمان‌های استاندارد مانند دارودرمانی دشوار می‌کند.

بسیاری از افراد افسرده اعلام کرده‌اند که طب سوزنی به بهبود علائم آن‌ها کمک کرده است و به همین دلیل به نظر می‌رسد که این روش بتواند برای بعضی از بیماران مفید باشد. گروهی از محققان معتقدند که شواهد کافی وجود ندارد که بتوان با اطمینان درمان افسردگی با طب سوزنی را امکان‌پذیر دانست. با این حال، نتیجه‌ی تحقیقات جدیدتر به نفع طب سوزنی است. برای مثال در یک مطالعه که اثربخشی طب سوزنی را با درمان‌های معمول مقایسه کرده، نتایج زیر به دست آمده است:

  • طب سوزنی در مقایسه با دارونما می‌تواند شدت افسردگی را اندکی کاهش دهد.
  • طب سوزنی در مقایسه با دارو عوارض جانبی کمتری ایجاد می‌کند.
  • اگر از طب ‌سوزنی همراه با دارو استفاده شود، علائم افسردگی به‌طور قابل توجهی کاهش می‌یابد.

به‌طور کلی، شواهد زیادی وجود ندارد که از درمان افسردگی با طب سوزنی حمایت کند. درنتیجه، باید در این زمینه مطالعات بیشتری انجام شود و در حال حاضر این تکنیک نمی‌تواند جایگزین درمان‌های استاندارد شود.

طب سوزنی چگونه انجام می‌شود؟

برای انجام این کار، پزشک سوزن‌های بلند و نازک را که به قطر موی انسان هستند، وارد قسمت‌های خاصی از بدن می‌کند. محل قرار دادن سوزن‌ها به نوع بیماری بستگی دارد. این روزها از طب سوزنی برای درمان بسیاری از مشکلات از جمله آرتریت، دردهای قاعدگی، دردهای مزمن، درد حاد عضلات، کمر و زانو، میگرن و سردرد و آسیب‌های ورزشی استفاده می‌شود.

پزشکان و طرفداران طب سوزنی معتقدند که یک نوع انرژی به نام «چی» روی سلامتی تأثیر می‌گذارد و انسداد این انرژی یا تغییر در جریان آن می‌تواند طیف وسیعی از علائم را ایجاد کند. طب سوزنی انرژی چی را تحریک می‌کند تا به‌درستی جریان یابد و سلامتی را بهبود بخشد.

هر نقطه از بدن ظاهراً با عملکردهای خاص مرتبط است. برای درمان افسردگی با طب سوزنی، نقاطی تحریک می‌شوند که به اعتقاد پزشکان با بهبود سلامت روان، خوش‌بینی، لذت و سایر ویژگی‌های مثبت در ارتباط هستند.

تحقیقات درباره‌ی درمان افسردگی با طب سوزنی چه می‌گویند؟

بعضی از مطالعات از تأثیر طب سوزنی در درمان افسردگی حمایت می‌کنند، اما یک بررسی در سال ۲۰۱۸ میلادی (۱۳۹۶ شمسی) شواهد ضعیفی را در حمایت از مفید بودن آن نشان داد. همچنین این موضوع مطرح شد که وقتی از طب سوزنی همراه با داروهای ضدافسردگی استفاده می‌شود، ممکن است نتایج درمان بهبود یابد.

متخصصان در مورد ارتباط بین طب سوزنی و درمان افسردگی کاملاً مطمئن نیستند، اما در سال ۲۰۱۹ میلادی (۱۳۹۷ شمسی) نتایج یک مطالعه نشان داد که احتمالاً این روش می‌تواند با تنظیم نوروترنسمیترها (انتقال‌دهنده‌های عصبی) به درمان افسردگی کمک کند. بسیاری از داروهای ضدافسردگی روی نوروترنسمیترها اثر می‌گذارند. نوروترنسمیترها مواد شیمیایی درون مغز هستند که به انتقال پیام‌ها و اطلاعات در مغز و بدن کمک می‌کنند.

با توجه به تحقیقات قبلی، نویسندگان این مطالعه اعلام کردند که طب سوزنی ممکن است به تنظیم گیرنده‌های گلوتامات کمک کند و این امکان را به بدن بدهد که به‌طور مؤثرتری به نوروترنسمیترها واکنش نشان دهد. درنتیجه، می‌تواند برای افسردگی و سایر مشکلات سلامت روان مانند اسکیزوفرنی و اضطراب مفید باشد.

در سال ۲۰۲۰ میلادی (۱۳۹۸ شمسی) هم محققان به این نتیجه رسیدند که طب سوزنی شدت افسردگی را تا حد کمی کاهش می‌دهد و اگر در کنار داروهای ضدافسردگی استفاده شود، ممکن است بتواند اثربخشی آن‌ها را بهبود بخشد. با این حال، به دلیل کیفیت پایین مطالعات و ضد و نقیض بودن نتایج آن‌ها در حال حاضر نمی‌توان با اطمینان این روش را در درمان افسردگی مؤثر دانست.

عوارض و خطرات طب سوزنی

بیشتر داده‌ها نشان می‌دهند که طب سوزنی بی‌خطر است، اما تمام درمان‌های پزشکی عوارضی را به همراه دارند که باید به آن‌ها توجه کرد. طب سوزنی هم عوارض خفیف و نادری دارد که عبارتند از:

  • درد در حین انجام طب سوزنی یا بعد از آن؛
  • کبودی؛
  • خونریزی؛
  • سرگیجه یا سردرد؛
  • حالت تهوع.

اگر به اختلال خونریزی مبتلا هستید یا از داروهای رقیق‌کننده‌ی خون استفاده می‌کنید، احتمال خونریزی یا کبودی بیشتر است. همچنین اگر سابقه‌ی آلرژی دارید، باید این موضوع را به پزشک اطلاع دهید. چون مواد شیمیایی که برای تمیز کردن پوست و سوزن‌ها استفاده می‌‎شوند، می‌توانند باعث واکنش آلرژیک شوند. همچنین ممکن است فلزات به‌کاررفته در سوزن‌ها آلرژی‌زا باشند.

اگر در بدن شما ضربان‌ساز قلب، پمپ انفوزیون یا سایر دستگاه‌های الکتریکی وجود دارد، باید از الکترواکوپانکچر (طب سوزنی الکتریکی) که از دستگاه برای تولید تحریک الکتریکی استفاده می‌کند، اجتناب کنید. چون می‌تواند باعث مختل شدن دستگاه‌ی داخل بدن شما شود.

بعضی از زنان باردار ممکن است نگران مصرف داروهای ضدافسردگی باشند و به همین دلیل ترجیح بدهند که از سایر روش‌ها مثل طب سوزنی استفاده کنند. طب سوزنی روی افسردگی دوران بارداری مؤثر است، اما بعضی از انواع آن ممکن است باعث القای زایمان ‌شوند. بنابراین اگر باردار هستید، باید مراقب این موضوع باشید.

اگر پزشک از سوزن‌های کثیف استفاده ‌کند، تکنیک‌های نادرست را به کار ببرد یا از مهارت و تجربه‌ی کافی برخوردار نباشد، ممکن است عوارض جدی زیر ایجاد شوند:

  • خونریزی؛
  • سوراخ شدن اندام‌ها؛
  • آسیب‌دیدگی عروق خونی اصلی؛
  • عفونت؛
  • ابتلا به بیماری‌های منتقله از راه‌ی خون؛
  • شکستن سوزن در زیر پوست.

پزشک باید از یک بسته‌ی جدید سوزن استریل استفاده کند و قبل از وارد کردن هر سوزن، بدن شما را با الکل تمیز کند. اکثر متخصصان طب سوزنی از سوزن‌های یکبار مصرف استفاده می‌کنند، بنابراین خطر عفونت بسیار کم است.

استفاده از طب سوزنی به‌عنوان یک درمان مکمل

طب سوزنی می‌تواند یک نوع طب مکمل باشد؛ یعنی شما نمی‌توانید طب سوزنی را جایگزین درمان‌های استاندارد پزشکی کنید و فقط باید از آن در کنار این نوع درمان‌ها استفاده کنید. این رویکرد بیشترین مزایا را برای شما به همراه دارد. چون به شما اجازه می‌دهد که هم از فواید درمان‌های پزشکی بهره‌مند شوید و هم از فواید طب سوزنی استفاده کنید.

کلام پایانی

طب سوزنی می‌تواند علائم افسردگی را تسکین دهد، به‌خصوص اگر همراه با داروهای ضدافسردگی استفاده شود. با این حال، نباید آن را جایگزین درمان‌های پزشکی استاندارد کرد. چون نتایج تحقیقات در مورد درمان افسردگی با طب سوزنی ضد و نقیض است. علاوه بر این، افسردگی یک بیماری جدی است که درمان نکردن مناسب آن می‌تواند به مشکلات زیادی منجر شود.

منابع:

۱- medicalnewstoday.com

۲- digikala.com


 

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

مطالعه کردن سلامت روان‌تان را تقویت می‌کند

بیماری‌‌ها و راه درمان, پیشگیری بهتر از درمان, روانشناسی

 

آیا می‌دانستید که مطالعه کردن به نفع سلامت روان‌تان است؟ مطالعه از راه‌های گوناگونی سلامت روان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد اما متأسفانه علاقه به کتاب و مطالعه در میان نسل‌های جدیدتر کم‌رنگ شده است.

در طول تاریخ بشر، هیچ‌وقت مثل امروز دسترسی به کتاب و مطالعه ساده نبوده است. در دنیای امروز شما می‌توانید تنها با چند کلیک، روی صفحه اسکرین به هزاران هزار موضوع و مطلب برای مطالعه و آموزش دست پیدا کنید؛ از ادبیات و فلسفه گرفته تا روان‌شناسی و علوم و … .

دهه‌هاست که کارشناسان از مطالعه به‌عنوان یک درمان مکمل در کنار درمان اولیه برای کنترل برخی از ناهنجاری‌های روحی و روانی، مانند افسردگی و اضطراب استفاده می‌کنند.
در واقع اصطلاح «بیبلیوتراپی» یا کتاب‌درمانی شهرت زیادی پیدا کرده است و در آن از کتاب‌ها به‌عنوان یک منبع درمانی استفاده می‌کنند. در مورد کودکان نیز این شیوه می‌تواند مفید باشد، زیرا شواهد نشان داده‌اند مطالعه بر اعتمادبه‌نفس و سلامت روان اثر قابل‌توجهی می‌گذارد.

آمار افسردگی و اضطراب در میان جمعیت عموم به سطح نگران‌کننده‌ای رسیده است و در میان این آمار، تعداد کودکان و جوانان نیز بسیار زیاد است؛ بنابراین مطالعه می‌تواند کمک بزرگی به پیشگیری یا کاهش این عوارض روحی بکند.

مطالعه عمرتان را زیاد می‌کند

مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۶ دریافت افرادی که عادت به مطالعه دارند در مقایسه با آنهایی که عادت به مطالعه ندارند بیشتر عمر می‌کنند. در واقع کارشناسان دریافته‌اند اثر مثبتی که مطالعه بر قدرت ادراکی فرد می‌گذارد به‌صورت ۲۳ ماه طول عمر بیشتر در مقایسه با کسانی که فقط گاهی روزنامه یا مجله (نه کتاب) می‌خوانند خودش را نشان می‌دهد.
شما از طریق مطالعه با عقاید و اصولی آشنا می‌شوید و درس‌هایی می‌گیرید که می‌توانید آنها را در زندگی واقعی خود به کار ببرید. در نتیجه تصمیم‌های بهتری می‌گیرید، دچار خیلی از مشکلات نمی‌شوید و بهتر می‌توانید از فرصت‌های زندگی‌تان بهره ببرید. همهٔ این اتفاقات خوب بر سلامت جسم و روان و به‌طورکلی کیفیت زندگی‌تان اثر می‌گذارند. پس عجیب نیست که مطالعه عمرتان را طولانی‌تر کند!

مطالعه سبب بهبود ارتباطات مغزی‌تان می‌شود

پژوهشی که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد دریافت بچه‌هایی که بسیار مشتاق مطالعه کتاب بودند، ارتباطات مغزی بیشتری داشتند. این تحقیق که شامل بچه‌های ۸ تا ۱۲ساله می‌شد نشان داد ارتباطات در قسمت‌های ادراکی، بصری و کنترل زبان در نیمکره چپ مغز افزایش یافته بود؛ بنابراین عادت به مطالعه می‌تواند نواحی مربوط به پردازش زبان و بینایی را تقویت کند.
اما این تمام ماجرا نیست؛ کارشناسان در تحقیقات خود متوجه شده‌اند درست همان‌طور که ارتباطات مغزی کودکان در زمان مطالعه بیشتر می‌شود، وقتی بچه‌ها همان مدت زمان را در مقابل کامپیوتر و تبلت و موبایل می‌گذرانند ارتباطات مغزی‌شان کاهش می‌یابد.
این قیاس و تضاد، نتایج مهمی به ما می‌دهد؛ کارشناسان به‌طورقطع دریافته‌اند کاهش مدت زمان استفاده از انواع اسکرین‌ها و جایگزین کردن آن با مطالعه طی سنین مهم رشد، واقعاً ضروری است.

مطالعه، همدلی‌تان را بیشتر می‌کند

شاید فکر نمی‌کردید کتاب خواندن حس همدلی‌تان را قوی‌تر کند. محققان دریافته‌اند مطالعهٔ کتاب، خصوصاً کتاب‌های داستانی تخیلی، همدلی ما را نسبت به دیگران بیشتر می‌کند. تحقیقات دیگری که در همین زمینه انجام شده‌اند نشان می‌دهند همدلی بیشتر به معنی رشد بیشتر جنبهٔ اجتماعی انسان، بهبود روابط درون‌فردی و سازگاری و هماهنگی بیشتر با بقیه است.
همدلی یعنی اینکه بتوانید احساسات و افکار دیگران را دریافت و درک کنید. تئوری ارائه شده می‌گوید کسی که داستان تخیلی می‌خواند، با ایده‌ها، رفتارها و ارزش‌های شخصیت‌های داخل کتاب تا سطحی ارتباط برقرار می‌کند که می‌تواند تمام این معیارها را به زندگی واقعی‌اش نیز انتقال بدهد. پس کتاب بخوانید تا با خودتان و دیگران همدل‌تر شوید!

مطالعه جلوی افت قدرت ادراکی مغزتان را می‌گیرد

هرچند هنوز نتایج قطعی در این مورد ارائه نشده است و مطالعات همچنان ادامه دارند؛ اما شواهدی مبنی بر این موجودند که مطالعه می‌تواند مغز را در برابر افت قدرت ادراکی‌اش مقاوم کند؛ مثلاً کارشناسان می‌گویند تقویت فعالیت ادراکی مغز در سنین کودکی که مثلاً از طریق مطالعه ایجاد می‌شود، با افت کمتر قدرت ادراکی مغز در سنین بالا ارتباط دارد.
مطالعه نوعی ورزش برای مغز است؛ ورزشی که می‌تواند سلامت عملکرد ادراکی مغز افراد بزرگسال را حفظ کند. پس کتاب بخوانید و به کتاب خواندن عادت کنید تا احتمال ابتلا به زوال عقل و آلزایمر و دیگر عوارض مغزی را کاهش دهید.

مطالعه استرستان را تسکین می‌دهد

شواهدی وجود دارد که مطالعه به‌عنوان یک عادت می‌تواند استرستان را کم کند. اثرات مطالعه بر میزان استرس مشابه اثرات یوگا و سرگرمی بر استرس است. ۳۰ دقیقه مطالعه واقعاً می‌تواند شما را آرام کند، پس علاوه بر اینکه یک نوع سرگرمی است، تکنیکی برای کاهش استرس نیز می‌تواند باشد.

مطالعه با تفکر انتقادی که در شما ایجاد می‌کند به نفع سلامت روان‌تان است

مطالعه می‌تواند طرز فکر انتقادی را به شما یاد بدهد. تفکر انتقادی عبارتی است که دهه‌هاست که در تمام دنیا در برنامه‌های آموزشی وجود دارد. تفکر انتقادی یعنی اینکه شما بتوانید جملات و گفته‌هایی را که به‌عنوان واقعیت و حقیقت تلقی می‌شوند، بر اساس تجزیه‌وتحلیل درست زیر سؤال ببرید و به چالش بکشید.

منبع: tebyan.net


 

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

ارتباط افسرگی با سرپیچی از ساعت بدن

بیماری‌‌ها و راه درمان , پیشگیری بهتر از درمان,

 

بر اساس یک مطالعه جدید در مقیاس بزرگ‌‌، افرادی که الگوی خواب آن‌ها برخلاف ساعت طبیعی بدن آن‌ها است‌، بیش‌تر دچار افسردگی و کاهش سطح سلامتی می‌شوند.

جسیکا اوولوفلین‌، نویسنده ارشد‌، از دانشگاه اکستر‌، گفت: «ما دریافتیم افرادی که از ساعت طبیعی بدن خود سرپیچی می‌کنند، بیش‌تر دچار افسردگی‌، اضطراب و کاهش سطح سلامتی می‌شوند‌. ما همچنین قوی‌ترین شواهد موجود را پیدا کردیم که نشان می‌دهد صبح بیدار شدن از افسردگی محافظت می‌کند و باعث بهبود رفاه می‌شود.»

به‌طور کلی‌، تیم تحقیقاتی دریافت که افراد صبح کار بیش‌تر با ساعت طبیعی بدن خود مطابقت دارند. آن‌ها سپس با بررسی کارگران شیفت شب، این اثر را آزمایش کردند و دریافتند که افرادی که در شیفت شب کار می‌‌کنند ممکن است از سلامت روان و سلامتی کمتری برخوردار باشند.

دکتر جسیکا تیرل گفت: «بیماری همه‌‌گیر کووید۱۹ انعطاف‌‌پذیری جدیدی را برای بسیاری از افراد در الگوهای کاری ایجاد کرده است. تحقیقات ما نشان می‌دهد که همسان‌سازی برنامه‌های کاری با ساعت طبیعی بدن فرد می‌‌تواند سلامت روان را بهبود بخشد.»

منبع: rpsi.ir


 

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

آیا مکمل‌های روغن ماهی می‌توانند به مبارزه با افسردگی کمک کنند؟

بیماری‌‌ها و راه درمان , پیشگیری بهتر از درمان,

 

مکمل‌های روغن ماهی اغلب برای سلامت قلب مفید شناخته می‌شوند‌، اما یک مطالعه جدید نشان می دهد که این ترکیبات همچنین می‌توانند به مبارزه با افسردگی کمک کنند.

نویسنده ارشد مطالعه گفت: «با استفاده از ترکیبی از تحقیقات آزمایشگاهی‌، مطالعه ما بینش جدیدی را در مورد چگونگی اثر اسیدهای چرب امگا ۳ در ایجاد اثرات ضد‌التهابی ایجاد می‌کند که باعث بهبود افسردگی می‌شود.»

مشخص شده است که اسیدهای چرب اشباع نشده امگا ۳ دارای اثرات ضد افسردگی و ضد‌التهابی هستند‌، اما دقیقاً نحوه وقوع این امر مشخص نیست.

مطالعات قبلی نشان داده است که افراد مبتلا به افسردگی اساسی سطح التهاب بالایی دارند‌، اما هیچ درمان ضد‌التهابی اثبات شده ای برای افسردگی وجود ندارد.

بیماران این مطالعه جدید شامل ۲۲ فرد مبتلا به افسردگی اساسی (ماژور) بود.

به مدت ۱۲ هفته یک بار در روز‌، به آن‌ها یکی از دو اسید چرب اشباع نشده امگا ۳ (PUFA) – 3 گرم اسید ایکوزاپنتانوئیک (EPA) یا ۱٫۴ گرم اسید دوکوزاهگزانوئیک (DHA) داده شد.

EPA و DHA PUFA‌های امگا ۳ هستند که در ماهی‌های روغنی یافت می‌شوند.

محصولات جانبی EPA و DHA در خون بیماران قبل و بعد از درمان اندازه گیری شد و علائم افسردگی آن‌ها ارزیابی شد.

درمان با هر دو امگا ۳ با بهبود قابل توجهی در افسردگی همراه بود‌، با کاهش ۶۴ درصدی علائم برای گروه EPA و ۷۱ درصد در گروه DHA. با این وجود علت و معلول را اثبات نمی‌کند.

محققان این مطالعه تأکید کردند که تحقیقات ما نشان نداده است که با افزایش ساده اسیدهای چرب امگا ۳ در رژیم‌های غذایی یا مصرف مکمل‌های غذایی می‌توانیم التهاب یا افسردگی را کاهش دهیم.

منبع: rpsi.ir


 

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

استرس چگونه کلسترول خون را بالا می‌برد؟

بیماری‌‌ها و راه درمان, پیشگیری بهتر از درمان,

 

استرس اثرات گوناگونی بر بدن دارد. یکی از این اثرات می‌تواند افزایش سطح کلسترول بدن باشد. این اتفاق می‌تواند غیرمستقیم و از طریق عادت‌های ناسالمی بیفتد که فرد به‌عنوان راهی برای غلبه بر استرس سراغشان می‌رود، اما پای یک ارتباط مستقیم بیولوژیکی نیز در میان است.

وقتی بدن با استرس مواجه می‌شود، واکنش‌های فیزیولوژیکی خاصی رخ می‌دهد، از جمله تغییراتی در سطح هورمون‌ها و مؤلفه‌های خون. هر دوی این اتفاق‌ها می‌توانند منجر به افزایش کلسترول خون شوند.

دانشمندان دقیقاً نمی‌دانند استرس و کلسترول چه ارتباطی با هم دارند اما چند تئوری وجود دارد. در این مطلب به این موضوع می‌پردازیم که استرس چگونه چربی خون را بالا می‌برد و چطور می‌توانیم این احتمال را کاهش دهیم.

بدن چگونه به استرس واکنش نشان می‌دهد؟

وقتی با استرس مواجه می‌شوید، بدنتان به طور خودکار عضلات و قلب و دیگر ارگان‌ها و عملکردها را برای یک واکنش پُرانرژی در فاز جنگ یا گریز آماده می‌کند. اینکه تصمیم بگیرید بدوید و فرار کنید یا بمانید و بجنگید، بدنتان به روش‌های به‌خصوصی واکنش نشان خواهد داد.
بدن در این شرایط هورمون‌های کورتیزول و آدرنالین و نوراپی‌نفرین ترشح می‌کند. آدرنالین، قلب را وادار می‌کند سخت‌تر کار کند و منجر به افزایش ضربان قلب و تنفس و فشارخون خواهد شد.
سطح این هورمون‌ها معمولاً تا وقتی که موقعیت استرس برانگیز برطرف شود بالا می‌ماند؛ اما گاهی سطح استرس پایین نمی‌آید یا زمان می‌برد تا کاهش پیدا کند. این فاکتورها می‌توانند هم در بلندمدت و هم در کوتاه‌مدت منجر به افرایش کلسترول شوند.

استرس و کلسترول

مطالعه‌ای نشان داد افرادی که استرس شغلی‌شان زیاد بود، کلسترول خونشان در سطوح ناسالمی قرار داشت. مطالعهٔ دیگری نیز دریافت استرس فیزیولوژیکی منجر به افزایش تری‌گلیسرید و کلسترول بد و کاهش کلسترول خون شده بود. دانشمندان تئوری‌هایی در این باره ارائه داده‌اند که واکنش‌های استرسی چگونه می‌توانند کلسترول را بالا ببرند.

افزایش غلظت خون

وقتی با استرس روبرو می‌شوید احتمال اینکه غلظت خونتان بالا برود زیاد است. وقتی غلظت خون بالا می‌رود در نتیجه مؤلفه‌های خون از جمله کلسترول، متراکم‌تر می‌شوند و این یکی از راه‌هایی است که استرس موجب بالاتر رفتن سطح کلسترول در کوتاه‌مدت می‌شود. یک دلیل احتمالی این اتفاق این است که با بالارفتن فشارخون در اثر استرس، مایع از رگ‌های خونی به سمت فضای بینابینی اطراف آن‌ها می‌رود.

کورتیزول

افرادی که استرس بلندمدت یا مزمن را تجربه می‌کنند احتمالاً کلسترول خونشان مدام بالاست و این می‌تواند ناشی از هورمون کورتیزول باشد. کورتیزول زیاد می‌تواند چاقی اطراف شکم را افزایش دهد که دلیل آن تجمع بیشتر چربی است، بر چربی در دیگر قسمت‌های بدن اثر بگذارد و اشتها را افزایش دهد.
در زمان استرس معمولاً سراغ غذاهای ناسالم می‌روید و غذاهای شیرین و دم‌دستی را ترجیح می‌دهید؛ زیرا این مواد غذایی ظاهراً احساس استرس و اضطرابتان را کاهش می‌دهند. مصرف زیاد از حد غذاهای کربوهیدراتی می‌تواند سبب افزایش وزن و چاقی شود. کلسترول بالا اغلب نتیجهٔ افزایش وزن است.
دانشمندان دریافته‌اند استرس اثر معکوس بر سیستم ایمنی بدن دارد و می‌تواند منجر به التهاب شود؛ مثلاً افرادی که به انواعی از بیماری‌های کبدی دچارند، کلسترولشان بالا می‌رود. محققان این‌طور توضیح می‌دهند که اثر التهاب طولانی‌مدت ممکن است سطح لیپید خون را افزایش داده و منجر به چاقی در کسانی بشود که اختلالات اضطرابی شدید و افسردگی دارند. سیگارکشیدن هم می‌تواند عاملی در این میان باشد.

اسیدهای چرب

اگر بدنتان طی شرایط استرس برانگیز، اسیدهای چرب و گلوکز جهت انرژی ترشح کند و شما نتوانید از آن‌ها به‌عنوان انرژی استفاده نمایید، کلسترول خونتان بالا خواهد رفت.

تئوری واکنش قلبی عروقی

محققان دریافته‌اند سیستم قلبی و عروقی بعضی از افراد نسبت به بقیه، در مقابل استرس واکنش شدیدتری نشان می‌دهد. مثلاً فشارخون برخی از افراد در زمان استرس بیشتر بالا می‌رود. تئوری واکنش قلبی و عروقی می‌گوید استرس می‌تواند ریسک بیماری‌های قلبی را در عده‌ای افزایش دهد. اغلب کسی که کلسترول بالایی دارد خودبه‌خود در معرض بیماری‌های قلبی مانند حمله قلبی هست و استرس هم می‌تواند چنین حادثه‌ای را محتمل‌تر کند.
وقتی کلسترول خونتان بالاست، دیوارهٔ عروق دچار تغییراتی می‌شوند. گاهی این تغییرات باعث می‌شوند عروق انعطاف‌پذیری خود را از دست بدهند، بنابراین در واکنش به استرس نمی‌توانند آن‌طور که باید باز شوند.

اثرات غیرمستقیم استرس بر کلسترول

دانشمندان یک درک منطقی از اثرات غیرمستقیم استرس بر سطح کلسترول دارند؛ مثلاً آن‌ها می‌دانند وقتی کسی استرس دارد، دست به رفتارهایی می‌زند که می‌توانند کلسترول را افزایش یا کاهش دهند.

فاکتورهایی که می‌توانند به طور غیرمستقیم کلسترول را بالا ببرند شامل موارد زیر می‌شوند:
. تغییرات غذایی: کسی که استرس دارد ممکن است در این زمان تمایلی به غذا خوردن نداشته باشد؛ اما اثرات هورمونی استرس می‌تواند اشتهای او را افزایش دهد.
. الکل و تنباکو: کسی که استرس دارد احتمالش زیاد است که سراغ الکل و سیگار برود یا اگر قبلاً ترک کرده است دوباره شروع کند.
. ورزش نکردن: فعالیت بدنی مستقیماً بر کلسترول اثر می‌گذارد. اگر شخصی تحت استرس روانی قرار بگیرد، از میزان فعالیت بدنی‌اش کم می‌شود و سطح کلسترولش بالا می‌رود.

چند توصیه

. بیشتر ورزش کنید. ثابت شده که ورزش‌کردن باعث افزایش کلسترول خوب (HDL) و کاهش کلسترول بد (LDL) می‌شود.
. سیگار را ترک کنید. سیگار هم می‌تواند کلسترول خوب را کاهش داده و کلسترول بد را افزایش دهد.
. از خوردن غذاهای فرآوری شده پرهیز کنید. غذاهای آماده و فرآوری شده دارای چربی‌های ترانس هستند که کلسترول بد را بالا برده و کلسترول خوب را کاهش می‌دهند.


. رژیم غذایی مدیترانه‌ای را دنبال کنید. چربی‌های تک غیراشباع مانند روغن زیتون و آووکادو می‌توانند کلسترول بد را کاهش داده و کلسترول خوب را افزایش دهند.
. غذاهایی بخورید که امگا ۳ دارند: ماهی‌های چرب مانند ساردین و سالمون حاوی امگا ۳ اند که کلسترول بد را کاهش و کلسترول خوب را افزایش می‌دهند.
. بیشتر غلات کامل بخورید: غلات کامل حاوی فیبر و نیاسین هستند که هر دو کلسترول بد را کاهش و کلسترول خوب را افزایش می‌دهند.

 

متبع: tebyan.net


 

0
1 2 3 12