نوشته شده توسط فرناز اخباری

تغییرات شخصی در سبک زندگی می‌تواند نمایه خطر ابتلا به آلزایمر را تا ۱۴۵ درصد بهبود بخشد.

بیماری‌‌ها و راه درمان , پیشگیری بهتر از درمان , فرناز اخباری

 

 

به گزارش سایت medicalnewstoday.com

  • پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۵۰ تعداد افراد مبتلا به آلزایمر در سراسر جهان به ۱۵۳ میلیون نفر برسد.
  • اگرچه راه قطعی برای پیشگیری از این بیماری هنوز شناخته نشده است، اما محققان می‌دانند که اصلاح شیوه زندگی و سلامتی می‌تواند به کاهش خطر ابتلا به این بیماری کمک کند.
  • محققان دانشگاه کالیفرنیا – سانفرانسیسکو (UCSF) دریافتند که تغییرات شخصی شده در سلامت و شیوه زندگی ممکن است بتواند از دست دادن حافظه را در افراد در معرض خطر ابتلا به بیماری آلزایمر به تاخیر بیندازد و حتی از آن جلوگیری کند.

با برآورد محققان تعداد افراد مبتلا به بیماری آلزایمر در سراسر جهان تا سال ۲۰۵۰ به ۱۵۳ میلیون نفر می‌رسد، دانشمندان اخیراً برای ایجاد پیشگیری‌ها و درمان‌های جدید برای این نوع زوال عقل کار کرده‌اند.

از آن‌جایی که علت دقیق بیماری آلزایمر هنوز ناشناخته است، در حال حاضر راه قطعی برای پیشگیری از این بیماری وجود ندارد.

با این‌حال، تحقیقات قبلی نشان می‌دهد که برخی از اصلاحات سبک زندگی سالم ممکن است به کاهش خطر ابتلا به این عارضه در فرد کمک کند، این خطرات عبارتند از رژیم غذایی سالم، ورزش منظم، خواب کافی، ارتباط اجتماعی و مدیریت مسائل بهداشتی مانند فشار‌خون بالا ، دیابت که می‌تواند خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی عروقی را در افراد افزایش دهد.

همچنین مطالعه جدیدی از محققان دانشگاه کالیفرنیا- سان فرانسیسکو (UCSF)نشان می‌دهد تغییرات شخصی‌سازی شده در سلامت و سبک زندگی ممکن است بتواند از دست دادن حافظه را در افرادی که در معرض خطر ابتلا به بیماری آلزایمر قرار دارند، به تاخیر بیندازد و حتی از آن جلوگیری کند.

این مطالعه اخیراً در مجله JAMA Internal Medicine منتشر شده است.

اصلاح شیوه زندگی شخصی برای کاهش خطر آلزایمر

دکتر کریستین یافه، نایب رئیس و استاد دپارتمان‌های عصب‌شناسی، روان‌پزشکی، و اپیدمیولوژی و آمار زیستی UCSF، و اولین نویسنده و محقق اصلی این مطالعه، به مدیکال نیوز تودی گفت که تصمیم گرفتند تأثیر یک رویکرد سلامت شخصی و سبک زندگی را مطالعه کنند، زیرا در حالی که پزشکان در مورد عوامل خطر سبک زندگی برای بیماری آلزایمر می دانند، مشخص نیست که کاهش این عوامل خطر منجر به بهبود شناخت می شود یا خیر.

دکتر یافه ادامه داد: «تغییر دادن سلامت و رفتار مردم سخت است. «فرضیه ما این بود که یک رویکرد شخصی‌شده، که در آن عوامل خطر فردی افراد ارزیابی می‌شوند – نه یک اندازه برای همه – و فرد می‌تواند اهداف و راه‌های بهبود عامل خطر خود را انتخاب کند – به عنوان مثال. خواب، فعالیت بدنی، مشارکت اجتماعی – که ما می‌توانیم خطر را کاهش دهیم و این به شناخت بهتر منجر می‌شود.»

او افزود: “هیچ کس قبلاً این روش را امتحان نکرده است و ما متوجه شدیم که می‌توانیم عوامل خطر و شناخت را بهبود بخشیم، حتی اگر این اتفاق در طول کووید رخ داده باشد.” علاوه بر این، تنها تعداد انگشت شماری از کارآزمایی ها وجود دارد که مزایای شناختی را با مداخلات بر روی این عوامل سلامتی و سبک زندگی نشان داده اند.

در حالی که تغییرات کلی سلامت و سبک زندگی مطمئناً می تواند مؤثر باشد، کسانی که انگیزه کمتری برای انجام این تنظیمات دارند ممکن است از یک برنامه شخصی بهره ببرند.

یک طرح شخصی سازی شده برای اصلاح سلامت و سبک زندگی به افراد این امکان را می دهد تا با مشخص کردن مناطقی که می خواهند برای تغییر هدف قرار دهند، مسئولیت سلامت خود را بر عهده بگیرند.

و از آنجایی که هر فرد متفاوت است، یک رویکرد شخصی به مشاوران پزشکی اجازه می دهد تا پیشنهادات خود را به جای همه افراد، برای یک فرد تنظیم کنند.

مطالعه‌ای که در ژوئن ۲۰۲۱ منتشر شد نشان داد افرادی که توصیه‌های تغذیه‌ای شخصی دریافت می‌کنند، مصرف رژیم غذایی خود را بیشتر از افرادی که توصیه‌های رژیم غذایی عمومی دریافت می‌کنند، بهبود می‌بخشند.

مطالعه دیگری که در ژوئن ۲۰۲۱ منتشر شد، گزارش داد افرادی که از یک برنامه غذایی شخصی پیروی می کردند، عادات سبک زندگی و کاهش وزن بدن و BMI را تجربه کردند.

و تحقیقات منتشر شده در اکتبر ۲۰۱۹ نشان داد که توصیه‌های شخصی‌سازی شده درباره سبک زندگی که به سالمندان داده می‌شود به بهبود انعطاف‌پذیری و انگیزه کمک می‌کند و به کاهش درصد چربی بدن و دور باسن در مقایسه با افرادی که توصیه‌های کلی سبک زندگی دریافت می‌کنند کمک می‌کند.

عوامل خطر سبک زندگی برای زوال عقل

برای این مطالعه، دکتر یافه و تیمش ۱۷۲ شرکت کننده در مطالعه را بین سنین ۷۰ تا ۸۹ سال به کار گرفتند. همه شرکت‌کنندگان حداقل دو عامل از هشت عامل خطر زوال عقل را در شروع مطالعه ۲ ساله داشتند.

این عوامل خطر عبارت بودند از:

  • عدم تحرک بدنی
  • فشار خون کنترل نشده
  • دیابت کنترل نشده
  • خواب ضعیف
  • استفاده از داروهای تجویزی مرتبط با خطر زوال شناختی
  • علائم افسردگی بالا
  • ایزوله سازی اجتماعی
  • سیگاری بودن.

نیمی از شرکت کنندگان مربیگری شخصی شده را از پرستار و مربی بهداشت دریافت کردند و به آنها اجازه داده شد عوامل خطر خاصی را که می خواستند در مورد آنها کمک کنند انتخاب کنند.

این شرکت کنندگان هر چند ماه یک بار جلسات مربیگری را برای بررسی اهداف خود دریافت کردند. در طول همه گیری همه گیر، جلسات از حضوری به تلفنی تغییر یافت.

نیمی دیگر از شرکت کنندگان در مطالعه، مطالب آموزشی عمومی در مورد کاهش خطر زوال عقل را هر ۳ ماه یک بار برای آنها پست می کردند.

۷۴ درصد بهبود عملکرد شناختی

پس از ۲ سال، محققان دریافتند شرکت‌کنندگانی که مربی شخصی دریافت کرده‌اند، در تست‌های شناختی افزایش متوسطی را تجربه کرده‌اند که به میزان ۷۴ درصد بهبودی نسبت به گروه غیرشخصی‌شده است.

علاوه بر این، گروه  شخصی سازی شده نیز در مقایسه با گروه غیرشخصی، ۱۴۵ درصد در عوامل خطر و ۸ درصد بهبود کیفیت زندگی داشتند.

دکتر یافه گفت: “ما از دیدن چنین تفاوت بزرگی در گروه ها هیجان زده شدیم.” “این شواهد روشنی را ارائه می دهد که اگر بتوان این عوامل خطر قابل اصلاح را با این رویکرد شخصی کاهش داد، می توان شناخت را بهبود بخشید و از کاهش آن جلوگیری کرد که به احتمال زیاد از بیماری آلزایمر جلوگیری می کند.”

رویکردهای غیردارویی برای پیشگیری از خطر زوال عقل

نیوز تو دی همچنین با دکتر شانل کاسیس الهلو، پژوهشگر روان‌شناسی و روان‌شناسی اعصاب در برنامه‌های سلامت مغز و سبک زندگی موسسه علوم اعصاب اقیانوس آرام در سانتا مونیکا، کالیفرنیا، در مورد این مطالعه صحبت کرد.

دکتر الهلو، که در این تحقیق شرکت نداشت، گفت که این یافته‌ها را امیدوارکننده و دلگرم‌کننده می‌داند، زیرا نشان می‌دهد که مداخلات شخصی‌سازی شده در سلامت و سبک زندگی می‌تواند تأثیر مثبتی بر عملکرد شناختی در افراد مسن در معرض خطر بالای ابتلا به بیماری آلزایمر داشته باشد، که به طور بالقوه می‌تواند راه های جدیدی را برای رویکردهای غیردارویی باز کنید.

این یافته‌ها می‌تواند بر نحوه بحث ارائه‌دهندگان در مورد مداخلات سلامت و سبک زندگی با بیمارانی که در معرض خطر بالای ابتلا به بیماری آلزایمر هستند، با انتخاب یک رویکرد شخصی‌شده در مقابل رویکرد یک‌اندازه برای همه، تأثیر بگذارد. علاوه بر این، ارائه دهندگان ممکن است تمایل بیشتری برای ارجاع بیماران خود به مربیان بهداشتی [که] می توانند نیازها و ترجیحات خاص را برطرف کنند و همچنین به انگیزه پایبندی به تغییرات سبک زندگی کمک کنند.

دکتر الهلو گفت که او مایل است تحقیقات آینده در مورد این موضوع برای بررسی اثربخشی رویکردهای غیردارویی اضافی مانند آموزش شناختی و مدیریت استرس ادامه یابد.

وی افزود: «علاوه بر این، انجام مطالعات طولانی‌تر و بزرگ‌تر برای تأیید بیشتر اثربخشی مداخلات شخصی و رویکردهای غیردارویی در به تاخیر انداختن یا جلوگیری از زوال شناختی در افراد در معرض خطر ابتلا به بیماری آلزایمر ارزشمند خواهد بود.»

منع: medicalnewstoday.com


 

0
نوشته شده توسط فرناز اخباری

بررسی قدرت موسیقی برای زوال عقل

بیماری‌‌ها و راه درمان , پیشگیری بهتر از درمان , فرناز اخباری

 

به گزارش سایت medicalnewstoday.com

موسیقی می‌تواند به افراد مبتلا به زوال عقل کمک کند که برخی از جنبه‌های حافظه خود را بازیابی کنند، احساس آرامش بیش‌تری داشته باشند و خلق‌و خوی خود را تقویت کنند و شواهد این امر هر روز در حال افزایش است.موسیقی چیست که چنین تأثیر عمیقی بر مغز ما دارد؟ و آیا این اثر ماندگاری طولانی دارد؟

ممکن است به ویدیویی از یک فرد مسن مبتلا به زوال عقل برخورد کرده باشید که در آن یک قطعه موسیقی خاص باعث می‌شود او را به سمت موسیقی سوق دهد، سیل خاطرات را زنده کند، یا با وجود این‌که اعضای خانواده خود را به یاد نمی‌آورند، شروع به نواختن نت‌های آهنگی می‌کنند.

این پدیده همان چیزی است که بسیاری از مردم را در مورد اختلال عصبی که زوال عقل است گیج می‌کند. چگونه ممکن است کسی نام فرزندان خود را فراموش کند اما چیزی به پیچیدگی یک قطعه موسیقی کلاسیک را به خاطر بسپارد؟

این سؤال یکی از سؤالاتی بود که در پادکست ماه آوریل خود با عنوان «در گفتگو: بررسی قدرت موسیقی برای زوال عقل» به دنبال پاسخ آن بودیم. دکتر کلی جاکوبوفسکی، استادیار روانشناسی موسیقی در دانشگاه دورهام، و بیت وولف، خواننده، ترانه سرا و سفیر موسسه خیریه Music for Dementia، به گفت‌وگوی این ماه پیوستند.

چگونه موسیقی به سلامتی کمک می‌کند

موسیقی چه به صورت غنایی و چه دستگاهی، ترکیبی خلاقانه از ریتم، هارمونی و بیان احساسات است. همچنین مطالعات متعددی می‌تواند مزایای سلامتی فراوان آن را تایید کند.

برای مثال، مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۳ نشان داد که موسیقی می‌تواند قبل از موقعیت‌های استرس‌زا اثر آرامش‌بخش داشته باشد و به بهبود سریع‌تر سیستم عصبی کمک کند. مطالعه دیگری در همان سال نشان داد که گوش دادن به موسیقی به کاهش درد و اضطراب کودکان در بیمارستان کمک می کند.

علاوه بر مزایای فیزیولوژیکی آن، تحقیقات همچنین شواهدی از تأثیر مثبت موسیقی بر سلامت شناختی پیدا کرده است.

یک مطالعه اخیر نشان داد که تمرین و گوش دادن فعال به موسیقی ممکن است به کاهش اختلال عملکرد شناختی در افراد ۶۲ تا ۷۸ ساله کمک کند. محققان دریافتند که فعالیت‌های موسیقی، ماده خاکستری مغز را در برخی از نواحی افزایش می‌دهد که باعث افزایش انعطاف‌پذیری عصبی آن توانایی مغز برای بازسازی مجدد خود می‌شود، که برای یادگیری و شکل‌گیری خاطرات بسیار مهم است.

از نظر تمرین فعالانه موسیقی، یک مطالعه در سال ۲۰۲۳ همچنین نشان داد که آموزش طولانی مدت موسیقی ممکن است مزایای عملکردی بالقوه‌ای برای مغز داشته باشد و به جوان ماندن آن کمک کند.

چنین یافته‌هایی موسیقی را به ابزاری بالقوه قدرتمند در درمان زوال عقل تبدیل می‌کند که با مجموعه‌ای از علائم مشخص می‌شود که شامل از دست دادن حافظه و مشکلات در تفکر، زبان و حل مسئله است.

موسیقی به عنوان یک رابط

یکی دیگر از راه‌هایی که موسیقی ممکن است به سلامت شناختی کمک کند، تبدیل شدن به یک رسانه برای ارتباط است. مطالعات متعدد نشان داده است که انزوای اجتماعی و تنهایی می‌تواند پیشرفت زوال عقل را تسریع کند.

Beatie می‌گوید: «من احساس می‌کنم موسیقی قوی‌ترین رابط فوری ، تقریباً در بین هر تجربه و هنر است»

این خواننده/ترانه سرا معتقد است هنرها، به طور کلی – نه فقط موسیقی – می توانند از نظر پزشکی قدرتمند باشند و قدرت خود را فراتر از یک نوع سرگرمی گسترش دهند.

«از آنجایی که [موسیقی] فراگیر است، این چیزی نیست که فرد را ملزم به بلند شدن و رقصیدن یا نقاشی کند. کسی فقط می تواند فرکانس ها و کلمات و کل این منظره صوتی را جذب کند. برای من قطعاً موسیقی همیشه این نوع منبع قدرتمند بوده که از آن برای احساس خوب استفاده می کنم. [وقتی پاسخ‌هایی را که من به موسیقی دیده‌ام دیدید، احترام و قدردانی بی‌پایانی برای آن قائل هستید.»

در سکوت کامل بودن

با این حال، به همان اندازه که صدا و موسیقی بر سلامت ما تأثیر می گذارد، فقدان آن – سکوت – به همان اندازه تأثیرگذار است. مطالعه ای در سال ۲۰۲۰ نشان داد که سکوت می تواند آرامش بخش و درمانی باشد و فرکانس امواج مغزی را کاهش دهد و در عین حال فشار خون را کاهش دهد.

در واقع، تحقیقات همچنین مضرات صدای زیاد و صداهای بلند را بر سلامت شناختی نشان داده است. یک مطالعه  در سال ۲۰۲۲ نشان داد که قرار گرفتن مزمن در معرض صداهای بلند، مانند ترافیک سنگین، ممکن است یک عامل خطر خاص برای زوال عقل باشد.

مهمان ما Beatie با بازگو کردن تجربه‌اش در ساکت‌ترین اتاق جهان که آلبوم «فضای خام» خود را در اتاق بی‌نظیر Bell Labs ضبط کرد، افکار خود را در مورد تأثیر سکوت کامل بر او به اشتراک گذاشت.

«این یکی از عمیق‌ترین تجربیاتی بود که فکر می‌کنم تا به حال داشته‌ام، و این چیزی است که دائماً به آن بازمی‌گردم. حتی اکنون نیز به نظر می رسد که امروز تقریباً مرتبط تر شده است. از آنجایی که جهان به تازگی پر سر و صداتر شده است، هم از نظر صوتی و هم از نظر اطلاعاتی از همه جهات مورد هجوم صداهای زیاد، با رسانه های اجتماعی و اعلان ها، و همه این چیزهایی که به ما ضربه می زنند و به نوعی ما را گیج می کنند هستیم.

ساکت‌ترین اتاق

– Beatie Wolfe، خواننده/ترانه سرا:

“تو احساس سکوت می کنی. تقریباً مثل این است که شما کل این تنظیم مجدد حسی را احساس می کنید، و سیستم عصبی شما آرام می شود و صدا را به این روش خالص بدون پژواک و بدون طنین و بدون افزایش می شنوید. و می‌دانید که ما تقریباً اکنون بیش از حد از تکنولوژی فناوری استفاده می‌کنیم تا همه این چیزهایی را که در واقع ما انسان‌ها انهارا به وجود اورده ایم، از بین ببریم؟»

به نظر می‌رسید که بیتی بیش از بسیاری از مردم از این تجربه لذت می‌برد و در نهایت چند ساعت را در آن اتاق سپری کرد.

به من گفته شد که احتمالاً می‌توانم ۱۵ دقیقه در آنجا بمانم، زیرا صدای جریان خون در رگ‌هایتان را می‌‌شنوید و مهندسان معمولاً مجبور می‌شدند استراحت کنند، زیرا شدت آن بسیار شدید بود. من در نهایت خیلی بیشتر از حد تصورم ماندم، فکر می کنم ۱۰۰ ساعت یا بیشتر بود.

من در نهایت برای اولین بار برای چندین ساعت در آن‌جا بودم، وآن را بسیار آرام بخش دیدم، شاید نظر من نرمال نباشد. اما من عکس‌العمل متفاوتی نسبت به عصبانیت مردم داشتم، که فکر می‌کنم بهتر است که واقعاً خودتان باشید. من فکر می کنم یک عنصر آن در اتاق وجود دارد، شمابا خودتان تنها هستید، هیچ حواس پرتی وجود ندارد، چیزی وجود ندارد که شما را از آن فضای داخلی جدا کند.»

دانستن اشعار بیش از نام

دکتر گایت در مورد یادآوری متن آهنگ اما به خاطر نیاوردن نام فرزندان خود برای افراد مبتلا به زوال عقل، توجه را به تکرار و اینکه چگونه موسیقی می تواند بسیاری از مناطق و شبکه های مغز را به طور همزمان فعال کند، جلب کرد.

او پرسید:ما در مورد این، جهانی بودن موسیقی در مغز صحبت کرده‌ایم، اما تکرار نام کودک چیزی است که در طول زندگی اتفاق افتاده است، در حالی که این آهنگ ممکن است یک‌بار در ماه یا یک بار در سال باشد. چگونه می‌توانیم آن را توضیح دهیم؟»

دکتر Jakubowski گفت توانایی یاداوری کلمات آهنگ به حافظه رویه ای مربوط می‌شود.

«پس خاطرات رویه ای چیزی شبیه به خاطر سپردن دنباله های حرکتی هستند، مانند توانایی دوچرخه سواری، درست است؟ بنابراین، وقتی ممکن است افراد دیگر این نوع حافظه معنایی را برای نام‌ها و مکان‌ها نداشته باشند، هنوز هم این نوع حافظه را برای دنباله حرکتی آواز خواندن در کنار اشعار دارند، احتمالاً به این دلیل که قبلاً بارها با آن آهنگ خوانده‌اند، یا حداقل قبلاً بارها در ذهن خود برای آن قطعه موسیقی آواز خواندند.

او همچنین گفت که مغز ممکن است بخش‌های خاصی از این نوع حافظه را ذخیره کند، که می‌تواند توضیح دهد که چرا برخی افراد می‌توانند اشعار را به خاطر بیاورند یا آهنگی قدیمی را بر روی یک ساز بنوازند، حتی اگر دچار زوال عقل هستند.

او گفت: «اگر کسی قبلاً پیانو می‌نواخت، اغلب می‌تواند به نواختن آن قطعات آشنا روی پیانو ادامه دهد، حتی تا زمانی که بیماری طولانی مدت باشد.»

مشاهده اثرات موسیقی بر زوال عقل

در سال ۲۰۱۴، Beatie یک پروژه تحقیقاتی به نام «قدرت موسیقی» را در گروهی از خانه‌های مراقبت در بریتانیا که توسط Priory Group اداره می‌شد، تأسیس کرد.

به راحتی می توان در ویدیو و عکس‌های فوری آن تجربه مشاهده کرد که چگونه افراد مبتلا به زوال عقل در آن خانه های مراقبت شروع به ضربه زدن به پاهای خود، کف زدن و آواز خواندن می کنند، در حالی که برخی چشمانشان برق می‌زند.

او به ما گفت که چگونه همه چیز با تجربه پخش آهنگ های اصلی به زبان انگلیسی در خانه سالمندان پرتغالی شروع شد.

«در مورد پدرشوهرم، قرار بود فقط برای او بازی کنم، اما در نهایت برای کل این بخش متشکل از ۱۰۰ نفر مبتلا به زوال عقل و آلزایمر که همه پرتغالی بودند، بازی کردم. هیچکدام به انگلیسی صحبت نمی کردند. و آهنگ‌های جدید را پخش می‌کردم، آهنگ‌هایی به زبان انگلیسی که هیچ ارتباط قبلی با آن‌ها نداشتند. و من مردم را می دیدم که تا آنجا که می توانند با هم آواز می خوانند و کف می زنند و بیدار می شوند.

این به Beatie این ایده را داد که این فرضیه را آزمایش کند که خود موسیقی قدرتمند است، خواه قبلاً با آن آشنایی داشته باشید یا نه. او از الیور ساکس عصب شناس الهام گرفت که در کتاب موسیقیوفیلیا پیش بینی کرد که دانش قبلی موسیقی پیش نیازی برای تأثیرگذاری آن نیست.

هنگامی که او آهنگ‌های اصلی را برای افراد در خانه‌های مراقبت در بریتانیا پخش کرد، تأثیر یک آهنگ خاص بر تماشاگران برجسته شد.

تجزیه و تحلیل آن‌چه که یک آهنگ را جذاب می‌کند

دکتر Jakubowski در مورد اینکه چرا فکر می‌کند آهنگ “Wish” در میان ساکنان خانه مراقبتی که Beatie از آن بازدید کرده بود، یک موفقیت خاص بود.

«[S]o، به ویژه، Beatie از عبارات بسیار کوتاه استفاده می کند. [Y] تقریباً می‌توانید پیش‌بینی کنید که کلمه بعدی یا قافیه بعدی چه خواهد بود، که برای تشویق مردم به تلاش و آواز خواندن بسیار خوب است. تکرار زیاد است بنابراین شما شروع به پیش بینی می کنید، و بنابراین این ساختار خوب را برای مردم فراهم می کند تا بتوانند به آن بپیوندند.

به غیر از قافیه و همخوانی، دکتر Jakubowski گفت که ضرب بسیار واضح یکی دیگر از عناصر کمک کننده است.

او گفت:«تمپوی قطعه موسیقی در واقع بسیار نزدیک به آن چیزی است که ما آن را تمپوی ترجیحی برای انسان می نامیم. ما چیزی داریم که به آن نوعی سرعت حرکتی خود به خودی می گوییم، که اساساً اگر از شما بخواهم فقط یک ضرب را بدون شنیدن چیزی بکوبید، معمولاً مردم حدود ۱۲۰ ضربه در دقیقه می زنند که تقریباً سرعت آن قطعه موسیقی است. ”

«یک قطعه بسیار آسان برای دست زدن است زیرا ما احساس راحتی می کنیم که با آن سرعت دست بزنیم. بنابراین فکر می‌کنم که این امر نیز دعوت به مشارکت می‌کند.»

دکتر Jakubowski همچنین گفت که ساختار موسیقی باعث می شود دنبال کردن آن آسان شود.

او گفت: «اگر اشعار پیچیده ای نداشته باشید، و گهگاه این را داشته باشید، «اوه، اوه»، درک آن بسیار آسان است.

موسیقی چگونه خاطرات را تداعی می‌کند

دکتر Jakubowski به طور کلی در مورد MEAMS یا خاطرات زندگی‌نامه‌ برانگیخته از موسیقی تحقیق کرده است، اما معتقد است که پیامدهای مختلفی برای ارتباط آن با زوال عقل نیز وجود دارد.

او ابتدا در مورد تأثیر زنجیره ای موسیقی بر یادآوری حافظه صحبت کرد.

هنگامی که موسیقی یا هر نشانه ای که حافظه را فعال می کند، می تواند خاطرات دیگری را که به آن مرتبط هستند فعال کند. بنابراین، ایده این است که اگر موسیقی بتواند خاطره ای مرتبط با آن موسیقی را برانگیزد، ممکن است به ما کمک کند تا خاطرات دیگری را از آن دوره زمانی یا خاطراتی که به هم مرتبط هستند را بازگردانیم.»

دکتر یاکوبوفسکی در یکی از آثار خود موسیقی را با دیگر انواع نشانه‌های خاطرات زندگی‌نامه‌ای مقایسه کرد.

ما به طور کاملاً ثابت در چندین مطالعه دریافتیم که موسیقی در سراسر جهان تمایل دارد تا خاطرات مثبت بیشتری را نسبت به سایر نشانه‌ها از زندگی ما تداعی کند. بنابراین من فکر می‌کنم این یک مزیت بالقوه درمانی واضح است – به نظر می‌رسد موسیقی یک نشانه مؤثر برای بازگرداندن خاطرات مثبت از زندگی‌مان است. و این در واقع به نظر می رسد که حتی در بزرگسالان مسن تر نیز تقویت می شود.

دکتر Jakubowski امیدوار است که این امر باعث شود که تحقیقات بیشتری در این زمینه انجام شود و دریابیم

آیا این یافته ها برای افراد مبتلا به زوال عقل، به ویژه در مراحل بعدی این بیماری معتبر هستند یا خیر.

خاطرات، موسیقی و هویت

دکتر Jakubowski همچنین توضیح داد که چگونه موسیقی می‌تواند به افراد مبتلا به زوال عقل کمک کند که حس هویتی را که اغلب با از دست دادن حافظه شروع به از بین رفتن می‌کند، بازگرداند.

فکر می‌کنم فراتر از آن، اهمیت خاطرات زندگی‌نامه‌ای این است که وقتی می‌توانیم بریده‌ای از چیزی را از زندگی‌مان به یاد بیاوریم، واقعاً حس هویت و شخصیت ما را تقویت می‌کند و به ما یادآوری می‌کند که کی هستیم و از کجا آمده‌ایم. و این برای افرادی که تا حدودی احساس از دست دادن حافظه دارند بسیار مهم است، زیرا در این صورت احساس می‌کنند در لحظه گیر کرده‌اند و نمی‌توانند با گذشته خود ارتباط برقرار کنند، که می‌تواند بر سلامت روان آنها تأثیر بگذارد. .

– دکتر کلی جاکوبوفسکی

این حس ارتباط مجدد، احساس شخصیت و گذشته نیز بر مراقبین و همچنین اعضای خانواده تأثیر می گذارد. بنابراین دیدن آن نگاه اجمالی از شخصی که قبلاً می شناختید واقعاً بسیار مهم است. به اعضای خانواده و مراقبان، کمک می کند تا متوجه شوند که این فردهنوز یک شخص است، آنها گذشته ای دارند و این تاریخ غنی را دارند.”

تاثیر موسیقی چقدر دوام دارد؟

دکتر Jakubowski خاطرنشان کرد که در حالی که فواید موسیقی برای سلامتی کاملاً آشکار است، برای صحبت در مورد یک مزیت پایدار، قرار گرفتن در معرض مداوم مورد نیاز است.

«اگرموسیقی می‌شنوید، نمی‌توانید انتظار داشته باشید که برای همیشه، تا سال‌ها بعد، یک مزیت ماندگار وجود داشته باشد، زیرا سه سال پیش یک آهنگ را شنیدید. [H] تعامل پایدارتر با نوعی از موسیقی، مزایای بیش‌تری نسبت به شنیدن موسیقی و دیگر نشنیدن آن دارد.»

او همچنین خاطرنشان کرد که مردم می‌توانند به طرق مختلف به موسیقی بپردازند.

«[E]حتی گوش دادن به موسیقی ضبط شده، به نوعی منظم، برای افراد مبتلا به زوال عقل دارای مزایای ماندگاری است کاهش بی‌قراری، کاهش بی‌تفاوتی، بهبود خلق‌و‌خو، گاهی اوقات تقویت احساس هویت و غیره. بنابراین فکر می‌کنم راه‌های مختلفی وجود دارد که می‌توانید با موسیقی ارتباط برقرار کنید.»

آیا موسیقی می‌تواند برای مردم مضر باشد؟

دکتر Jakubowski تاکید کرد که موسیقی درمانی ممکن است دارای معایب بالقوه‌ای در درمان زوال عقل باشد.

او می‌گوید: «موسیقی برای هر فردی، صرف نظر از اینکه او دچار زوال عقل باشد، جنبه‌های منفی بالقوه دارد، زیرا گاهی اوقات موسیقی می‌تواند به عنوان مثال، با خاطره‌ای آسیب‌زا از زندگی شما مرتبط باشد».

«[E] حتی اگر این یک خاطره آسیب‌زا نباشد، می‌تواند به نوعی یادآور مراسم خاکسپاری یا از دست دادن یکی از اعضای خانواده باشد. بنابراین، وقتی به انتخاب موسیقی فکر می‌کنیم باید مراقب باشیم که به این چیزها فکر می‌کنیم.»

او همچنین ترجیحات و تمام ژانرهای مختلف موسیقی را در آنجا حس کرد. این ممکن است اثرات ناخواسته ای ایجاد کند، به ویژه برای افراد مبتلا به زوال عقل. او گفت که موسیقی درمانگران باید به دقت در مورد انتخاب موسیقی مورد استفاده در جلسات خود فکر کنند.

«اگرکسی مطلقاً از برخی موسیقی‌ها متنفر است، احتمال کم‌تری دارد که برای مدیریت آشفتگی و خلق‌و‌خوی مؤثر باشد. این به همان چیزی که در همان ابتدای مکالمه در مورد آن صحبت کردیم برمی‌گردد که گاهی صداهایی در محیط ما می‌تواند مضر و آزاردهنده باشد. بنابراین ما نمی‌خواهیم مردم را مجبور کنیم به موسیقی‌هایی گوش دهند که به‌طور خاص دوست ندارند، یا ممکن است واکنش منفی نشان دهند.»

جدای از دوست داشتن و دوست نداشتن، چنین تجربیاتی گواهی بر قدرت موسیقی بر سلامت و تندرستی است. با این حال، اینکه آیا واقعاً می تواند به تعویق انداختن پیشرفت زوال عقل کمک کند، موضوعی است که نیاز به مطالعه بیشتر دارد

در پایان، می‌خواهم یک سوال ازخوانندگان داشته باشم: آن آهنگی که هرگز نمی‌تواند پاسخی احساسی برای شما ایجاد کند چیست چه خاطراتی از شادترین روز زندگی شما را یادآوری کند یا یک دل شکستگی را به شما یادآوری کند؟

منبع: medicalnewstoday.com


 

0
نوشته شده توسط فرناز اخباری

بزرگسالان مبتلا به ADHD بیش از آنچه پزشکان پیش‌‌بینی می‌کردند با مشکلات روانی روبرو هستند

بیماری‌‌ها و راه درمان , پیشگیری بهتر از درمان , فرناز اخباری

 

به گزارش سایت medicalnewstoday.com

  • در یک مطالعه مشترک، محققان پاسخ‌های پرسش‌نامه بزرگسالان را برای بررسی ارتباط بین ویژگی‌های ADHD، ویژگی‌های اوتیسم و ​​مسائل مربوط به سلامت روان تجزیه و تحلیل کردند.
  • محققان می‌خواستند دریابند که داشتن ویژگی‌های ADHD یا اوتیسم تا چه اندازه علائم مشکلات سلامت روان را افزایش می‌دهد.
  • پس از تجزیه و تحلیل پاسخ‌ها، محققان به این نتیجه رسیدند که مقامات باید آگاهی بیشتری را در مورد تأثیر ADHD بر سلامت روان افزایش دهند، زیرا آن‌ها معتقدند که افراد مبتلا به ADHD بیش‌تر احتمال دارد که مبارزات خود را درونی کنند.

اختلال کمبود توجه بیش‌فعالی (ADHD) یک اختلال عصبی رشدی است که بسیاری از افراد را از کودکی تا بزرگسالی تحت تاثیر قرار می‌دهد. ADHD اغلب دارای بسیاری از بیماری‌های همراه از جمله اختلالات سلامت روان است.

اوتیسم که گاهی اوقات به عنوان «اختلال طیف اوتیسم» (ASD) شناخته می‌شود، و می‌تواند برخی از ویژگی‌های همپوشانی با ADHD داشته باشد. با این حال، اوتیسم در طیف گسترده‌ای ظاهر می‌شود و برخی از افراد علائمی را تجربه می‌کنند که می‌تواند کیفیت زندگی آنها را به شدت مختل کند. به همین دلیل، ارائه‌دهندگان مراقبت‌های بهداشتی حرفه‌ای ممکن است در نظر بگیرند که افراد مبتلا به اوتیسم در مقایسه با افراد مبتلا به ADHD ممکن است در زندگی روزمره با مشکلات بیش‌تری مواجه شوند.

محققان دانشگاه‌های باث، بریستول و کاردیف، و کینگز کالج لندن همگی در بریتانیا می‌خواستند ببینند که آیا افرادی که ویژگی‌های ADHD یا اوتیسم را تجربه می‌کنند، علائم مشکلات روانی مانند افسردگی یا اضطراب را نیز دارند و تا چه حد آن علائم را تجربه می کنند.

آن‌ها از طریق پرسش‌نامه‌هایی که افراد را تجزیه و تحلیل کردند دریافتند که افراد دارای ویژگی‌های بیش‌فعالی نسبت به افراد مبتلا به اوتیسم بیش‌تر احتمال دارد مشکلات سلامت روان را درونی کنند.

نتایج این مطالعه در مجله Scientific ReportsTrusted Source موجود است.

مروری بر ADHD

ADHD اغلب در اوایل دوران کودکی خود را نشان می‌دهد و می‌تواند در یک کودک ۴ ساله تشخیص داده شود. علائم اصلی ADHD بیش‌فعال بودن و یا بی‌‌توجهی است. برخی دیگر از علائم ADHD می تواند شامل تکانشگری بودن (‌ تِکانش واژه‌ای است که در کتابها و نوشته‌های فارسی روانشناسی، به عنوان معادل Impulse (ضربه) به‌کار می‌رود.

بر همین اساس، روانشناسان اصطلاح تکانشگری را هم به عنوان معادل Impulsivity ساخته‌اند و به‌کار می‌برند. تکانشگری (impulsivity) یکی از حالات شخصیتی انسان است.) ، اشتباهات بی دقتی، مشکلات در عملکرد اجرایی و مبارزه با مدیریت زمان باشد.

تقریباً ۸٫۴٪ از کودکان در ایالات متحده دارای تشخیص فعلی ADHD هستند و یک مطالعه برآورد می‌کند که ۶٫۷۶٪ از بزرگسالان در سراسر جهان دارای ADHD علامتی هستند.

دکتر کریستا جردن، روانشناس بالینی در Choosing Therapy در آستین، TX، با Medical News Today صحبت کرد تا بیش‌تر توضیح دهد که چه چیزی باعث ارتباط ADHD و افسردگی می‌شود. دکتر جردن خاطرنشان کرد که تنوع آلل کوتاه ژن انتقال سروتونین ۵-HTTLPR ممکن است دراین ارتباط نقش داشته باشد.

دکتر جردن توضیح داد: «در افرادی که آلل کوتاه این ژن را دارند، به‌طور قابل‌‌توجهی احتمال ابتلا به ADHD وجود دارد. جالب این‌جاست که همین تنوع آللی کوتاه ژن ۵-HTTLPR با افزایش حساسیت عاطفی و واکنش پذیری مرتبط است.»

چند راه وجود دارد که ارائه‌‌دهندگان علائم ADHD را درمان می‌کنند، که ممکن است شامل مداخلات غذایی درمانی باشد. افراد دیگر ممکن است متوجه شوند که به دارو نیاز دارند.

برخی از داروهای تجویزی محرک و غیر محرک عبارتند از:

  • آدرال (آمفتامین)؛
  • ریتالین (متیل‌‌فنیدات)؛
  • کنسرتا (متیل‌فنیدات)؛
  • Strattera (اتوموکستین هیدروکلراید)؛
  • Qelbree (viloxazine).

برای برخی افراد، علائم ADHD کنترل نشده می‌تواند منجر به مشکلات سلامت روان، از جمله افسردگی و اضطراب شود.

تحقیقات کافی در مورد ADHD بزرگسالی انجام نشده است.

هدف پژوهش حاضر این بود که بفهمد آیا افراد مبتلا به علائم ADHD تمایل به درونی کردن چالش خود دارند‌؟

آن‌ها قبل از هر چیز خاطرنشان کردند که تحقیقات در مورد افراد مبتلا به اوتیسم بسیار گسترده تر از تحقیقات متمرکز بر افراد مبتلا به ADHD است، بنابراین می‌‌خواستند به بازگرداندن این تعادل کمک کنند.

نویسندگان مطالعه بیان کردند: «تاکید بسیار بیش‌تری بر ASD نسبت به ADHD در تحقیقات مربوط به درونی سازی مشکلات و عملکرد بالینی وجود دارد.»

بنابراین به جای تکیه بر معیارهای تشخیصی برای ارزیابی مبارزات درونی افراد مبتلا به ADHD یا اوتیسم، محققان به این نتیجه رسیدند که بهترین رویکرد انجام یک نظرسنجی از جمعیت عمومی در بریتانیا است.

آن‌ها ۵۰۴ شرکت‌کننده را از سنین ۱۸ تا ۷۹ سال استخدام کردند. میانگین سنی شرکت‌کنندگان ۴۵ سال بود. شرکت کنندگان تقریباً به‌طور مساوی بر اساس جنسیت تقسیم شدند، زیرا ۴۹٪ از شرکت کنندگان مرد و ۵۱٪ زن بودند.

همه شرکت‌کنندگان چهار پرسش‌نامه را برای ارزیابی صفات مربوط به اوتیسم، ADHD، اضطراب و افسردگی تکمیل کردند:

  • ضریب طیف اوتیسم ۲۸ موردی کوتاه؛
  • مقیاس خود گزارشی ADHD 18 موردی بزرگسالان؛
  • مقیاس ۷ ماده‌ای اختلال اضطراب فراگیر؛
  • ماژول ۹ ماده‌ای افسردگی پرسش‌نامه سلامت بیمار.

محققان از آن‌ها برای تجزیه و تحلیل ارتباط بین اوتیسم و ​​ویژگی‌های ADHD و سلامت روان استفاده کردند.

افراد مبتلا به ADHD چالش را درونی می‌کنند

پس از تجزیه و تحلیل پرسش‌نامه‌ها، محققان توانستند ظن خود را مبنی بر تجربه و درونی کردن اضطراب و افسردگی افراد مبتلا به ADHD تأیید کنند. علاوه بر این، نویسندگان خاطرنشان کردند که افراد دارای ویژگی‌‌های ADHD بیشتر از افراد دارای ویژگی‌های اوتیسم، مسائل خود را درونی می‌کنند.

لوکا هارگیتای، محقق ارشد، محقق دکترا در دانشگاه باث، می‌گوید: «یافته‌های ما نشان می‌دهد که تحقیقات و عملکرد بالینی باید بخشی از تمرکز را از اوتیسم به ADHD تغییر دهد.»

محققان همچنین مدل‌هایی از پاسخ‌های پرسش‌نامه خود را بر روی یک شبیه‌سازی رایانه‌ای اجرا کردند و به همان نتیجه رسیدند چیزی که نویسندگان از آن به عنوان «نرخ تکرارپذیری ۱۰۰٪» یاد کردند.

نویسندگان می‌نویسند: « این نشان می‌دهد که صفات ADHD همیشه بر ویژگی‌های ASD به عنوان پیش‌‌بینی کننده مشکلات درونی در سطح جمعیت غالب است.»

افزایش آگاهی مهم می‌باشد

نتایج این مطالعه می‌تواند به ارائه‌دهندگان مراقبت‌های بهداشتی کمک کند تا بیشتر آگاه شوند که افراد مبتلا به ویژگی‌های ADHD ممکن است علائم اضطراب و افسردگی را تجربه کنند. این آگاهی می‌تواند امکان درمان این مسائل را افزایش دهد.

دکتر آلیسون چیس در مصاحبه با مدیکال نیوز تودی گفت: «ارتباط بین مسائل بهداشت روانی مانند اضطراب و افسردگی و ADHD در جمعیت بالینی کاملاً عمیق است. ما اغلب شاهد ارتباط قابل توجهی بین این اختلالات هستیم.»

دکتر چیس دارای دکترای روانشناسی بالینی از دانشگاه تگزاس در آستین است و مدیر بالینی منطقه‌ای مرکز خلق و خو و اضطراب Pathlight است و در مطالعه شرکت نداشت. دکتر چیس همچنین مکانیسم‌های ADHD و افسردگی را بیان کرد.

وی اظهار داشت: « مولفه بیولوژیکی علت شناسی اختلالات سلامت روان، از جمله ADHD و همچنین افسردگی و اضطراب، بیشتر از این حمایت می‌کند که چرا ما این تلاقی رفتارها و علائم را در کودکان و بزرگسالان مشاهده می کنیم.»

او افزود: «احتمالاً مکانیسم‌های مشابهی وجود دارد، زیرا هر دو علائم سلامت روانی اضطراب و افسردگی و ADHD با هم اتفاق می‌افتند».

دکتر دیوید فیفل، استاد بازنشسته روانپزشکی در دانشگاه کالیفرنیا در سن دیگو، که در این تحقیق شرکت نداشت، نیز در مورد یافته‌های مطالعه با MNT صحبت کرد.

وی گفت: «این مطالعه مهم است زیرا شواهد قبلی را تأیید می‌کند که داشتن ADHD خطر ابتلا به یک بیماری روان‌پزشکی مانند اضطراب و افسردگی را افزایش می‌دهد.»

طبق تجربه من، افسردگی و اضطراب که در بزرگسالان آشکار می شود می تواند نتیجه مستقیم علائم ADHD باشد که از دوران کودکی با آن دست و پنجه نرم می کنند. مشکل این است که بسیاری از بزرگسالان مبتلا به ADHD تشخیص داده نشده به دنبال کمک برای افسردگی یا اضطراب هستند، و نه آنها و نه روانپزشکانشان متوجه نمی شوند که ADHD زمینه ساز این شرایط است، زیرا تا حدودی تشخیص ADHD در بزرگسالان دشوار است، مگر اینکه پزشک با آگاهی دنبال تشخیص باشد.”

منبع: medicalnewstoday.com


 

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

آیا طب سوزنی می‌تواند در درمان افسردگی مؤثر باشد؟

بیماری‌‌ها و راه درمان, پیشگیری بهتر از درمان, روانشناسی

 

به گزارش سایت medicalnewstoday.com

در بیشتر موارد افسردگی به درمان‌های متداول پاسخ می‌دهد، اما تقریباً یک سوم مبتلایان به این بیماری نسبت به درمان مقاوم هستند. به همین دلیل، بسیاری از آن‌ها می‌خواهند درمان افسردگی با طب سوزنی یا سایر درمان‌های مکمل را امتحان کنند.

حدود ۳۰۰۰ سال است که پزشکان چینی از طب سوزنی برای درمان بیماری‌های مختلف استفاده می‌کنند. این پزشکان معتقدند که قرارگیری سوزن در نواحی خاصی از بدن به آزاد شدن انرژی مسدود شده و بازیابی سلامت و تعادل کمک می‌کند.

نتیجه‌ی تحقیقات در مورد تأثیر طب سوزنی روی افسردگی امیدوارکننده است، اما به‌طور قطعی ثابت نشده است که این روش بتواند جایگزین درمان‌های سنتی شود. افرادی که به دنبال درمان افسردگی با طب سوزنی هستند، غالباً از ترکیب این روش با درمان‌های استاندارد که شامل روان‌درمانی و دارودرمانی می‌شود، بهترین نتیجه را می‌گیرند.

با ما در این مقاله از دیجی‌کالا مگ همراه باشید تا درباره‌ی تأثیر طب سوزنی روی افسردگی، عوارض جانبی آن و نتایج تحقیقات در این زمینه اطلاعات بیشتری کسب کنید.

آیا طب سوزنی می‌تواند به درمان افسردگی کمک کند؟

افسردگی یک اختلال روانی است که با احساس غم و اندوه‌ی مداوم و از دست دادن علاقه همراه است و به بروز علائم زیر منجر می‌شود:

  • اختلال خواب؛
  • خستگی و کمبود انرژی؛
  • فکر کردن به خودکشی یا اقدام به آن؛
  • تغییر اشتها و وزن؛
  • تحریک‌پذیری و ناامیدی حتی در مورد موضوعات کوچک و کم‌اهمیت؛
  • مشکل در تمرکز، تصمیم‌گیری و حافظه؛
  • احساس گناه یا بی‌ارزشی.

افسردگی اغلب با دارودرمانی و روان‌درمانی بهبود می‌یابد. با این حال، ۱۹ تا ۳۴ درصد مبتلایان به افسردگی با این روش‌ها درمان نمی‌شوند و ۱۵ تا ۵۰ درصد آن‌ها هم دوباره دچار افسردگی خواهند شد.

طب سوزنی ممکن است به بعضی از افراد مبتلا به افسردگی کمک کند، اما نتیجه‌ی تحقیقات شفاف نیست. ارزیابی اثربخشی درمان‌های افسردگی مشکل است. چون افراد افسرده احتمال دارد حتی بدون درمان هم بهبود پیدا کنند که به این فرآیند بهبودی خودبه‌خودی می‌گویند. علاوه بر این، بسیاری از افراد با استفاده از چند روش‌ درمانی مختلف بهبود می‌یابند و علائم بعضی از آن‌ها علیرغم به‌کارگیری انواع روش‌های درمانی برطرف نمی‌شود.

علائم افسردگی یک فرد ممکن است در طول زمان تغییر کند و هیچ آزمایشی در آزمایشگاه نمی‌تواند به‌طور عینی علائم این اختلال را اندازه‌گیری کند. این امر مقایسه‌ی طب سوزنی را با درمان‌های استاندارد مانند دارودرمانی دشوار می‌کند.

بسیاری از افراد افسرده اعلام کرده‌اند که طب سوزنی به بهبود علائم آن‌ها کمک کرده است و به همین دلیل به نظر می‌رسد که این روش بتواند برای بعضی از بیماران مفید باشد. گروهی از محققان معتقدند که شواهد کافی وجود ندارد که بتوان با اطمینان درمان افسردگی با طب سوزنی را امکان‌پذیر دانست. با این حال، نتیجه‌ی تحقیقات جدیدتر به نفع طب سوزنی است. برای مثال در یک مطالعه که اثربخشی طب سوزنی را با درمان‌های معمول مقایسه کرده، نتایج زیر به دست آمده است:

  • طب سوزنی در مقایسه با دارونما می‌تواند شدت افسردگی را اندکی کاهش دهد.
  • طب سوزنی در مقایسه با دارو عوارض جانبی کمتری ایجاد می‌کند.
  • اگر از طب ‌سوزنی همراه با دارو استفاده شود، علائم افسردگی به‌طور قابل توجهی کاهش می‌یابد.

به‌طور کلی، شواهد زیادی وجود ندارد که از درمان افسردگی با طب سوزنی حمایت کند. درنتیجه، باید در این زمینه مطالعات بیشتری انجام شود و در حال حاضر این تکنیک نمی‌تواند جایگزین درمان‌های استاندارد شود.

طب سوزنی چگونه انجام می‌شود؟

برای انجام این کار، پزشک سوزن‌های بلند و نازک را که به قطر موی انسان هستند، وارد قسمت‌های خاصی از بدن می‌کند. محل قرار دادن سوزن‌ها به نوع بیماری بستگی دارد. این روزها از طب سوزنی برای درمان بسیاری از مشکلات از جمله آرتریت، دردهای قاعدگی، دردهای مزمن، درد حاد عضلات، کمر و زانو، میگرن و سردرد و آسیب‌های ورزشی استفاده می‌شود.

پزشکان و طرفداران طب سوزنی معتقدند که یک نوع انرژی به نام «چی» روی سلامتی تأثیر می‌گذارد و انسداد این انرژی یا تغییر در جریان آن می‌تواند طیف وسیعی از علائم را ایجاد کند. طب سوزنی انرژی چی را تحریک می‌کند تا به‌درستی جریان یابد و سلامتی را بهبود بخشد.

هر نقطه از بدن ظاهراً با عملکردهای خاص مرتبط است. برای درمان افسردگی با طب سوزنی، نقاطی تحریک می‌شوند که به اعتقاد پزشکان با بهبود سلامت روان، خوش‌بینی، لذت و سایر ویژگی‌های مثبت در ارتباط هستند.

تحقیقات درباره‌ی درمان افسردگی با طب سوزنی چه می‌گویند؟

بعضی از مطالعات از تأثیر طب سوزنی در درمان افسردگی حمایت می‌کنند، اما یک بررسی در سال ۲۰۱۸ میلادی (۱۳۹۶ شمسی) شواهد ضعیفی را در حمایت از مفید بودن آن نشان داد. همچنین این موضوع مطرح شد که وقتی از طب سوزنی همراه با داروهای ضدافسردگی استفاده می‌شود، ممکن است نتایج درمان بهبود یابد.

متخصصان در مورد ارتباط بین طب سوزنی و درمان افسردگی کاملاً مطمئن نیستند، اما در سال ۲۰۱۹ میلادی (۱۳۹۷ شمسی) نتایج یک مطالعه نشان داد که احتمالاً این روش می‌تواند با تنظیم نوروترنسمیترها (انتقال‌دهنده‌های عصبی) به درمان افسردگی کمک کند. بسیاری از داروهای ضدافسردگی روی نوروترنسمیترها اثر می‌گذارند. نوروترنسمیترها مواد شیمیایی درون مغز هستند که به انتقال پیام‌ها و اطلاعات در مغز و بدن کمک می‌کنند.

با توجه به تحقیقات قبلی، نویسندگان این مطالعه اعلام کردند که طب سوزنی ممکن است به تنظیم گیرنده‌های گلوتامات کمک کند و این امکان را به بدن بدهد که به‌طور مؤثرتری به نوروترنسمیترها واکنش نشان دهد. درنتیجه، می‌تواند برای افسردگی و سایر مشکلات سلامت روان مانند اسکیزوفرنی و اضطراب مفید باشد.

در سال ۲۰۲۰ میلادی (۱۳۹۸ شمسی) هم محققان به این نتیجه رسیدند که طب سوزنی شدت افسردگی را تا حد کمی کاهش می‌دهد و اگر در کنار داروهای ضدافسردگی استفاده شود، ممکن است بتواند اثربخشی آن‌ها را بهبود بخشد. با این حال، به دلیل کیفیت پایین مطالعات و ضد و نقیض بودن نتایج آن‌ها در حال حاضر نمی‌توان با اطمینان این روش را در درمان افسردگی مؤثر دانست.

عوارض و خطرات طب سوزنی

بیشتر داده‌ها نشان می‌دهند که طب سوزنی بی‌خطر است، اما تمام درمان‌های پزشکی عوارضی را به همراه دارند که باید به آن‌ها توجه کرد. طب سوزنی هم عوارض خفیف و نادری دارد که عبارتند از:

  • درد در حین انجام طب سوزنی یا بعد از آن؛
  • کبودی؛
  • خونریزی؛
  • سرگیجه یا سردرد؛
  • حالت تهوع.

اگر به اختلال خونریزی مبتلا هستید یا از داروهای رقیق‌کننده‌ی خون استفاده می‌کنید، احتمال خونریزی یا کبودی بیشتر است. همچنین اگر سابقه‌ی آلرژی دارید، باید این موضوع را به پزشک اطلاع دهید. چون مواد شیمیایی که برای تمیز کردن پوست و سوزن‌ها استفاده می‌‎شوند، می‌توانند باعث واکنش آلرژیک شوند. همچنین ممکن است فلزات به‌کاررفته در سوزن‌ها آلرژی‌زا باشند.

اگر در بدن شما ضربان‌ساز قلب، پمپ انفوزیون یا سایر دستگاه‌های الکتریکی وجود دارد، باید از الکترواکوپانکچر (طب سوزنی الکتریکی) که از دستگاه برای تولید تحریک الکتریکی استفاده می‌کند، اجتناب کنید. چون می‌تواند باعث مختل شدن دستگاه‌ی داخل بدن شما شود.

بعضی از زنان باردار ممکن است نگران مصرف داروهای ضدافسردگی باشند و به همین دلیل ترجیح بدهند که از سایر روش‌ها مثل طب سوزنی استفاده کنند. طب سوزنی روی افسردگی دوران بارداری مؤثر است، اما بعضی از انواع آن ممکن است باعث القای زایمان ‌شوند. بنابراین اگر باردار هستید، باید مراقب این موضوع باشید.

اگر پزشک از سوزن‌های کثیف استفاده ‌کند، تکنیک‌های نادرست را به کار ببرد یا از مهارت و تجربه‌ی کافی برخوردار نباشد، ممکن است عوارض جدی زیر ایجاد شوند:

  • خونریزی؛
  • سوراخ شدن اندام‌ها؛
  • آسیب‌دیدگی عروق خونی اصلی؛
  • عفونت؛
  • ابتلا به بیماری‌های منتقله از راه‌ی خون؛
  • شکستن سوزن در زیر پوست.

پزشک باید از یک بسته‌ی جدید سوزن استریل استفاده کند و قبل از وارد کردن هر سوزن، بدن شما را با الکل تمیز کند. اکثر متخصصان طب سوزنی از سوزن‌های یکبار مصرف استفاده می‌کنند، بنابراین خطر عفونت بسیار کم است.

استفاده از طب سوزنی به‌عنوان یک درمان مکمل

طب سوزنی می‌تواند یک نوع طب مکمل باشد؛ یعنی شما نمی‌توانید طب سوزنی را جایگزین درمان‌های استاندارد پزشکی کنید و فقط باید از آن در کنار این نوع درمان‌ها استفاده کنید. این رویکرد بیشترین مزایا را برای شما به همراه دارد. چون به شما اجازه می‌دهد که هم از فواید درمان‌های پزشکی بهره‌مند شوید و هم از فواید طب سوزنی استفاده کنید.

کلام پایانی

طب سوزنی می‌تواند علائم افسردگی را تسکین دهد، به‌خصوص اگر همراه با داروهای ضدافسردگی استفاده شود. با این حال، نباید آن را جایگزین درمان‌های پزشکی استاندارد کرد. چون نتایج تحقیقات در مورد درمان افسردگی با طب سوزنی ضد و نقیض است. علاوه بر این، افسردگی یک بیماری جدی است که درمان نکردن مناسب آن می‌تواند به مشکلات زیادی منجر شود.

منابع:

۱- medicalnewstoday.com

۲- digikala.com


 

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

مطالعه کردن سلامت روان‌تان را تقویت می‌کند

بیماری‌‌ها و راه درمان, پیشگیری بهتر از درمان, روانشناسی

 

آیا می‌دانستید که مطالعه کردن به نفع سلامت روان‌تان است؟ مطالعه از راه‌های گوناگونی سلامت روان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد اما متأسفانه علاقه به کتاب و مطالعه در میان نسل‌های جدیدتر کم‌رنگ شده است.

در طول تاریخ بشر، هیچ‌وقت مثل امروز دسترسی به کتاب و مطالعه ساده نبوده است. در دنیای امروز شما می‌توانید تنها با چند کلیک، روی صفحه اسکرین به هزاران هزار موضوع و مطلب برای مطالعه و آموزش دست پیدا کنید؛ از ادبیات و فلسفه گرفته تا روان‌شناسی و علوم و … .

دهه‌هاست که کارشناسان از مطالعه به‌عنوان یک درمان مکمل در کنار درمان اولیه برای کنترل برخی از ناهنجاری‌های روحی و روانی، مانند افسردگی و اضطراب استفاده می‌کنند.
در واقع اصطلاح «بیبلیوتراپی» یا کتاب‌درمانی شهرت زیادی پیدا کرده است و در آن از کتاب‌ها به‌عنوان یک منبع درمانی استفاده می‌کنند. در مورد کودکان نیز این شیوه می‌تواند مفید باشد، زیرا شواهد نشان داده‌اند مطالعه بر اعتمادبه‌نفس و سلامت روان اثر قابل‌توجهی می‌گذارد.

آمار افسردگی و اضطراب در میان جمعیت عموم به سطح نگران‌کننده‌ای رسیده است و در میان این آمار، تعداد کودکان و جوانان نیز بسیار زیاد است؛ بنابراین مطالعه می‌تواند کمک بزرگی به پیشگیری یا کاهش این عوارض روحی بکند.

مطالعه عمرتان را زیاد می‌کند

مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۶ دریافت افرادی که عادت به مطالعه دارند در مقایسه با آنهایی که عادت به مطالعه ندارند بیشتر عمر می‌کنند. در واقع کارشناسان دریافته‌اند اثر مثبتی که مطالعه بر قدرت ادراکی فرد می‌گذارد به‌صورت ۲۳ ماه طول عمر بیشتر در مقایسه با کسانی که فقط گاهی روزنامه یا مجله (نه کتاب) می‌خوانند خودش را نشان می‌دهد.
شما از طریق مطالعه با عقاید و اصولی آشنا می‌شوید و درس‌هایی می‌گیرید که می‌توانید آنها را در زندگی واقعی خود به کار ببرید. در نتیجه تصمیم‌های بهتری می‌گیرید، دچار خیلی از مشکلات نمی‌شوید و بهتر می‌توانید از فرصت‌های زندگی‌تان بهره ببرید. همهٔ این اتفاقات خوب بر سلامت جسم و روان و به‌طورکلی کیفیت زندگی‌تان اثر می‌گذارند. پس عجیب نیست که مطالعه عمرتان را طولانی‌تر کند!

مطالعه سبب بهبود ارتباطات مغزی‌تان می‌شود

پژوهشی که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد دریافت بچه‌هایی که بسیار مشتاق مطالعه کتاب بودند، ارتباطات مغزی بیشتری داشتند. این تحقیق که شامل بچه‌های ۸ تا ۱۲ساله می‌شد نشان داد ارتباطات در قسمت‌های ادراکی، بصری و کنترل زبان در نیمکره چپ مغز افزایش یافته بود؛ بنابراین عادت به مطالعه می‌تواند نواحی مربوط به پردازش زبان و بینایی را تقویت کند.
اما این تمام ماجرا نیست؛ کارشناسان در تحقیقات خود متوجه شده‌اند درست همان‌طور که ارتباطات مغزی کودکان در زمان مطالعه بیشتر می‌شود، وقتی بچه‌ها همان مدت زمان را در مقابل کامپیوتر و تبلت و موبایل می‌گذرانند ارتباطات مغزی‌شان کاهش می‌یابد.
این قیاس و تضاد، نتایج مهمی به ما می‌دهد؛ کارشناسان به‌طورقطع دریافته‌اند کاهش مدت زمان استفاده از انواع اسکرین‌ها و جایگزین کردن آن با مطالعه طی سنین مهم رشد، واقعاً ضروری است.

مطالعه، همدلی‌تان را بیشتر می‌کند

شاید فکر نمی‌کردید کتاب خواندن حس همدلی‌تان را قوی‌تر کند. محققان دریافته‌اند مطالعهٔ کتاب، خصوصاً کتاب‌های داستانی تخیلی، همدلی ما را نسبت به دیگران بیشتر می‌کند. تحقیقات دیگری که در همین زمینه انجام شده‌اند نشان می‌دهند همدلی بیشتر به معنی رشد بیشتر جنبهٔ اجتماعی انسان، بهبود روابط درون‌فردی و سازگاری و هماهنگی بیشتر با بقیه است.
همدلی یعنی اینکه بتوانید احساسات و افکار دیگران را دریافت و درک کنید. تئوری ارائه شده می‌گوید کسی که داستان تخیلی می‌خواند، با ایده‌ها، رفتارها و ارزش‌های شخصیت‌های داخل کتاب تا سطحی ارتباط برقرار می‌کند که می‌تواند تمام این معیارها را به زندگی واقعی‌اش نیز انتقال بدهد. پس کتاب بخوانید تا با خودتان و دیگران همدل‌تر شوید!

مطالعه جلوی افت قدرت ادراکی مغزتان را می‌گیرد

هرچند هنوز نتایج قطعی در این مورد ارائه نشده است و مطالعات همچنان ادامه دارند؛ اما شواهدی مبنی بر این موجودند که مطالعه می‌تواند مغز را در برابر افت قدرت ادراکی‌اش مقاوم کند؛ مثلاً کارشناسان می‌گویند تقویت فعالیت ادراکی مغز در سنین کودکی که مثلاً از طریق مطالعه ایجاد می‌شود، با افت کمتر قدرت ادراکی مغز در سنین بالا ارتباط دارد.
مطالعه نوعی ورزش برای مغز است؛ ورزشی که می‌تواند سلامت عملکرد ادراکی مغز افراد بزرگسال را حفظ کند. پس کتاب بخوانید و به کتاب خواندن عادت کنید تا احتمال ابتلا به زوال عقل و آلزایمر و دیگر عوارض مغزی را کاهش دهید.

مطالعه استرستان را تسکین می‌دهد

شواهدی وجود دارد که مطالعه به‌عنوان یک عادت می‌تواند استرستان را کم کند. اثرات مطالعه بر میزان استرس مشابه اثرات یوگا و سرگرمی بر استرس است. ۳۰ دقیقه مطالعه واقعاً می‌تواند شما را آرام کند، پس علاوه بر اینکه یک نوع سرگرمی است، تکنیکی برای کاهش استرس نیز می‌تواند باشد.

مطالعه با تفکر انتقادی که در شما ایجاد می‌کند به نفع سلامت روان‌تان است

مطالعه می‌تواند طرز فکر انتقادی را به شما یاد بدهد. تفکر انتقادی عبارتی است که دهه‌هاست که در تمام دنیا در برنامه‌های آموزشی وجود دارد. تفکر انتقادی یعنی اینکه شما بتوانید جملات و گفته‌هایی را که به‌عنوان واقعیت و حقیقت تلقی می‌شوند، بر اساس تجزیه‌وتحلیل درست زیر سؤال ببرید و به چالش بکشید.

منبع: tebyan.net


 

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

چگونه به یک نوجوان افسرده کمک کنیم؟ (۹ باید و نباید مهم)

بیماری‌‌ها و راه درمانپیشگیری بهتر از درمان

 

به گزارش سایت healthline.com

افسردگی در نوجوانان یکی از مشکلات رایج است. به دلیل شرایط خاص دروان نوجوانی، گاهی رفتار کردن با نوجوانان افسرده سخت می‌شود. اگر فرزند نوجوانی دارید که نمی‌دانید چطور باید برای حل مشکل افسردگی او تلاش کنید، این مطلب بایدها و نبایدهای رفتار با نوجوانان افسرده را یادآوری می‌کند.

علائم افسردگی نوجوانان

اگر در خانه یک فرد نوجوان دارید احتمالا متوجه شده‌اید که در واکنش به تلاش‌های شما برای برقراری ارتباط، سکوت می‌کنند یا واکنشی گنگ و مبهم دارند. تمایل دارند بیشتر از حد معمول بخوابند و تا زمانی که مداخله نکنید، شاید ساعت‌ها از اتاقشان خارج نشوند. ارتباطات تلفنی و آنلاین را به ارتباطات رودررو و نزدیک با عزیزان، ترجیح می‌دهند.

این ویژگی‌ها تقریبا در بسیاری از نوجوانان وجود دارد و از ویژگی‌های خاص دوران نوجوانی است. اما علاوه بر این می‌تواند نشانه‌ای از افسردگی باشد. تغییرات شدید و سریع در حال‌وهوای نوجوانان معمولا اتفاق می‌افتد که باعث می‌شود نتوانید تشخیص دهید که آیا نشانه‌های یک مشکل روانی است یا ویژگی‌های خاص دوران نوجوانی.

نوجوانان افسرده غالبا علائم زیر را تجربه می‌کنند؛

  • تحریک‌پذیری غیرمعمول
  • عصبانی شدن‌های بی‌مقدمه
  • خستگی، کمبود انرژی و بی‌حالی
  • درد یا مشکلات معده
  • علاقه‌ی کمتر به فعالیت‌های منظم و معمول
  • علاقه‌ی کمتر به گذراندن وقت با دوستان یا خانواده
  • افت نمره یا بی‌علاقگی به مدرسه
  • خودگویی منفی یا انتقادی
  • صحبت کردن درباره‌ی مرگ یا خودکشی

اگر در بیشتر روزها این علائم را در نوجوانان مشاهده می‌کنید و این مشاهدات بیش از یکی دو هفته ادامه دارد، فرزند شما ممکن است دچار افسردگی شده باشد. در ادامه بایدها و نبایدهای برخورد با نوجوانان در موقع افسردگی را بخوانید.

نکاتی که باید در برقراری ارتباط با نوجوانان افسرده بدانید

در برخورد با نوجوانان افسرده باید نکاتی را رعایت کنید تا باعث وخیم‌تر شدن شرایط آن‌ها نشوید.

۱. از آن‌ها سؤال کنید

یک مکان آرام و مناسب و زمانی مناسب برای گفت‌وگو در نظر بگیرید. بهتر است که این گفت‌وگوها فقط با یکی از والدین باشد. چون حضور هر دو والدین می‌تواند باعث ناراحتی و اضطراب نوجوان شود. درباره‌ی رفتارهایی که باعث نگرانی شما شده است با نوجوان خود صحبت کنید. مثلا می‌توانید مسائل زیر را با آن‌ها در میان بگذارید.

  • تعجب می‌کنم که چرا به‌تازگی وقت زیادی با دوستان خودت نمی‌گذرانی.
  • نگرانت هستم چون بیشتر از حد معمول می‌خوابی.
  • من متوجه شده‌ام که این روزها خیلی زود عصبانی می‌شوی.
  • نگرانم که اخیرا برای انجام کارهای مدرسه، مثل گذشته تلاش نمی‌کنی.

توضیحات خود را با سؤال‌های زیر تمام کنید؛

  • چه عاملی باعث شده تا نظرت را درباره‌ی دوستانت تغییر دهی؟
  • می‌توانی توضیح بدهی که چه چیزی باعث نگرانی و اضطرابت شده؟
  • چرا چنین احساسی داری؟
  • آیا به مرگ یا خودکشی فکر می‌کنی؟

به خاطر داشته باشید که این مطلب که می‌گویند صحبت کردن درباره‌ی خودکشی باعث می‌شود که افراد به آن فکر کنند، فقط یک افسانه است. سؤال کردن از فرزندان درباره‌ی افکار خودکشی، راه را برای آن‌ها اسان‌تر می‌کند تا راحت‌تر با شما حرف بزنند و حمایت درست را دریافت کنند.

البته طبیعی است که در ابتدا دچار ترس و نگرانی شوید و برای رفتن پیش متخصص بیماری‌های روانی، عجله داشته باشید. اما به خاطر داشته باشید که گفت‌وگو کردن با فرزندان، به شما تصویر روشنی از آنچه در ذهن آن‌ها می‌گذرد، می‌دهد و باعث می‌شود که بهتر بتوانید به فرزندان کمک کنید.

اگر در اولین تلاش شما برای گفت‌وگو کردن، فرزندان از آن استقبال نکردند، باز هم تلاش خود را ادامه دهید. اگر تمایل ندارند که درباره‌ی افسردگی با شما حرف بزنند، به آن‌ها یادآوری کنید که این یک مشکل رایج مربوط به سلامت روان است و هر کسی را می‌تواند درگیر کند. در واقع انتخاب خود فرد نیست و هیچکس روی آن کنترلی ندارد.

۲. به حرف‌های آن‌ها گوش دهید

وقتی گفت‌وگو را با فرزند نوجوان خود آغاز می‌کنید، باید آماده باشید که حرف‌های آن‌ها را بشنوید. نوجوانان دوست دارند که حرف‌هایشان شنیده شود. هر کار دیگری که دارید انجام دهید تا زمان کافی برای گوش دادن به حرف‌های فرزندتان داشته باشید. در واقع هیچ عاملی نباید در گفت‌وگوی شما اختلالی ایجاد کند.

گاهی اوقات افسردگی باعث می‌شود که افراد فکر کنند فشار و استرس مضاعفی به عزیزان خود وارد می‌کنند. در واقع اگر متوجه شوند که حرف زدن با آن‌ها برای شما زحمتی ایجاد می‌کند، ممکن است از این کار صرف‌نظر کنند. فرزندان خود را قانع کنید که زمان کافی برایشان دارید و این کار اذیتتان نمی‌کند.

وقتی زمان گفت‌وگو با آن‌ها فرا می‌رسد، نکات زیر را رعایت کنید؛

  • تمام توجهتان را به آن‌ها معطوف کنید.
  • مانع حرف زدن آن‌ها نشوید. جملات آن‌ها را تمام نکنید یا در هنگام توقف بین حرف زدن، شروع به حرف زدن نکنید. به آن‌ها وقت کافی برای حرف زدن بدهید حتی اگر برای صحبت کردن هنوز راحت نیستند.
  • به حرف‌های آن‌ها تمرکز کنید نه حرف‌هایی که خودتان می‌خواهید بزنید.
    • حرف‌هایی که می‌زنند خلاصه کنید تا متوجه شوید که آیا منظور اصلی آن‌ها را درک کرده‌اید یا نه. اگر متوجه مشکلی اصلی آن‌ها نمی‌شوید، دوباره سؤال کنید.

    ممکن است نتوانید احساس واقعی آن‌ها را درک کنید. در این صورت از دست کم گرفتن مشکل آن‌ها و بی‌اهمیت جلوه دادن آن اجتناب کنید. مثلا جمله‌های زیر را هرگز به آن‌ها نگویید؛

    • این که مشکل بزرگی نیست.
    • همه گاهی اوقات چنین احساسی دارند.
    • من هم در نوجوانی چنین احساسی داشتم ولی حالا که بزرگ شدم مشکلی ندارم.

    در عوض می‌توانید با جملات زیر، با آن‌ها هم‌دردی کنید؛

    • می‌توانم درک کنم که این افکار چقدر باعث ناراحتی تو شده است.
    • شرایط سختی داری ولی تنها نیستی. من همیشه آماده‌ی حمایت کردن از تو هستم.
    • درک می‌کنم که دائما غمگین بودن چقدر برایت سخت است. خیلی خوب این شرایط سخت را تحمل کرده‌ای.

۳. به آن‌ها کمک کنید تا از حمایت دیگران استفاده کنند

در عین حال که حمایت و توجه شما می‌تواند نقش مهمی در کمک به فرزندتان داشته باشد، کمک‌ها و حمایت‌های حرفه‌ای از طرف متخصصان نیزروش خوبی برای کاهش علائم افسردگی در نوجوانان و بهبود حال آن‌ها است.

اگر آن‌ها در ابتدا در مقابل روان‌درمانی مقاومت می‌کنند، با مشاور مدرسه، پزشک خانواده یا یکی از معلم‌های محبوب آن‌ها در مدرسه صحبت کنید تا به آن‌ها کمک کنند که با این ایده کنار بیایند. اگر افراد قابل اعتمادشان آن‌ها را برای روان‌درمانی تشویق کنند، تمایل بیشتری برای انجام این کار پیدا می‌کنند.

صحبت کردن درباره‌ی روند درمان، کمک می‌کند که نوجوانان افسرده احساس بهتری درباره‌ی آن داشته باشند. اگر نگران این هستند که بستری شوند یا مجبور به مصرف داروی خاصی شوند، به آن‌ها اطمینان بدهید که هیچ اجباری در کار نیست. برای آن‌ها توضیح دهید که درمانگر به حرف‌های آن‌ها گوش می‌دهد و بدون هیچ قضاوتی، راه‌های درمانی را توصیه می‌کند.

به آن‌ها توضیح دهید که گرچه داروها می‌توانند علائم شدید افسردگی را کمتر کنند ولی گاهی اوقات روش‌های درمانی جایگزین هم وجود دارد. اگر برای مشاوره‌ی حضوری آمادگی ندارند، می‌توانید جلسات مشاوره‌ی آنلاین را امتحان کنید.

۴. تنبلی را از آن‌ها دور کنید

نوجوانان افسرده تمایل به تنبلی دارند و دوست دارند ساعت‌های بیشتری بخوابند و فعالیت آن‌ها کمتر می‌شود. آن‌ها را تشویق کنید که فعالیت بیشتری داشته باشند. بخشی از کارهای خانه را به آن‌ها بسپارید تا احساس کنند که نقشی در زندگی دارند و حمایت می‌شوند. البته درک کنید که گاهی اوقات تمایل ندارند هیچ‌کاری انجام دهند. این شرایط نباید باعث ایجاد تنش در روابط شما شود.

فراموش نکنید که افسردگی یک بیماری است. وقتی فرزندمان دچار آنفلوانزا می‌شود، به او استراحت می‌دهیم و می‌تواند برای مدتی کارهای خانه یا مدرسه را انجام دهد. افسردگی هم انرژی زیادی از افراد می‌گیرد و ممکن است نتوانند کارهایی که همیشه انجام می‌دادند، مثل سابق انجام دهند.

مثلا ممکن است اتفاقات زیر را تجربه کنند؛

  • نتوانند مثل قبل روی کاری تمرکز کنند.
  • فعالیت بدنی کمتری داشته باشند یا آهسته‌تر حرکت کنند.
  • وقتی اشتباه می‌کنند بیشتر نگران می‌شوند و از خود انتقاد می‌کنند.

آن‌ها را تشویق کنید تا هر کاری که در توان دارند انجام دهند. به جای ایراد گرفتن از تنبلی، سعی کنید این رفتارها را نادیده بگیرید.

با گفتن جملاتی مثل «امتحانات نزدیکه» به استرس آن‌ها درباره‌ی مسائل مربوط به مدرسه اضافه نکنید. آن‌ها خودشان این استرس و نگرانی را دارند و خودشان با مشکل و نگرانی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

به جای این کار، به آن‌ها پیشنهاد کنید که در انجام تکالیف مدرسه به آن‌ها کمک می‌کنید یا راهی پیدا کنید که انجام دادن کارها برایشان آسان‌تر شود.

مثلا اگر موضوعی برای تحقیق دارند:

  • در ایده‌یابی به آن‌ها کمک کنید.
  • برای نتیجه‌گیری به آن‌ها کمک کنید.
  • منابع کافی برای تحقیق و پژوهش را در اختیارشان بگذارید.

۵. به‌عنوان یک خانواده، تغییراتی در خانه اعمال کنید

تغییر در سبک زندگی فواید زیادی برای بهبود علائم نوجوانان افسرده دارد. این تغییرات می‌تواند شامل کارهای زیر باشد؛

  • فعالیت بدنی بیشتر
  • وعده‌های غذایی منظم و شامل تمام گروه‌های مواد مغذی
  • آفتاب زیاد
  • خواب کافی و راحت
  • یک روتین شبانه برای از بین بردن استرس در پایان روز

ایجاد این تغییرات در برنامه‌ی زندگی خانواده، می‌تواند حال عمومی تمام اعضای خانواده را بهتر کند. در نظر گرفتن اوقات خوش برای گذراندن با خانواده به نوجوانان کمک می‌کند که احساس کنند پیوندشان با خانواده قطع نشده و هنوز حمایت و محبت آن‌ها را دارند.

کارهایی که می‌توانید برای بهبود روابط خانوادگی در خانه انجام دهید، بسیار زیاد است. به‌عنوان نمونه از کارهای زیر ایده بگیرید؛

  • بعد از شام زمانی را برای قدم زدن با خانواده در نظر بگیرید.
  • یکی دو ساعت مانده به زمان خواب را، ساعت بدون اینترنت و گوشی تعیین کنید. به جای استفاده از وسایل الکترونیکی و اینترنت می‌توانید با هم بازی‌های فکری و پازل را امتحان کنید یا به کتاب‌های صوتی گوش دهید.
  • هر زمان که امکان‌پذیر است در کنار هم آشپزی کنید و یک غذای لذیذ تهیه کنید. در تهیه‌ی غذا و برنامه‌ریزی و آماده‌سازی وسایل آن، از بچه‌ها کمک بگیرید. حتی می‌توانید دستورهای جدی را امتحان کنید و یکدیگر را برای پخت بهترین غذا به چالش بکشید.
  • مطمئن شوید که تمام اعضای خانواده در زمان مناسبی به خواب می‌روند و در طول شب به اندازه‌ی کافی می‌خوابند. بر اساس تحقیقات انجام شده، نوجوانان به ۸ تا ۱۰ ساعت خواب شبانه نیاز دارند.

۶. برای برقراری ارتباط با دیگران حامی فرزندان باشید

نگه داشتن روابط دوستی نقش مهمی در روحیه‌ی نوجوانان دارد. این دوستی‌ها باعث می‌شوند که نوجوانان حتی در زمان‌هایی که مشکل دارند، احساس جداافتادن از اجتماع نداشته باشند.

درباره‌ی ارتباط با دیگران، گاهی اوقات قوانین سخت‌گیرانه‌ی خود را تعدیل کنید. اگر معمولا به بچه‌ها اجازه نمی‌دهید که شب را منزل دوست خود بمانند یا شب تا دیروقت کنار دوستان خود باشند، بد نیست گاهی اوقات در قوانین خود تجدید نظر کنید.

یکی دیگر از کارهایی که می‌توانید انجام دهید این است که آن‌ها را برای امتحان کردن فعالیت‌ها و تفریحات جدید تشویق کنید؛ مثلا کلاس‌های ورزشی، کلاس آموزش گیتار یا کلاس‌های هنری. انجام کارهای داوطلبانه و خیر مثلا کمک به همسایه‌های مسن می‌تواند تا حد زیادی احساس افسردگی را کاهش دهد.

کارهایی که نباید در برخورد با نوجوان افسرده انجام دهید

در برخورد با نوجوانان افسرده سعی کنید کارهای زیر را انجام ندهید چون باعث تشدید افسردگی آن‌ها می‌شود.

۷. انتقاد کردن و تنبیه

در شرایط طبیعی باید در برابر شکست در امتحانات، انجام ندادن تکالیف مدرسه و… واکسن نشان دهید و با انجام کارهایی مثل محدود کردن زمان استفاده از تلویزیون و کامپیوتر یا گرفتن گوشی موبایل، آن‌ها را تنبیه کنید.

افسردگی، راه فرار از تنبیه و انجام رفتارهای نادرست نیست اما باید بتوانید تأثیرات افسردگی را از سهل‌انگاری عمدی جدا کنید. گرفتن گوشی آن‌ها و محدود کردن روابطشان با دوستان، می‌تواند شرایط را بدتر کند.

به جای این کار، پیشنهادات زیر را امتحان کنید؛

  • به آن‌ها اطلاع دهید که می‌دانید با مشکلات مختلفی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. آن‌ها را تشویق کنید که با وجود سخت بودن شرایط، ولی به تلاش ادامه دهند. یک جایگزین برای استفاده از گوشی و تبلت می‌تواند این باشد که از آن‌ها بخواهید تا دوستان خود را برای درس خواندن به خانه دعوت کنند. به بچه‌ها فرصت بدهید تا با دوستان خود بازی کنند و بیرون بروند.
  • با هم همکاری کنید تا راه‌حلی پیدا کنید. مثلا به آن‌ها بگویید درک می‌کنم که در این شرایط همگام شدن با کلاس، سخت است ولی به نظر تو چه‌کاری می‌توانیم برای بهتر شدن اوضاع انجام دهیم؟
  • به آن‌ها یادآوری کنید که در هر شرایطی، دوستشان دارید و از آن‌ها حمایت می‌کنید.

۸. قضاوت کردن رفتارهای آسیب‌زننده

وقتی متوجه می‌شوید که فرزند شما به خودش آسیب می‌زند احتمالا بسیار نگران و مضطرب می‌شوید. آسیب رساندن به خود، رفتاری نیست که از آن چشم‌پوشی کنید اما به این معنا نیست که فرض کنید او قصد خودکشی دارد.

به طور طبیعی بسیاری از والدین در این شرایط، اتاق فرزندان را می‌گردند تا وسایل خطرناک را بردارند. بدن آن‌ها را هر روز بررسی می‌کنند یا اینکه دائما آن‌ها را زیر نظر می‌گیرند. این واکنش‌ها فقط باعث شرم فرزند می‌شود و آن‌ها را از شما دور می‌کند.

واکنش محبت‌آمیز و بدون قضاوت این است که:

  • از آن‌ها بپرسید چه احساسی باعث شده که آن‌ها تصمیم بگیرند به خودشان آسیب بزنند؟
  • به آن‌ها بگویید که درک می‌کنم در شرایط سختی هستی ولی من نگران سلامتی تو هستم. می‌توانیم در مورد روش‌های جایگزین که حس بهتری به تو بدهد، صحبت کنیم.

۹. شخصی کردن مسائل و نحوه برخورد نوجوانان

فرزند شما ممکن است همیشه مایل نباشد تا درباره‌ی احساسات خود صحبت کند یا روند درمان خود را با شما در میان بگذارد. البته شما هم حق دارید بدانید که آیا آن‌ها در حال بهتر شدن هستند یا نه. ولی مجبور کردن آن‌ها به صحبت کردن و ناراحت شدن از صحبت نکردن آن‌ها، واکنش صحیحی نیست. مجبور کردن آن‌ها باعث می‌شود که احساس خوبی برای صحبت با شما نداشته باشند.

مهم است بدانید که روش‌های درمانی هم عوارض جانبی دارند و افکار منفی و نگران‌کننده ممکن است دوباره عود کنند. به آن‌ها یادآوری کنید که هر زمانی که مایل بودند، آماده‌ی شنیدن صحبت‌های آن‌ها هستید. اگر رفتار خوبی از آن‌ها ندیدید، ناراحت نشوید و منتظر بمانید تا خودشان برای صحبت کردن پیش‌قدم شوند.

چه زمانی نوجوانان افسرده نیاز به کمک فوری دارند؟

لزوما همه کسانی که افسردگی دارند، به خودکشی فکر نمی‌کنند. بسیاری از کسانی که افکار خودکشی دارند، هرگز برای خودکشی اقدام نمی‌کنند. اما همیشه باید نشانه‌های افکار خودکشی را بشناسید و آن را جدی بگیرید.

اگر هر کدام از نشانه‌های زیر را در فرزند خود مشاهده کردید، وقت آن است که از کمک‌های حرفه‌ای متخصصان استفاده کنید؛

  • نوشتن داستان یا شعر درباره‌ی مرگ
  • نشان دادن رفتارهای مخاطره‌آمیز، از جمله مصرف مواد یا الکل
  • صحبت از مردن یا جست‌وجوی راهی برای رهایی از درد
  • فاصله گرفتن بیشتر از دیگران
  • گفتن این مطلب که دیگران بدون آن‌ها زندگی بهتری دارند
  • واگذار کردن اموال شخصی به دیگران

اگر به شما گفتند که درباره‌ی خودکشی فکر می‌کنند، اقدامات زیر را انجام دهید؛

  • بپرسید که آیا در جلسات درمانی درباره‌ی آن صحبت کرده‌اند و آیا راه‌حلی به آن‌ها ارائه شده است یا نه.
  • برای ارائه‌ی راه‌حل‌های بیشتر آن‌ها را به درمانگر معرفی کنید.
  • برای حمایت از آن‌ها در صورت لزوم از خدمات اورژانسی استفاده کنید.
  • وقتی دچار چنین بحرانی می‌شوند، آن‌ها را هرگز تنها نگذارید. مطمئن شوید که به هیچ ابزار و سلاح خطرناک یا دارویی دسترسی ندارند.

حرف آخر

شما فرزندان خود را به‌خوبی می‌شناسید و می‌دانید کدام روش‌ها روی آن‌ها جواب نمی‌دهد. اگر به طور دائمی دچار تحریک‌پذیری شده‌اند، با آن‌ها صحبت کنید و برای درمان افسردگی به متخصص مراجعه کنید.

فراموش نکنید که همیشه به آن‌ها یادآوری کنید که در کنارشان هستید و در هر شرایطی از آن‌ها حمایت می‌کنید. ممکن است ابتدا عکس‌العملی نشان ندهند ولی حرف‌های شما را می‌شنوند و یادشان می‌ماند. حرف‌های شما تغییر بزرگی در آن‌ها ایجاد می‌کند و در صورت بروز مشکل، قبل از هر چیز به شما مراجعه می‌کنند.

فراموش نکنید که افسردگی تقصیر هیچ‌کس نیست و مثل هر بیماری دیگری باید درمان شود.

این مطلب فقط جنبه‌ی آموزش و اطلاع‌رسانی دارد. پیش از استفاده از توصیه‌های این مطلب حتما با پزشک متخصص مشورت کنید.

منابع:

۱_ healthline.com

۲- digikala.com


0
نوشته شده توسط فرناز اخباری

چرا ما باید قدردان تجربه‌های روزمره باشیم

بیماری‌‌ها و راه درمان, پیشگیری بهتر از درمان, فرناز اخباری, روانشناسی

 

به گزارش سایت webmd.com

پیشرفت در محل کار. دیدار با عشق خود. تجربه‌های بزرگی از این دست به‌طور طبیعی ما را وادار می‌کند که احساس قدردانی کنیم. اما ما نمی‌توانیم به این وقایع که به صورت روزانه باشد اعتماد کنیم.

بنابراین برای حفظ این احساس، قدردانی از دنیا و تجربیات زندگی روزمره مهم است.

وقتی شکرگذاری برای وقایع عظیم است، مردم منتظر می‌مانند که این اتفاقات بیفتد یا بیش‌تر وقت خود را صرف دستیابی به آن‌ها می‌کنند. به هر صورت، در بیش‌تر زندگی خود از نظر احساسی بی‌اهمیت یا حتی ناراضی هستند.

استاد ذن Thich Nhat Hanh در کتاب خود «معجزه ذهن آگاهی» می آموزد که «مردم معمولاً راه رفتن روی آب یا هوا را معجزه می‌دانند. اما فکر می‌کنم معجزه واقعی راه رفتن روی آب یا هوا نیست، بلکه قدم زدن روی زمین است. هر روز ما درگیر معجزه‌ای هستیم که حتی آن را تشخیص نمی‌دهیم: آسمانی آبی، ابرهای سفید، برگ‌های سبز، چشمان سیاه و کنجکاوی کودک – دو چشم خودمان. همه یک معجزه است.»

با این شناخت، شما می‌توانید زندگی خود را به سادگی با انتخاب توانایی پرورش «دیدن» معجزات در زندگی روزمره خود تغییر دهید.

سه راه برای کمک به ایجاد این آگاهی عبارتند از:

یک دفتر قدردانی داشته باشید.

در پایان هر روز، سه تجربه (یا بیش‌تر) از روزی که سپاسگزاران هستید را بنویسید. این موارد می‌توانند به اندازه بررسی درخشان رئیس شما، یا به آسانی قدردانی از زیبایی بارش برف قابل‌توجه باشند. هنگامی که به این عمل می‌پردازید، لازم نیست که فقط تجربه را یادداشت کنید، بلکه واقعاً آن را تجربه کنید. این به معنای تجسم احساس قدردانی است در حالی که در آن تأمل می‌کنید.

با فکر مثبت یا آن‌چه به خوبی پیش می‌رود، به مشکلات پاسخ دهید.

این می‌تواند مشکل باشد. منظور این نیست که مبارزات خود را نادیده بگیرید یا به حداقل برسانید. پذیرفتن آن‌ها تأیید تجربیات شماست و فقط تمرکز بر جای دیگر باعث خلاص شدن از شر آن‌ها نمی‌شود. اما حتی در حین انجام این کار، می‌توانید به دنبال «نعمت» یا «معجزه» یا چیزهای خوب زندگی خود باشید. شما ممکن است از سلامتی خود، یا دوستان حامی یا اشتیاق خود به … هر چیزی قدردانی کنید.

در هر لحظه از روز خود  یا در یک ساعت مشخص مکث کنید تا از آن لحظه قدردانی کنید.

گذر از لحظه‌های زندگی بدون این‌که حتی آن‌ها یا بسیاری از عناصر آن‌ها را بشناسیم ما آسان است. به‌عنوان مثال، چون من در این لحظه آگاهی از چیزهایی را که باید سپاسگزار باشم تمرین می‌کنم، از این‌که بدنم نسبتاً از نظر جسمی سالم است (علی‌رغم درد و رنج‌هایی)، از وضوح ذهنی کافی برای انجام شغلی که از آن لذت می‌برم، آگاه هستم. و دانستن این‌که دوستان و خانواده حمایت‌کننده زیادی دارم.

دقیقاً همانطور که برای دفتر سپاسگزاری توضیح دادم، همه این شیوه ها نیاز دارند که شما کاملاً احساس قدردانی را بپذیرید.

برای تکرار: به جای تلاش برای انکار یا لغو مبارزات خود، این اقدامات به شما کمک می‌کنند تا جنبه‌های زندگی خود را که شایسته قدردانی است نیز جذب کنید. فقط حرف زدن کافی نیست. اگر با این مشکل دست و پنجه نرم می‌کنید، با توجه به چیزی که قابل تقدیر است شروع کنید. نسبت به آن‌چه باعث می‌شود فکر کنید قدردان هستید یا «باید» باشید آماده باشید.

در نظر بگیرید که زندگی شما با آن چگونه بهتر می‌شود حتی اگر پاسخ شما به سادگی این باشد که زیبایی را به زندگی شما می‌آورد. اختصاص دادن وقت برای توجه و قبول تجارب روزمره قدرشناسی می‌تواند به شما کمک کند تا فارغ از کشمکش‌های زندگی، مقداری شادی را پرورش دهید.

 

منبع: webmd.com

 


 

 

0
نوشته شده توسط فرناز اخباری

«شروع دوباره» با شریک زندگی خود: آیا واقعاً امکان‌پذیر است؟

بیماری‌‌ها و راه درمان, پیشگیری بهتر از درمان, فرناز اخباری, روانشناسی

 

به گزارش سایت webmd.com

هر رابطه‌ای فراز و نشیب‌هایی دارد. اما اگر مشکلات واقعاً حل نشده و یا به اندازه کافی برطرف نشده باشند، آسیب و عصبانیت می‌تواند بیش‌تر شود و روابط شما را به سمت ناسالم و ناخوشایند سوق دهد. وقتی این اتفاق می‌افتد، بسیاری از زوج‌ها متعجبند که آیا می‌توانند «از ابتدا شروع کنند.»

اگر واقعاً به آن فکر کنید، حداقل نه به معنای حس واقعی. بلکه شروع دوباره؛ به معنای تلاش برای بازگرداندن آنچه داشته‌اید، و اگر اکنون متوجه شده‌اید که رابطه‌تان دارای برخی اشکالات جدی‌ست، حتی اگر در ابتدا مشخص نبوده است.

اگر هنوز هم واقعاً یکدیگر را دوست دارید و متعهد به ایجاد تغییرات مثبت هستید، ممکن است بتوانید از گذشته درس بگیرید و روابط خود را التیام بخشید.

این‌که بتوانید «چیزهای خوب» در روابط خود را به یاد بیاورید، نشانه این است که احتمالاً می‌توانید این کار را انجام دهید.

به آن فکر کنید: آیا می‌توانید به یاد بیاورید که چه چیزی شما را به سمت یکدیگر جذب کرده است؟

آیا می توانید تفریحاتی را که قبلاً با هم داشتید به یاد بیاورید؟

اگر می‌توانید و باعث ایجاد احساساتی در آن زمان می‌شود، می‌توانید از این توانایی برای کمک به بازسازی یک ارتباط مثبت استفاده کنید.

شما می‌توانید در آن زمان‌ها تأمل کنید و احساسات مثبتی نسبت به یکدیگر ایجاد کنید که باعث تقویت ارتباط عاطفی شما ،و باعث ایجاد عزم راسخ شما در حل مشکلات شود و امید به آینده‌ای شادتر را با هم ایجاد کنید.

سایر موارد ضروری برای بهبود و بازسازی روابط شما عبارتند از:

هر دو احساس احترام می‌کنید.

روابط سالم تنها در صورتی امکان‌پذیر است که هر دو شریک زندگی احساس پذیرش و احترام کنند. اگر این جنبه از روابط شما متزلزل است، شما باید در ایجاد آن از طریق گفتگوهای مراقبانه تلاش کنید که در آن هر دو تمایل خود را برای درک و حمایت از دیگری ابراز کنید. اگرچه این ممکن است دشوار و زمان بر باشد، اما اغلب می‌تواند اتفاق بیوفتد.

با این حال؛ اگر هر یک از طرفین، دیگری را شایسته احترام نبیند و تحقیر کند، ممکن است رابطه شما قابل اصلاح نباشد.

شما معتقد هستید که شریک زندگی شما صادقانه با شما صحبت می‌کند.

حتی اگر شریک زندگی خود را کاملاً درک نکرده‌اید یا برای همدلی با او تلاش نمی‌کنید ، اگر او صادقانه از صمیم قلب با شما ارتباط برقرار می‌کند، حداقل می‌توانید بدانید که با شما رو راست هست.

این مهم است؛ زیرا این امر تمایل به نزدیک بودن به شما را نشان می‌دهد.

با این حال؛ اگر اعتقاد ندارید که آن‌ها صادق هستند، مهم نیست که چه چیزهای خوبی درباره خواستن تغییرات، و اهمیت دادن به احساسات خود یا هر چیز دیگری می‌گویند.

از نظر عاطفی احساس امنیت و حمایت می‌کنید.

برای داشتن یک رابطه سالم، هر دو نفر باید احساس کنند که می‌توانند در زمان‌های سخت برای مراقبت، به همسر خود روی بیاورند.

همچنین مهم است که برای پیگیری منافع خود و ارزش‌های زندگی خود احساس حمایت و تشویق می‌شوند.

این به شما می‌گوید که شریک زندگی‌تان به شما احترام می‌گذارد و بهترین چیز را برای شما می‌خواهند. حتی اگر آن‌ها در مورد برنامه‌های شما محتاط باشند، در نهایت آن‌ها همچنان در کنار شما خواهند بود.

و هنگامی که در این راه اشتباهاتی انجام می‌دهید یا تصمیماتی می‌گیرید که بهترین نیستند، آن‌ها هنوز هم هستند تا از شما پشتیبانی کنند.

اگر رابطه شما از این نوع حمایت متقابل دور شده است، باید وقت بگذارید تا راجع به این موضوع صحبت کنید. به احساسی که هرکدام از شما احساس تنهایی، آسیب، عصبانیت یا هر چیز دیگری می‌کنید بپردازید.

وقتی هر دوی شما دوباره می‌توانید احساس حمایت در روابط خود را تجربه کنید، می‌توانید امیدوار باشید که یک احساس اتصال و تعهد مجدد نیز داشته باشید.

هنگامی که با هم درگیر می‌شوید، مشورت با خانواده، دوستان، یک درمانگر برای شما مفید است. دیدگاه بیرونی آن‌ها می‌تواند به ویژه هنگامی که احساس ضعف یا گیجی می‌کنید مفید باشد.

آن‌ها همچنین می‌توانند هم دردی، دلسوزی و پشتیبانی مورد نیاز شما را ارائه دهند. در نهایت، این مراقبت، پشتکار و تلاش واقعی شما و همسرتان است که امکان بهبود روابط شما را فراهم می‌کند.

 

منبع: webmd.com


 

 

0
نوشته شده توسط تحریریه جامعه پزشکان ایران

اصول استفاده از قانون جذب کدامند؟

روانشناسی, زندگی بهتر

در مورد اصول استفاده از قانون جذب بسیاری معتقدند اگر به روال کاری جهان و عالم کهکشان‌ها و به‌طور کلی قانون جذب اشراف داشته باشیم می‌توانیم به خواسته‌های خودمون به راحتی هر چه تمام برسیم.

به اعتقاد آن‌ها زندگی چیزی جز قواعد مبتنی بر انرژی و رابطه فی ما بین آن‌ها نیست.

می‌تونیم با آشکارسازی و ممارست در خواسته‌هامون به شکلی منطقی و درست به همه اون‌ها برسیم و بهشون جامعه عمل بپوشانیم.

آشنایی با اصول استفاده از قانون جذب

چگونه می‌توان از قانون جذب استفاده کرد؟ از راهنمای jack برای استفاده از قانون جذب استفاده کنید. در ادامه به روش‌های استفاده از قانون جذب می‌پردازیم.

بهترین روش‌های استفاده از قانون جذب

هنگامی که درک کردید که قانون جذب چیست و چگونه عمل می‌کند، سپس می‌توانید به‌طور آگاهانه زندگی‌تان را بهتر کنید.

شما می‌توانید خودتان انتخاب کنید که به موقعیت‌های مختلفی که برای‌تان در طول روز اتفاق می‌افتد، چه واکنش‌هایی نشان دهید و حتی می‌توانید متفاوت‌تر فکر کنید.

شما می‌توانید بر روی آن‌چه که در زندگی‌تان می‌خواهید و برایتان اولیت دارد، بیش‌تر تمرکز کنید.

شما می‌توانید چیزهایی که باعث احساس خوب در شما می‌شوند، را بیش‌تر کنید. شما می‌توانید با فکر و احساس‌تان، در خلق آینده‌ی خود دخیل باشید.

استفاده از قانون جذب ۳ مرحله دارد:

  • درخواست؛
  • اعتقاد؛
  • دریافت؛

بیایید به هر کدام از این مراحل نگاه دقیق‌تری بیاندازیم.

از جهان اطراف‌تان، آن چیزی که می‌خواهید را درخواست کنید، نه آن‌چه را که دوست ندارید.

یکی از راه‌های استفاده از قانون جذب این است که هر روز شما درخواست‌هایتان را – حتی به شکل ناخودآگاه در قالب افکار، به جهان اطراف‌تان ارسال کنید.

عموما چیزهایی که شما فکر می‌کنید، در موردش می‌خوانید، صحبت می‌کنید و به آن‌ها توجه می‌کنید در حقیقت درخواست شما نسبت به جهان هستند. متاسفانه چیزهایی ما جذب‌شان می‌شویم و در حقیقت توجه ما را جلب می‌کنند، تصادفی و اتفاقی هستند.

قانون جذب می‌گوید شما همان انرژی را جذب می‌کنید که بر روز آن تمرکز کرده‌اید و به آن توجه می‌کنید.

پس در مورد چیزهای مثبت و احساس واقعی‌تان فکر کنید.

در جریان استفاده از قانون جذب و برای این‌که افکارتان را به جهان ارسال کنید باید بدانید که از جهان چه می‌خواهید و هنگاهی که آن احساست را دریافت کردید، بدانید باید با آن‌ها چکار کنید.

شاید بخواهید در شغل‌تان تغییری ایجاد کنید، اسباب‌کشی کنید، برنده‌ی یک جایزه‌ی بزرگ شوید، شوی تلویزیونی خودتون را راه بیاندازید، و یا از پس یک بیماری سخت بربیایید. این‌ها اهداف شما در زندگی هستند.

هنگامی که به هدف‌تان رسیدید، چگونه متوجه آن می‌شوید؟ در آن زمان چه کاری انجام می‌دهید؟ روز پیروزی‌تان را چگونه می‌گذرانید؟

به جای این‌که دائما به این فکر کنید که چه کاری می‌خواهید انجام دهید، بهتر است به هدف اصلی‌تان فکر کنید.

به چیزی که می‌خواهید بدست آورید، اعتقاد داشته باشید، سپس شروع به حرکت کنید.

استفاده از قانون جذب بدین معنی‌ست که نسبت به هدف‌تان دید مثبتی داشته باشید، با اطمینان در مورد آن صحبت کنید و بدانید که آینده در دستان قدرتمند ماست.

با عزم راسخ تصمیم بگیرید و ببینید که آن چیزی که می‌خواهید برای‌تان اتفاق خواهد افتاد. این کار همیشه راحت نیست.

برخی افراد در مورد این مسئله اعتقاد کافی ندارند که این مسئله باعث می‌شود نتوانند در زندگی‌شان شاد باشند.

اگر شما هم از این دسته افراد هستید باید ابتدا این محدودیت‌ها را از بین ببرید و باور داشته باشید که انسانی ارزشمند، دوست داشتی و خواستنی هستید.

همچنین باید بدانید که به قدر کافی باهوش، قوی، جذاب، سزاوار و عالی هستید و می‌توانید هر کاری را انجام دهید.

پس از این‌که به این چیزها اعتقاد پیدا کردید، می‌توانید هر آن‌چه می‌خواهید را بدست بیاورید و وارد قسمت دوم معادله که حرکت است، بشوید.

انجام کارهایی که باعث نتیجه‌ی مورد نظرتان می‌شود، در حقیقت نتیجه‌ی همان اعتمادتان است.

با یکسان شدن نوسانات واکنش و پاسخ، نتیجه‌ی مورد نظرتان را دریافت می‌کنید.

در استفاده از قانون جذب و برای دریافت چیزی که انتظارش را دارید، باید نوسانات شما و جهان نسبت به انچه که می‌خواهید، با هم جور شوند.

راحت‌ترین راه برای یکسان کردن این نوسانات، تمرکز و ایجاد احساسات مثبت مانند عشق، لذت و سپاسگزاری در طول روز است.

همچنین شما باید دائما به احساساتی که انتظارش را دارید فکر کنید. شما می‌توانید با فکر کردن، این احساسات را ایجاد کنید.

در حقیقت افکار شما، احساسات‌تان را خلق می‌کنند پس هنگامی که دچار افکار منفی می‌شوید، باید یک سیلی محکم به خود زده و مثبت فکر کنید.

به هرحال این مراحل نیز نیازمند وقت و تلاش بسیاری هستند. هر چقدر تلاش بیش‌تری کنید، بیش‌تر اهداف‌تان را جذب می‌کنید و با دنبال کردن این مراحل راحت‌تر به آن‌ها می‌رسید؛ سپس می‌توانید معجزه‌ی واقعی را ببینید.

حالا برای استفاده صحیح از قانون جذب جزئیات بیش‌تری را نشان می‌دهیم که با دقت و ممارست در انجام آن‌ها بدون شک به خواسته‌هایتان خواهید رسید.

آرامش و تخلیه ذهن, بهتر است ۵ الی ۱۰ دقیقه تمرکز کنید

این‌کار موجب افزایش آرامش و قدرت ذهنی می‌شود. هر چند مرحله آرام‌سازی اختیاری است، اما از اصول استفاده از قانون جذب می‌باشد و توصیه می‌کنیم قبل از انجام مراحل بعدی، انجام شود.

مطمئن شوید می‌دانید دقیقا دنبال چه چیزی هستید، زمانی که تصمیم گرفتید دیگر شک نکنید.

در تعریف این‌که قانون جذب چیست به یاد داشته باشید که شما درخواست‌تان را به کائنات می‌فرستید که از انرژی ساخته شده است و همواره به احساسات مثبت و هماهنگ با افکارتان پاسخ می‌دهد.

از اصول استفاده از قانون جذب این است که باید بصورت دقیق بدانید که چه چیزی می‌خواهید، اگر خواسته‌تان شفاف و واضح نباشد، کائنات فرکانسی مبهم را دریافت می‌کنه و در نتیجه نتایج ناخواسته‌ای را به شما باز می‌گرداند، پس اطمینان حاصل کنید که خواسته‌ای شفاف دارید که برای رسیدن به آن اشتیاق فراوانی دارید.

دیگر اصول استفاده از قانون جذب: خالصانه از کائنات درخواست کن و بخواه

در استفاده از قانون جذب یه تصویر از چیزی که می‌خواهی به کائنات ارسال کنی. کائنات پاسخ خواهد داد.

خواست‌تو از حالا از آنِ خودت ببین. تو ذهنت تصورش کن که بهش رسیدی. هر چقدر تصورت با جزئیات بیش‌تری باشه بهتره.

اگر می خوای ازدواج خوبی داشته باشی، خودت رو ببین که در کنار همسرت هستی، حلقه‌ی ازدواج‌ تونو لمس کن، لحظه‌ی خواستگاری شدنت رو ببین، چه احساسی داری؟ چه مدل لباس عروسی دوست داری؟

تو ذهنت تصویرشو بساز و ببین، تصور کن با همسرت به ماه عسل رفتی و زندگی خوشی داری. ایده‌هاتو دریافت کن و تو ذهنت تصویرسازی‌شون کن.

آرزوهاتو روی کاغذ بنویس

در اصول استفاده از قانون جذب این‌طوری شروع کن.« من شاد و سپاسگزارم حالا که….» و جملات‌تو (پاراگراف) با چیزی که می‌خواهی تموم کن.

جملات‌تو با فعل زمان حال بنویس. جمله‌های منفی بکار نبر(این‌رو یه اخطار بدون).

هر روز تا زمانی که به خواستت برسی، چشماتو ببند و با احساس واقعی و مثبت تصورش کن، طوری که الان بهش رسیدی و داره اتفاق می‌یفته

قانون جذب تاکید داره که با تمام وجودت اون‌ها رو احساسش کن.

جالب است بدانید در اصول استفاده از قانون جذب باید حتما احساسی که بعد از رسیدن به خواستت خواهی داشت رو حس کن.

انگار الان داریش، حس اون لحظه رو مزه مزه کن و وانمود کن که خواستت اتفاق افتاده.

گفتارت، پندارت و کردارت باید طوری باشه که انگار به آرزوت رسیدی.

این مهم‌ترین و قدرتمندترین مرحله‌ی قانون جذبه چون این مرحله جایی هست که قانون جذب به کار می‌یفته، گاهی دیگه احساس نمی‌کنی بهش نیاز داری چون واقعا حس می کنی الان اون رو داری و بعد کائنات به افکار و احساست عینیت می‌دهد و تو دریافتش می‌کنی.

حالا وقتشه که سپاسگزار باشی

تمام چیزهای خوبی که کائنات بهت داد رو بنویس.

به خاطر تمام چیزهایی که داری و چیزهایی که کائنات بهت داده شکرگزار باش. کائنات کارهای زیادی به خاطر ما انجام داده.

با کمی شکرگزاری برای جبران نیکی‌های کائنات، باعث می‌شوی تا کائنات برانگیخته بشه و خیر و نیکی بیش‌تری به زندگیت راه پیدا کنه.

در اصول استفاده از قانون جذب اگر نشانه‌هایی دریافت می‌کنی که بهت نشون میده که به خواستت می‌رسی، سپاسگزار باش، اگر هنوز به خواستت نرسیدی بازم سپاسگزار باش، اگر حس می‌کنی که داری به خواستت نزدیک می‌شی شکرگزار باش.

تو باید در تمام طول این پروسه و حتی برای خود این پروسه و طی کردن اون شکرگزار باشی. شکرگزاری قدرت موتور محرک کائناتو برای رسیدن به خواستت چندین برابر می کنه.

به قدرت و توانایی بی‌حد کائنات اعتماد کن

اصول استفاده از قانون جذب می‌گوید دنیایی رو تصور کن که کاملا شبیه به جهان واقعیه اما هر چیزی که در اون آرزو می‌کنی فورا پدیدار می‌شود.

خودت رو در اون دنیا (بُعد دیگر) ببین، درحالی که هر چیزی که از کائنات درخواست می‌کنی فورا ظاهر می‌شود.

مرتب در جستجوی خواستت نباش؛ مردم معمولا این‌طوری جذب‌شان رو خراب می‌کند.

اگر تو مرتب نگران و چشم انتظار رسیدن به آرزوت باشی فقط داری به کائنات می‌گی که اونو نداری و چیزی که جذب می‌کنی، نداشتنه بیش‌تره … صبور باش، نا امید نشو اگر خواسته‌هات هنوز برآورده نشده، به خودت استرس نده که «آخه چطور ممکنه؟». اجازه بده کائنات این کارو برات انجام بده.

وقتی تو به جای کائنات نگران «چطور» انجام شدن کارهایی، یعنی باورت کم است و داری به کائنات یاد می‌دهی که چی کار کند در صورتی که کائنات دانسته  و قدرت بیش‌تری از ما انسان‌ها دارد.

 

منبع: wikiravan.com


 

0
نوشته شده توسط بهنوش فرجی

کاهش سطح دوپامین در بدن موجب افسردگی می‌شود!

بیماری‌‌ها و راه درمان, پیشگیری بهتر از درمان  , تغذیه سالم , بهنوش فرجی  , روانشناسی

به گزارش سایت healthline.com

دوپامین یک پیام‌رسان مهم در مغز است که عملکرد‌های بسیار زیادی دارد و بر انگیزه، حافظه، توجه و حتی تنظیم حرکات بدن تاثیر می‌گذارد. هنگامی که این ماده به میزان زیاد در بدن ترشح می‌شود، احساس لذت و رضایت از به دست آوردن پاداش را می‌سازد. این احساسات به شما انگیزه تکرار یک عمل یا رفتار را می‌دهد؛ از سوی دیگر پایین بودن میزان دوپامین مغز با کاهش انگیزه و شوق و اشتیاق فردی مرتبط است. میزان دوپامین معمولا در سیستم عصبی تنظیم می‌شود، اما راه‌هایی وجود دارد که شما می‌توانید با انجام آن‌ها میزان دوپامین مغز را به صورت طبیعی بالا ببرید و در نتیجه انگیزه، انرژی و روحیه بهتری برای تمام روز داشته باشید.

علائم کمبود دوپامین

مهم‌ترین علائم کمبود دوپامین در بدن عبارتند از:

  • افسردگی؛
  • خستگی ذهنی مزمن؛
  • از دست دادن احساس رضایت؛
  • بی‌تفاوتی؛
  • خستگی مزمن؛
  • کاهش انرژی فیزیکی؛
  • عدم تمایل به انجام کارهایی که قبلا به آن‌ها علاقه داشتید؛
  • سندرم پاهای بی‌قرار؛
  • خواب زیاد و کاهش میل جنسی؛
  • افزایش سریع وزن؛
  • مشکل تمرکز؛
  • بیماری پارکینسون؛

با کمبود این ماده در بدن، بدن می‌لرزد و پا و دست سرد می‌شود. از آنجایی که کمبود دوپامین موجب کاهش لذت بردن می‌شود، خلق‌وخو نیز می‌تواند به سرعت از حالت مثبت به حالت منفی تغییر کند. افرادی که از سطوح پایین دوپامین رنج می‌برند، برای جبران خلق افسرده و کاهش انرژی، گرایش به محرک‌ها دارند و اغلب به کافئین معتاد می‌شوند.

افرادی که افسردگی دارند با رعایت این نکات افسردگی‌شان تا حد زیادی بهبود پیدا می‌کند زیرا یک رژیم نادرست باعث افزایش افسردگی در فرد می‌شود بدون آن‌که خودمان متوجه آن باشیم.

۱. رژیم غذایی با پروتئین زیاد داشته باشید
پروتئین‌ها از اجزای کوچک‌تری به نام آمینو اسید یا اسید آمینه ساخته می‌شوند.
یکی از انواع آمینو اسید به نام تیروزین (Tyrosine) نقش مهمی در تولید دوپامین در بدن ایفا می‌کند. از آن‌جایی که آنزیم‌های بدن شما قابلیت تبدیل تیزورین به دوپامین را دارند؛ مصرف کافی تیروزین برای تولید این ماده بسیار مهم است. علاوه بر‌ این، دوپامین از یک نوع آمینو اسید دیگر به نام فنیل‌آلانین (Phenylalanine) هم ساخته می‌شود. هم فنیل‌آلانین و هم تیزورین هر دو به صورت طبیعی در غذاهای پروتئینی مثل گوشت قرمز، بوقلمون، تخم مرغ، لبنیات، سویا و حبوبات به وفور یافت می‌شوند.

۲. کمتر چربی اشباع شده مصرف کنید
برخی از مطالعات به این نتیجه رسیده‌اند که چربی اشباع شده مثل چربی حیوانی، کره، لبنیات پرچرب، فست‌فود، روغن پالم و روغن نارگیل درصورتی که زیاد مصرف شوند، می‌توانند سیگنال‌های دوپامین به مغز را مختل کنند.

۳. پروبیوتیک را به رژیم غذایی خود اضافه کنید
مطالعات زیادی نشان داده‌اند که وقتی پروبیوتیک در حجم بالا مصرف شود، نوعی از باکتری می‌تواند علائم اضطراب و افسردگی در حیوانات و انسان‌ها را کاهش دهد. به نظر می‌رسد تولید دوپامین نقشی در تاثیر مثبت پروبیوتیک‌ها بر روحیه و رفتار دارد.

  • ماست حاوی پروبیوتیک؛
  • پنیر گودا؛
  • پنیر چدار؛
  • پنیر موتزارلا؛
  • شیر حاوی پروبیوتیک؛
  • کفیر؛
  • کلم ترش؛
  • شکلات تلخ؛
  • مکمل؛

۴. باقلا مخملی بخورید
به‌طور طبیعی دارای میزان زیادی ال‌دوپا (L-DOPA)، مولوکول پیش‌رونده‌ دوپامین، است. مطالعات نشان داده است خوردن این نوع باقلا می‌تواند میزان دوپامین را به طور طبیعی بالا ببرد.

۵. ورزش کنید
ورزش کردن برای افزایش میزان اندورفین و بهتر شدن روحیه همیشه توصیه می‌شود. روحیه بهتر را می‌توان بعد از ۱۰ دقیقه ورزش ایروبیک به راحتی مشاهده کرد و افزایش آن بعد از حداقل ۲۰ دقیقه را دید. بر اساس مطالعات، ورزش می‌تواند میزان دوپامین در مغز را هم افزایش دهد.

۶. خواب کافی داشته باشید
هنگامی که افراد مجبور به بیدار ماندن در طول شب می‌شوند، صبح روز بعد میزان گیرنده‌های دوپامین آن‌ها کمتر خواهد شد. از آن‌جایی که دوپامین باعث احساس بیداری و هوشیاری مغز می‌شود، کاهش حساسیت گیرنده‌های عصبی باعث احساس خواب‌آلودگی خواهد شد.
متخصصان خواب، ۷ تا ۹ ساعت خواب شب را برای بزرگسالان مطلوب اعلام کرده‌اند.

۷. موسیقی گوش کنید
گوش کردن به موسیقی می‌تواند روش جذابی برای افزایش دوپامین در مغز باشد. مطالعات زیادی روی مغز نشان داده است که گوش کردن به موسیقی میزان فعالیت قسمت پاداش مغز را افزایش داده و باعث احساس رضایت در این بخش مغز شود که مملو از دریافت‌ کننده‌های دوپامین است. مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۲، موسیقی گوش دادن به همراه رقصیدن، خواندن، یا دِرام زدن منجر به افزایش دوپامین می‌شود.

۸. مدیتیشن کنید
مدیتیشن تمرینی برای تمیز کردن ذهن، افزایش تمرکز و رها کردن افکار بیهوده یا معنی دادن به آن‌هاست. مدیتیشن را می‌توان ایستاده، نشسته یا حتی حین راه رفتن انجام داد. تمرین کردن به صورت مداوم، می‌تواند سلامت ذهنی و فیزیکی فرد را بهبود ببخشد. تحقیقات جدید هم به این نکته پی‌برده‌اند که مدیتیشن کردن باعث افزایش دوپامین در مغز می‌شود.

۹. از نور خورشید استفاده کنید
نور خورشید می‌تواند میزان دوپامین را افزایش دهد و حال و هوای افراد را خوب کند، مهم است که نکات ایمنی را هم رعایت کنیم. قرار گرفتن در معرض نور خورشید بیش از حد توصیه شده می‌تواند برای پوست بسیار خطرناک و حتی اعتیادآور باشد..

۱۰. مکمل رژیمی استفاده کنید
برای تولید دوپامین بدن شما به میزان زیاد ویتامین و مواد معدنی احتیاج دارد که شامل آهن، نیاسین، فولات و ویتامین B6 می‌شود. اگر بدن شما از کمبود این مواد مغذی رنج ببرد، در تولید این ماده مهم با مشکل روبرو می‌شود. اما شما می‌توانید با استفاده از مکمل‌های مواد غذایی این کمبود را جبران کنید. مکمل‌های غذایی مانند منیزیوم، ویتامین D، کورکومین، عصاره مرزنجوش و چای سبز.

منبع: healthline.com


 

0
1 2 3 5